چگونه می توانم توحید را خالصانه در زندگی برای خودم کاربردی کنم ؟ این به این معنا نیست که من توحید را قبول ندارم بلکه ارتباط بین توکل بر خدا و اعتماد به نفس در کارها را نمی توانم درک کنم؟
لازم است كلمه «اعتماد به نفس» را بررسي كنيم، تا مفهوم آن به صورت صحيح، باز شناخته گردد.
براي «اعتماد به نفس»، تعاريف زيادي ارائه شده است كه به يك تعريف جامع از آن اكتفا ميكنيم. در اين تعريف آمده است كه: اعتماد به نفس يعني اطمينان به توانايي خود در دنبال كردن فعاليتها و ثابت قدم بودن؛ باور به توانايي خود در عبور از موانع؛ باور به توانايي خود براي درخواست كمك از ديگران در موقع لزوم؛ باور به توانايي خود در ايجاد ارتباط معني دار و محبّتآميز با ديگر انسانها؛ باور به توانايي خود در يافتن عشق، تفاهم، مهر و شفقت در هر موقعيتي،به خصوص در مواقع دشوار؛ باور به وجود نظمي هدفدار در جهان و بالأخره باور به وجود خود به عنوان اشرف مخلوقات كه روحي الهي در او دميده شده است و او خليفه و جانشين خدا در روي زمين ميباشد.
انسان بايد براي تأمين نيازهاي خود ـ چه مادي و چه معنوي ـ تمام سعي و تلاش خود را به كار گيرد و بر توانمندي و استعداد خود اعتماد كند. خداوند در سوره نجم آيه 39 ميفرمايد: و ان ليس للانسان الاّ ما سعي؛ و اين كه براي انسان بهرهاي جز سعي و كوشش او نيست.
اين كه خداوند در سن معيّني انسان را مكلّف ميكند و او را نسبت به رفتار فردي و اجتماعي خود مسؤول ميداند، همه حاكي از اين است كه خداوند ميخواهد حسّ اعتماد به نفس، احساس خودكفايي و خود ارزنده سازي را در انسان تقويت كند. امّا نبايد غفلت كرد كه انسان هر چقدر نيرومند و خود كفا و داراي اعتماد به نفس باشد، نبايد نسبت به خداوند ـ كه همه نيروها و نعمتها از آن او است ـ احساس بي نيازي كند؛ بلكه بايد بداند كه ما و همه جهان آفرينش، عين ربط هستيم نسبت به او؛ يعني يك وجود ربطي داريم و اصل وجودمان وابسته به اوست، چنان كه شعاع نور در اصل وجود وابسته به منبع نور است . اگر نور نباشد يا مانعي باعث قطع ارتباط با منبع نور شود، ديگر خبري از شعاع آن نيست؛ بنابراين، انسان آن گاه ميتواند به معناي و اقعي به نيروها و تواناييهاي خود اعتماد كند كه با منشأ نيروها و تواناييها، يعني خداوند، ارتباط داشته باشد . هر چه اين ارتباط مستحكمتر باشد، اعتماد به نفس و احساس آرامش و اميد او در زندگي بيشتر تقويت ميشود. نمونه بارز چنين انساني، حضرت علي(ع) و در زمان ما، امام خميني(ع) ميباشد.