امام هادي عليه السلام: چون خداوند خير بندهاى را بخواهد ، هرگاه [آن بنده] مورد گلايه واقعشود ، بپذيرد. تحف العقول
پرسش 1:
نذر شرح سلام خسته نباشيد من در دوران دانشگاه به پسري علاقه مند شدم که نظر مساعدي نسبت به من نداشت من و اون هيچ رابطه اي با هم نداشتيم اما من به او ابراز علاقه کردم که اهميتي برايش نداشت الان دانشگاه تمام شده آيا من مي توانم با نذر نياز و دعا يعني با ترک يکسري گناهها و انجام يکسري مستحبات و توسل به ائمه ازدواج با اونو از خدا بخواهم ياچنين چيزي را خواستن احمقانه است خواهش مي کنم به سوال من نخنديد من چون به قادر بودن خدا به هر کاري اعتقاد دارم اين سوال را پرسيدم؟
پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
دعا و راز و نياز هميشه و در هر حال مطلوب و پسنديده است، خواه در حال رفاه باشيم يا در سختي. حاجتي و مشکلي داشته باشيم و يا گنجي همانند قارون و مُلک و قدرتي همچون سليمان(ع) برخوردار باشيم.
ترک همه گناهان (نه تنها يک سري گناهان) و انجام همه واجبات، تکليف و وظيفه است و اين دو است که انسان را به خدا نزديک ميکند. هيچ عملي نزد خدا پسنديدهتر و ارزندهتر از انجام واجبات و ترک گناهان نيست و در رتبه و درجه بعد،ترک برخي مکروهات و انجام بعضي مستحبات قرار دارد.
نذر کردن با توجه به اين محور و معيار امري مطلوب و پسنديده است، ليکن به دليل بيخبري ما از آينده و از واقعيتهايي که در پشت پرده غيب قرار دارد بسياري از اوقات ميشود که کارها و چيزهايي يا وصلت و ازدواجهايي را به خير و صلاح خويش پنداريم در حالي که واقعيت امر چنين نيست و به عکس تحقق و يا عدم تحقق اموري را به ضرر خود ميپنداريم و حال آن که واقعيت چيزي ديگري است.
پس از خداوندي که نسبت به بندگانش رؤوف و مهربان است و باز شدن همه گرهها و حل همة مشکلات و پيوند همه دلها به دست اوست اين گونه بخواه که خدايا! از تو ميخواهم همسري شايسته و لايق نصيب و روزيام گردان که زندگي با او باعث عزت و سربلندي، سعادت و خوشبختي ما در دنيا و آخرت گردد و رضايت و خشنودي تو در آن باشد.
بنابراين به نظر نمي رسد كه نذر كردن روي شخص خاص كه آگاهي چنداني از او نداريد و حتي نمي دانيد الآن چه مي كند و تنها چند سالي در دانشگاه و كلاس او را ديده ايد ، نمي تواند درست به نظر رسد.
اما از منظر روان شناسي به توجه به اينكه قبلاً اظهار علاقه به او كرده ايد ، اين ازدواج را چندان به صلاح تان نمي دانيم و تمركز بيش از حد شما بر روي آن شخص به هيچ وجه مطلوب شما نمي باشد و بهتر است سعي كنيد كه راهكارهاي فراموش كردن او را در پيش گيريد.
آنچه شما به آن دچار شديد ، همان چيزي است كه امروز از آن به عشق ياد مي كنند ، اگر چه عنوان عشق مقدس و به دور از هوي و هوس و مانندآن نيز براي نشان دادن پاكي عشق خود، ضميمه آن مي كنند ، اما بايد توجه داشت كه ماهيت عشق بسيار پيچيده است . اگر باعث کاهش عملکرد قابل توجهي در فرد گردد ، رنگ و بوي اختلال نيز به خود ميگيرد. در برخي علاقههاي افراطي که فرد را براي مدت طولاني از روند زندگي روزمرهاش جدا مي گردد، رگههايي از افسردگي، اضطراب بالا و همچنين رفتار وسواسي و... مشاهده ميشود.
چون فرد معناي خاصي در زندگياش احساس نميکند و به نوعي دلمردگي دچار گشته است، به معناي جديدي در زندگياش به نام معشوق روي ميآورد و يا براي رهايي از اضطراب بالا به دنبال پناهگاهي (که در اکثر موارد در جنس مخالف جستجو ميکند) ميگردد يا مانند يک فرد وسواسي براي کاهش اضطراب خود مجبور است زود به زود به ديدار معشوقي که به صورت کاذب و موقتي اضطرابش را پايين ميآورد بشتابد، پس در حقيقت اين گونه عشقها از حالت سلامت که حاصل معرفت است ،جدا گشته و به صورت مرضي (افسردگي، اضطراب، وسواس و...) درميآيد . انگيزههاي ناهشيار جنسي سهم به سزايي در تداوم اين گونه علايق دارد.
صرف دوست داشتن و علاقه يک طرفه شما هيچ دردي را دوا نميکند. آنچه که در اسلام و روانشناسي به عنوان يک اصل مهم، مورد تأکيد قرار گرفته، پيشگيري از علاقه فوق العاده (عشق) يک طرفه است ، يا حتي عشق دو طرفه اي که بر مباني عقلي و شناختاري استوار نيست.
اسلام معتقد است هر دختر پاکي مثل شما بايد با حفظ نگاه خود از نامحرم(چه مؤمن و چه غير مؤمن) و کنترل احساسات و هيجانات عاطفي و... ، ابتلا به وابستگي شديد عاطفي و رواني را از ابتداي کار جلوگيري نمايد . اگر فردي به هر دليلي اين اصل عقلي و شرعي را جامه عمل نپوشاند، تبعاتش چيزي جز علاقه يک طرفه، وابستگي افسردهوار، کاهش عملکرد، اضطراب و تشويش ذهني، احساس حقارت و تضعيف عزت نفس، ازدواج بياساس و چه بسا دوري از خدا نخواهد بود، پس شايد عقلانيتر اين باشد که به جاي پيشروي در راهي که 99/0 چيزي جز ناکامي، کاهش عزت نفس و از دست دادن برگههاي برنده (که لازمة هر ازدواج موفقي است) نيست ، به بازسازي شخصيتي بپردازيم . با ساماندهي جانانه نظام عاطفي و شناختي خود در راهي گام نهيم که ازدواج عزتمندانه، مقتدرانه و به دور از هر گونه دلسوزي و ترحم از طرف مقابل و... در پي داشته باشد. از سويي ديگر تجربه نشان داده ظاهر بسياري افراد با باطنشان بسيار متفاوت است . دقت در اين نکته بسيار سرنوشت ساز است.
در هر صورت به عنوان يک مشاور روان شناس توصيه ميکنم:
1-راهكارهاي عملي ترك ذهني و فكري و رواني آن شخص را در سرلوحه براي خود قرار دهيد. حال كه اصل مجاورت بر طرف شده اين امر بايد برايتان راحت تر صورت گيرد . از نظر ما روانشناسان کليدي ترين راه براي زندگي سالم و بي دغدغه ،ترک هر گونه وابستگي افراطي( حتي به پدر و مادر و فرزند و...) مي باشد.
2- به طور جدي به گزينه هاي ازدواج و خواستگراني كه داريد يا خوايد داشت ، فكر كرده و برنامه ريزي داشته باشيد.
3ـ با دورانديشي به اين گونه تعلقات عاشقانه (علاقه) آسيبزا بنگريد . حتي بر فرض ازدواج بسياري از مؤلفههاي حياتي در ازدواج موفق را از دست دادهايد. براي ايشان صرفاً يک عاشق هستيد، نه يک همسري که بشود رويش حساب کرد.
4- از خواندن رمانهاي عشقي بپرهيزيد و از گوش دادن ترانههاي غمگين و عاشقانه بر حذر باشيد.
5- خواب خود را تنظيم نماييد.
6- با استفاده از مطالب موجود در سايتهاي روانشناسي به اطلاعات خود در زمينه وابستگي عاطفي بيافزاييد.
7- به مطالعه کتابهايي درباره عزت نفس و اعتماد به نفس (از طريق جستجو و خريد اينترنتي) بپردازيد.
8ـ ورزش را سرلوحه زندگي خود قرار دهيد.
9ـ به عنوان يک مشاور به شما خاطرنشان ميسازم که همه مردهاي سالم (نه غير سالم و افسرده و...) از زنان عاشق و شيدا پس از مدت خيلي کوتاه منزجر شده و احساس دلزدگي مينمايند.
10ـ وابستگي شما به غير خدا چيزي جز تشديد حالت افسردهوار در شما ندارد . عظمت وجودي خود را بالاتر از آن بدانيد که در برابر يک خلق ناچيز (مثل پسر) خرج نماييد و به عشق خود برچسبهاي مثبت و دل خوشنما ( که فلاني چون پاک و متدين است، پس مرا خوشبخت خواهد کرد) نچسبانيد.
12ـ ابراز درونيات خود مثل عشقتان به ايشان يا شخص ديگر دردي از روح ناآرام شما دوا نميکند . اطلاع داشتن ايشان از عاشقپيشگي شما اگر چه به ظاهر يک مشکل شما را حل ميکند ولي صدها مشکل جديد براي شما و ايشان فراهم ميآورد. مشکلاتي مثل:
أ ـ ناکامي بيشتر به خاطر بر ملا شدن يک طرفه بودن عشق؛
ب ـ تقاضاي محبت و اظهارعشق از طرف كسي كه دست آفرينش الهي او را محبوب و معشوق قرار داده نه عاشق و محب ؛
پ ـ تشديد افكار و حالات نفسگير که فرجامش به هيچ وجه مشخص نيست؛
ت ـ کاهش شديد عملکرد به خاطر تشديد عشق؛
ث ـ عوارض بسيار منفي ناشي از احتمال بالاي منجر نشدن اين عشق به ازدواج به احتمال 95/0 (که خود توضيح مفصل ميطلبد)
ج ـ ناديده گرفته شدن ديگر ملاک هاي ضروري براي زندگي پايدار در صورت ازدواج.
چ ـ کاهش شديد عزت نفس شما و همچنين افت معنوي و دهها مشکل ديگر.
13ـ اگر شاهد رگههايي از افسردگي در وجود پاک و بيآلايش خود هستيد، حتماً براي رهايي از اين رنج جانکاه به درمان آن هر چه سريع ترآن اقدام نماييد.
موفق و سربلند باشيد.