پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

چرا در قرآن آمده "ولرجال درجه علیهن" ؟آیا مردان حقوق بیشتری نسبت به زنان دارند؟در اینجا درجه به چه معنی است؟حقوق متقابل زن و مرد چیست؟آیا درست است که دوزخیان اغلب زنند؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مركز.

بررسي اختلاف يا اشتراك زن و مرد در دو مرحله قابل بررسي مي باشد:
يكي در مرحله تكوين و اصل خلقت و ديگري در مرحله تشريع و قانون گذاري.
در مرحله تكوين و خلقت، آنچه از معارف نقلي و عقلي به دست مي آيد، اين است كه مرد و زن در انسان بودن مشترك هستند . در اصل ويژگى هاى انسانى اشتراك دارند امّا دو نوع هستند و به همين جهت تفاوت هايي دارند که براي همه انسان ها مشهود است . از اين جهت صنف مردان بر صنف زنان برتري هايي در زمينه تعقّل، تدبير، كار بدنى و اقتصادى و .. دارند ، چنان كه زنان هم در زمينه هاي ديگري همچون عواطف و احساسات انساني و جمال و ...بر مردان برتري دارند.
بحث عدالت يا ظلم به منزله دادن تمام و کمال حق در مرحله تكوين و اصل خلقت قابل طرح نيست زيرا فقط در جايى مى‌توان از عدل و ظلم سخن گفت كه حقّى وجود داشته باشد. موجود، پيش از اين كه موجوديّت يابد، وجود ندارد تا حقّى داشته باشد. بنابراين هيچ موجودى نمى‌تواند درباره اصل آفرينش يا كيفيّت آفرينش خود اعتراضى داشته باشد، هيچ مخلوقى نمى‌تواند به خدا اعتراض كند كه چرا مرا آفريدى و از ديار عدم بيرون كشيدى، چرا مرا حيوان قرار دادى ،نه گياه، چرا مرا مرد قرار دادى، نه زن، يا به عكس. زيرا همه طلبكاري ها فرع بر اين است که طلبکار حقي داشته باشد درحالي که موجود، پيش از اين كه موجوديّت يابد، وجود ندارد تا حقّى داشته باشد.
بنابراين اعطاى وجود و تعيين حد و مرز و چگونگى وجود در اختيار خدا است . اوست كه براساس حكمت خويش و مصالحى كه فقط خود از آن ها آگاهى دارد، هرچه را بخواهد و به هرگونه كه بخواهد مى‌آفريند.
اختلاف هاى تكوينىِ اجناس، انواع و اصناف موجودات گوناگون، لازمه نظام تكوينى و به خير و صلاح همه آفريدگان است; در اصلِ آفرينش هر موجود و ويژگى هايى كه به آن داده شده است، سخن از حق، عدل، ستم و اعتراض نمى‌توان گفت و آن جا جاى خير و مصلحتِ كلّ نظام آفرينش است .
اما مرحله دومي كه بحث اشتراك و اختلاف زن و مرد مطرح است ، در مرحله تشريع و قانون گذاري است. در اين مرحله اين بحث مطرح است كه چرا احكام و قوانيني كه براي زن و مرد وجود دارد ، تفاوت دارد.
احكام و قوانيني كه مربوط به اصل انسانيت است، براي همگان اعم از زن و مرد مشترك است، مانند اصل نماز و روزه و حج و ... اختلافي كه در برخي از احكام وجود دارد، ناظر به اختلافات تكويني است كه در دو صنف زن و مرد در اصل خلقت و تفاوت هاي جسمي و رواني وجود دارد.
در مرحله تشريع و قوانين، بحث عدل يا ظلم قابل طرح است . در اين مرحله سه نوع عدل و ظلم قابل تصور است:
1. در مقام تكليف.
2. در مقام داورى.
3. در مقام اعطاى پاداش و كيفر.
هر يك از آيه هاى قرآنى كه عدل را براى خدا اثبات و يا از او ظلم را نفى مى‌كند، به يكى از اين سه قسم اشاره دارد.
اگر خداوند، تكليفى را برعهده كسى مى‌گذاشت كه قدرت انجام آن را نداشت، يا تكليفى را بر دوش كسى مى‌نهاد، ولى در برابر آن تكليف، حقّى به او نمى‌داد، در مقام تكليف، ستم كرده بود..
خداوند كدام يك از اين سه قسم ظلم را بر زنان يا مردان روا داشته است؟!
با توجه به نكات مذكور پاسخ روشن مي شود زيرا «درجه» اي كه در آيه مذكور به آن اشاره شده ، ناظر به برتري هاي صنف مرد در مرحله خلقت و تكوين از لحاظ قدرت جسمي و عقلي و تدبيري است که لازمه شان و وظايف اوست.اين برتري، باعث سنگين تر شدن تكاليف مردان در زمينه هاي عقلي و تدبيري است .تفاوت در حقوق و تکاليف و بيش تر و کمتر دادن با وجود شرايط نابرابر و متناسب با توانايي ها و استحقاق ها، عين عدالت است. تساوي حقوق و وظايف در شرايط مختلف ظلم و مذموم است . در شرايط نابرابر، تفاوت و رعايت تناسب، عين عدالت و تساوي، عين ظلم است.
بنابراين روشن مي شود كه متعادل و متوازن بودن حقوق و تكاليف زنان و مردان يك چيز است، و تساوى و هم رتبه بودن زن و مرد چيز ديگر. قرآن كريم اوّلى را مى‌پذيرد و دوّمى را رد مى‌كند.(1)
درجه به معناي برتري در فضايل يا درجات معنوي نيست. درجات معنوي طبق آنچه افراد كسب مي كنند، ايجاد مي شود. برتري مورد نظر در آيه براي مواردي چون نيروي جسماني، نيروي مديريت و اقتدار و... است . بر اساس همين برتري درجه مديريت و تأمين معاش خانواده بر عهده مردان قرار داده شده است.
پي نوشت:
1. براي مطالعه تفصيلي مراجعه شود به کتاب نظام حقوق زن در اسلام از شهيد مطهري و کتاب «زن در آينه جلال و جمال» نوشته آيت الله جوادي آملي.

پرسش: حقوق متقابل زن و مرد چيست؟

پاسخ: در مورد جزئيات حقوق اختلاف هايي هست، ولي همه فقيهان قبول دارند که زن بايد نسبت به شوهر تمکين داشته باشد ،يعني در زندگي زمينه را به نحوي بچيند که هر گاه شوهر تقاضاي جنسي داشت، اگر عذر شرعي و عرفي و قابل قبول ندارد ، تقاضاي شوهر را اجابت کرده و حاجت او را برآورده سازد. با توجه به اين حق که شوهر بر عهده زن دارد، گفته اند زن بايد در خانه اي که شوهر تهيه مي کند، ساکن گردد يا اگر در خانه ملکي خودش ساکن است، به شوهر امکان دهد هر گاه خواست نزد او رفته و او را ملاقات کند . بدون اجازه او، از منزل شوهر خارج نشود . جمال و زيبايي خود را به ديگران ارائه ندهد . لذت دهي جنسي او مختص شوهرش باشد.
اين حق عمده شوهر بر زن است . بقيه حقوق شوهر حول اين حق عمده مي چرخد و از لوازم آن است.
در مقابل زن علاوه بر مهريه بر شوهر حق نفقه دارد، يعني شوهر بايد مسکن و لباس و خوراک مناسب به او بدهد. از هر چهار شب، حتما حداقل يک شب را در کنار او بخوابد . در هر چهار ماه حداقل يک بار خواهش جنسي او را برآورد . با او به نحو معروف و پسنديده معاشرت نمايد.
اين ها حداقل حقوق واجب زن و شوهر است . ايده آل آن است که زن و شوهر يک روح در دو جسم بوده ، هر کدام خود و هر چه را دارد ،در طبق اخلاص نهاده ،به ديگري هديه کند .صفا و صميميت و گذشت و فداکاري برنامه آن ها در برخورد با هم باشد.
براي آگاهي بيش تر از حقوق زن و شوهر به کتاب هاي" آيين همسر داري" از ابراهيم اميني و
"خانواده، عشق ، استواري" از احمد حيدري مراجعه کنيد. بعضي از احاديث در اين زمينه به شرح زير است:
َ1 - امَّا حَقُّ الزَّوْجَةِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَهَا لَكَ سَكَناً وَ أُنْساً فَتَعْلَمَ أَنَّ ذَلِكَ نِعْمَةٌ مِنَ اللَّهِ عَلَيْكَ فَتُكْرِمَهَا وَ تَرْفُقَ بِهَا وَ إِنْ كَانَ حَقُّكَ عَلَيْهَا أَوْجَبَ فَإِنَّ لَهَا عَلَيْكَ أَنْ تَرْحَمَهَا لِأَنَّهَا أَسِيرُكَ وَ تُطْعِمَهَا وَ تَكْسُوَهَا وَ إِذَا جَهِلَتْ عَفَوْتَ عَنْهَا(1)
2 - يا رسول الله ما حق الزوج على المرأة ؟ فقال لها ان تطيعه ولا تعصيه ولا تصدق من بيته إلا باذنه ولا تصوم تطوعا الا باذنه ولا تمنعه نفسها وان كانت على ظهر قتب ولا تخرج من بيتها إلا باذنه.
يا رسول الله ما حق الزوج على المرأة ؟ فقال : أكثر من ذلك ، قالت : فخبرني عن شئ منه ، قال : ليس لها أن تصوم إلا باذنه يعني تطوعا ولا تخرج من بيتها بغير اذنه وعليها أن تتطيب بأطيب وتلبس أحسن ثيابها وتزين بأحسن زينتها وتعرض نفسها عليه غدوة وعشية وأكثر من ذلك حقوقه عليها .
3 - أتت امرأة رسول الله صلى الله عليه وآله فقالت : ما حق الزج على المرأة ؟ قال : أن تجيبه إلى حاجته وان كانت على قتب ولا تعطي شيئا إلا باذنه فان فعلت فعليها الوزر وله الاجر ولا تبيت ليلة وهو عليها ساخط
4 - قلت لأبي عبد الله عليه السلام : ما حق المرأة على زوجها الذي إذا فعله كان محسنا ؟ قال : يشبعها ويكسوها وان جهلت غفر لها وقال أبو عبد الله عليه السلام : كانت امرأة عند أبي عليه السلام تؤذيه فيغفر لها .
وقال عليه السلام : هلك بذي المروة ان يبيت الرجل عن منزله بالمصر الذي فيه أهله .(2)
پي نوشت ها:
1- أمالي الصدوق، ص 370 ، المجلس التاسع و الخمسون‏.
2 -جهت آگاهي از منابع روايات ر.ک : وسائل الشيعة (الإسلامية) حر عاملي، ج 14 ، ص112.

پرسش: آيا درست است که دوزخيان اغلب زنند؟
پاسخ: چنين مساله اي در قرآن و متون روايي شيعه نيامده است ، اما رواياتي از منابع اهل سنت وجود دارد كه به نوعي به اين امر اشاره دارد ، اما به دليل مشكلات سندي نمي توان اين روايات را صحيح و قابل قبول دانست ؛اما در هر حال حتي اگر اين روايت را صحيح بدانيم ،باز اين امر كليت ندارد و قابل توسعه به همه زنان در همه زمان ها نيست . چه بسا در برخي از برهه هاي تاريخي زنان يك جامعه وضعيت به مراتب بهتري از مردان در سعادت و جايگاه اخروي داشته باشند.
در واقع مي توان احتمال داد كه مقصود روايات -برفرض صحت-اين باشد که زنان به دليل آن که نوعاً بيش تر از مردها تحت تأثير اموردنياي و مادي قرار دارند ، ظواهر دنيايي بيش تر براي آنان جلب توجه مي كند ، همچنين از آن جا كه احساسات بر تصميمات عقلاني آنان و خويشتن داري هاي شان غلبه دارد ،چه بسا بيش تردر معرض وسوسه‌هاي شيطان قرار مي‌گيرند . به نوعي زمينه گناه و کيفر در آن ها بيش تر است.
اما در نگاهي كلان و كلي و بر اساس تعاليم قرآن روشن مي شود كه خداوند استعداد هدايت را هرگز در زنان کم تر از مردها قرار نداده، بلکه چه بسا برخي زن‌ها از برخي مردها بيش تر زمينه‌ هدايت دارند، ولي شرايط محيطي، فرهنگي و وضعيت هر دوران و هر جامعه اي در اين گونه امور بسيار مؤثر است.