دعا در لغت به معنی خواستن است ولی در اصلاح به معنای استحقاق داشتن بکار می رود وآنچه بیشتر در بین مردم عامه رایج است همان معنای لغوی آن است و به معنای اصطلاحی آن اصلا توجه نمیشود و علتش آنست که به نظام هستی از دیده قرار داد می نگرند کسانیکه معنای لغوی آن را بکار میبرند دیدگاه قرار دادی نسبت به هستی دارند و کسانی که معنای اصطلاحی آن را بکار میبرند دیدگاه تکوینی به هستی دارند در دیدگاه قرارداد هرگونه اعمال تبصره و یا لغو قرارداد وجود دارد ولی در دیدگاه تکوینی جائی برای تبصره و ماده وجود ندارد و هستی بعنوان یک نظام قانونمند در حرکت است اگر واقعیت اینست که دعا به معنای استحقاق داشتن است مستحق بدون در خواست زبانی نیز به مطلوب خود خواهد رسید در نگرش از دیدگاه عامه سازنده هستی زیر سوال میرود چون در این دیدگاه سازنده هستی فقط نظاره گر هستی است و با در خواست بنده گانش تحریک شده و به خواسته های آنان پاسخ میدهد در این نگرش همیشه ترجیح بلا مرجح است یعنی هیچگونه مرجحی برای وقوع پدیده لازم نیست بی حساب و کتاب است یعنی : داد حق را قابلیت شرط نیست بلکه شرط قابلیت داد اوست در نگرش دوم برای وقوع یک پدیده همیشه ترجیح با مرجح لازم است و به عبارتی : بدون علت چیزی محقق نمی شود یعنی : قبول ماده شرط است در افاضه فیض والا بخل نیاید منبع فیض را اما اگر بخواهیم به دعا از منظر دیگری نگاه کنیم و آن اینکه وسیله ای باشد برای در دل کردن با سازنده هستی یعنی یک نوع آرامش درونی ایجاد کردن باشد در این صورت مشکلی نیست اما اگر وسیله باشد برای توجیه اعمال و رسیدن به هدف بدون استحقاق داشتن در آن صورت مورد قبول نخواهد بود چنانچه حافظ شیرازی تجربه کرده است : دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
پرسش: جايگاه دعا در جهان قانونمند شرح : دعا در لغت به معني خواستن است، ولي در اصلاح به معناي استحقاق داشتن به کار مي رود وآنچه بيش تر در بين مردم عامه رايج است، همان معناي لغوي آن است و به معناي اصطلاحي آن اصلا توجه نمي شود و علتش آنست که به نظام هستي از ديده قرار داد مي نگرند. کساني که معناي لغوي آن را به کار مي برند ،ديدگاه قرار دادي نسبت به هستي دارند و کساني که معناي اصطلاحي آن را به کار مي برند ديدگاه تکويني به هستي دارند. در ديدگاه قرارداد هرگونه اعمال تبصره و يا لغو قرارداد وجود دارد، ولي در ديدگاه تکويني جائي براي تبصره و ماده وجود ندارد و هستي به عنوان يک نظام قانونمند در حرکت است. اگر واقعيت اينست که دعا به معناي استحقاق داشتن است، مستحق بدون در خواست زباني نيز به مطلوب خود خواهد رسيد .در نگرش از ديدگاه عامه سازنده هستي زير سوال مي رود چون در اين ديدگاه سازنده هستي فقط نظاره گر هستي است و با در خواست بند گانش تحريک شده و به خواسته هاي آنان پاسخ مي دهد. در اين نگرش هميشه ترجيح بلا مرجح است ،يعني هيچ گونه مرجحي براي وقوع پديده لازم نيست. بي حساب و کتاب است، يعني : داد حق را قابليت شر
پاسخ: پرسشگر گرامي
با سلام و دعا براي قبولي عبادات و توفيق بندگي و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
در سوال شما پرسش خاصي مطرح نشد ؛ اما در خصوص آنچه فرموده ايد چند نكته عرض مي شود :
1- دعا هم در لغت و هم در اصطلاح به معني خواندن است ، اما در اصطلاح دعا ملازم معناي درخواست است ، يعني درخواست داني از عالي . در اين تعريف فرد داراي مراتب وجودي نازل تر از موجود برتر درخواست توجه و عنايت و كمك مي نمايد .
البته در خصوص دعا در برابر خداوند متعال سه قسم بيان شده: يكي تحميد و تقديس و توحيد گفتن خداوند بدون هيچ درخواستي ،
ديگر درخواست از نعمات و عنايت آخرتي .
قسم سوم درخواست رفع مشكلات دنياي و رسيدن به نعمت هاي اين جهاني ؛ در هر صورت در همه معاني دعا چيزي تحت عنوان استحقاق نيافتيم .
2- درخواست از خداوند مي تواند به صورت هاي گوناگون انجام شود . ضرورتي بر به زبان آوردن آن وجود ندارد مگر آن كه ابراز عميق و كامل نياز در فرض به زبان آوردن، كامل ترين مرتبه خود را پيدا مي نمايد .به علاوه تاثير روحي بيش تري بر فرد گذاشته ،او را به حد نهايت و اعلاي درخواست مي كشاند .
3- يقينا همه حوادث عالم بر اساس قاعده علت و معلول شكل مي گيرد . تا علت تامه تحقق معلولي محقق نگردد ، معلول هم به وجود نخواهد آمد ، بر همين اساس هم تا استحقاق فرد براي رسيدن به خواسته اش وجود نداشته باشد ، تحقق خواسته او هم بي معناست ؛ اما نبايد از ياد برد كه رسيدن به درجه استحقاق يا مهيا شدن همه عوامل تحقق علت تامه اين عنايت الهي مي تواند منوط به عوامل گوناگوني باشد. دعا و خواستن حقيقي بنده از خداوند هم يكي از مهم ترين اين عوامل است .
در حقيقت بنده با قرار گرفتن در موقعيت خاص دعا و فراهم نمودن شرايط اجابت در خود ، استحقاق بهره مندي از آن عطا را در خود ايجاد مي نمايد .زمينه و بستر تحقق علت تامه نزول اين عنايت را هموار مي سازد .