پرسش:
احادیثی که دستور به کتمان کارها از دیگران میدهند به چه معنا است و دقیقاً چه چیزی را لازم است کتمان کنیم؟ لطفاً برخی از احادیث معتبر در این زمینه را نیز بیان کنید.
پاسخ:
در زندگی امروز با توجه به گستردگی و تنوع روابط و پردازش اطلاعات، مسئله کتمان، اهمیت ویژهای دارد. کتمان از ویژگیهای انسان است. انسان میتواند نظرها، اندیشهها، صفات و رفتارهای خود را از دیگران پنهان کند؛ همچنین میتواند در صورت آگاهی از اندیشهها، صفات و رفتارهای دیگران، آنها را در درون خود نگه دارد. کتمان، در روایات جایگاه ویژهای دارد. این نوشتار به بررسی روایاتی که دستور کتمان کارها از دیگران میدهد، میپردازد.
اقسام کتمان در روایات و علتهای آن
از مجموع آیات و روایات چنین به دست میآید که کتمان دارای اقسامی است: کتمان ممدوح و کتمان مذموم. هرکدام نیز اقسامی دارد. با توجه به سؤال برخی از اقسام کتمان ممدوح در روایات ذکر میشود.
برخی از اقسام کتمان ممدوح
1. کتمان کارها
از امیرالمؤمنین علی علیهالسلام نقل شده: «أَنْجَحُ الْأُمُورِ مَا أَحَاطَ بِهِ الْکِتْمَان (1) موفق ترین کارها، کاری است که با کتمان کامل صورت گیرد.» همچنین از امام صادق علیهالسلام نقل شده: «إِظْهَارُ الشَّیْءِ قَبْلَ أَنْ یُسْتَحْکَمَ مَفْسَدَهٌ لَه (2) آشکار کردن چیزی پیش از آنکه محکم و استوار گردد، موجب تباهی آن میشود.»
2. کتمان عقیده
برخی از روایات تصریح دارد که در بعضی از موقعیتهای زمانی و مکانی، مخالفان (عامه) سخنان و عقاید شما شیعیان را تحمل نمیکنند و نمیتوانند درک کنند. در این صورت بر شیعیان لازم است کتمان کنند. در این زمینه مرحوم کلینی در اصول کافی بابی بهعنوان الکتمان دارد و شانزده روایت نقل میکنند. امام زینالعابدین علیهالسلام فرمودند: «وَدِدْتُ وَ اللَّهِ أَنِّی افْتَدَیْتُ خَصْلَتَیْنِ فِی الشِّیعَهِ لَنَا بِبَعْضِ لَحْمِ سَاعِدِی النَّزَقَ وَ قِلَّهَ الْکِتْمَانِ (3) به خدا سوگند که حاضرم به جبران دو خصلتِ شیعیانمان مقدارى از گوشت ساعد خود را فدیه دهم: شتابزدگى و کمى رازداری.» همچنین امام صادق علیهالسلام فرمودند: «کِتْمَانُهُ لِسِرِّنَا جِهَادٌ فِی سَبِیلِ اللَّه (4) پوشیده نگهداشتن اسرار ما، جهاد در راه خداست.»
3. کتمان اسرار خود
«مَنْ کَتَمَ سِرَّهُ کَانَتِ الْخِیَرَهُ فِی یَدِهِ (5) هر کس راز خود را نهان دارد اختیارش به دست خود او است.» امام رضا علیهالسلام فرمودند: «لَا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّى یَکُونَ فِیهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ سُنَّهٌ مِنْ رَبِّهِ وَ سُنَّهٌ مِنْ نَبِیِّهِ وَ سُنَّهٌ مِنْ وَلِیِّهِ فَالسُّنَّهُ مِنْ رَبِّهِ کِتْمَانُ سِرِّهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ؛ (6) مؤمن، مؤمن نباشد مگر اینکه سه خصلت در او باشد: خصلتى از پروردگارش و خصلتى از پیامبرش و خصلتى از ولیّش. خصلت پروردگارش رازپوشی است. خداوند عزّوجلّ فرموده است: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً *إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ؛ (7) داناى غیب و نهان است و هیچکس را بر غیب خود آگاه نمىسازد، مگر پیامبرى را که پسندیده باشد».
4. کتمان فقر، صدقه، بیماری، مصیبت
امام صادق علیهالسلام از طریق پدرش از اجداد بزرگوارش علیهمالسلام روایت کرده که رسول خدا صلّى الله علیه و آله فرمود: «أَرْبَعَهٌ مِنْ کُنُوزِ الْبِرِّ کِتْمَانُ الْحَاجَهِ وَ کِتْمَانُ الصَّدَقَهِ وَ کِتْمَانُ الْمَرَضِ وَ کِتْمَانُ الْمُصِیبَهِ (8) چهار چیز از ذخائر نیکیها است: پنهان داشتن حاجت و نیاز، پنهان داشتن صدقه، پنهان داشتن بیمارى و پنهان داشتن مصیبت و گرفتارى.» امام علی علیهالسلام فرمودند: «لَا یَسْتَقِیمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ وَ بِاسْتِکْتَامِهَا لِتَظْهَرَ وَ بِتَعْجِیلِهَا لِتَهْنُؤ برآوردن حوائج درست نیاید جز با سه تا، کم شمردن تا بزرگ باشد، نهان کردن تا فاش گردد و شتاب در آن تا بر حاجتمند گوارا باشد.»(9)
علتهای کتمان
با توجه به روایات متعدد در بارة کتمان و دقت در آنها علتهای فراوانی میتواند داشته باشد:
1. پرهیز از کارشکنیها
گاه میشود انسان برای کار مثبتی نقشه کشیده و اگر آن را فاش کند گروهی به هر دلیل مشغول کارشکنی میشوند، ازاینرو چارهای جز کتمان آن نیست تا زمانی که به ثمر برسد و خود را نشان دهد. اگر انسان تصمیم به کاری دارد با گفتن آن به دیگران، ممکن است آنان کار موازی در برابر آن انجام دهند و کار شما بینتیجه شود. یا ممکن است بخواهید کاری انجام دهید؛ ولی به علتهای گوناگون موفق نمیشوید، اگر قبل از انجام آن، دیگران را آگاه کنید و نتوانید عملی کنید مورد تمسخر آنها قرار میگیرید. البته باید توجه داشت این مسائل به کارهایی مربوط میشود که خوب و بد بودنش مشخص است؛ یعنی کارهایی که خوب بودن آنها معلوم باشد و نیاز به مشورت نداشته باشد وگرنه در کارهایی که خوب بودن آنها معلوم نیست مشورت با افراد صالح و مورداطمینان لازم است.
همیشه اینگونه نیست که هر کس اهداف کار و برنامههای خود را به دیگران بگوید لزوماً با شکست روبهرو شود؛ چراکه یکى از ابزارهاى موفقیت و پشتوانههای محکم براى رسیدن به هدف، استفاده از تجربه، علم، اندیشه و توانمندى دیگران است. همفکری و بهرهگیری از توانمندى و تجارب دیگران، باعث کاهش خطا در برنامههای زندگی و تسریع دررسیدن به هدف میشود. افرادى که در کارهاى مهم با صلاحاندیشی و مشورت دیگران اقدام میکنند، کمتر گرفتار آسیب میشوند و کارهاى آنان بیشتر قرین موفقیت، سلامتى و بالندگى است. امام على علیهالسلام میفرماید: «مَنْ شَاوَرَ ذَوِی الْأَلْبَابِ دُلَ عَلَى الصَّوَاب (10) هرکس با خردمندان مشورت کند، با انوار خردهاى آنان، روشنى یابد و به راه درست و رستگارى نائل گردد.»
2. دور ماندن از حسادتها
گاه افشای سرّ سبب برانگیخته شدن حسادتها میگردد و برای پرهیز از آن چارهای جز پوشانیدن آن نیست؛ در حدیثی از رسول اکرم صلی الله علیه وآله نقل شده: «اسْتَعِینُوا عَلَى أُمُورِکُمْ بِالْکِتْمَانِ فَإِنَّ کُلَّ ذِی نِعْمَهٍ مَحْسُودٌ (11) کمک بگیرید بر کارهایتان با پنهان کردن، بهدرستی که هر صاحب نعمتی مورد حسد واقع میشود.»
3. پرهیز از ایجاد توقعات بیجا
گاه میشود اگر مردم از امکانات فرد خاصی، با خبر شوند توقعات نابجا و بیشازحد از او داشته باشند و او را در تنگنا قرار دهند، به همین دلیل سرّ خود را میپوشانند.
4. پرهیز از کارهای عجولانه
گاه انسان کاری را که میخواهد انجام دهد اگر عجله در افشای آن کند ممکن است به نتیجه نرسدف ولی هرگاه برای مطالعه و تحقیق بیشتر آن را پنهان کند و در فضای آرامی به نتیجه برساند به نفع اوست.
5. در امان ماندن از سوءاستفاده دشمن
گاه افشای سرّ سبب سوءاستفاده دشمن میگردد و کاری که ممکن است بهسادگی انجام گیرد بسیار پیچیده و پرهزینه میشود؛ همانگونه که در مورد پنهان ماندن زمان حرکت لشکر اسلام برای فتح مکه در تاریخ اسلام ثبت شده است.
6. پرهیز از ریاکاری
گاه انسان خدماتی به افرادی کرده که اگر آن را افشا کند بیم ریاکاری دارد. در این صورت، سرّ را مکتوم میدارد که به اخلاص خویش کمک کند.
7. عدم توانایی طرف مقابل بر تحمل آن سرّ
در مورد ائمه اطهار علیهمالسلام و مقامات آنها یا معارف خاص الهی احادیثی نقل شده که برای عموم مردم قابلفهم نیست.
8. پرهیز از آبروریزی افراد
بسیار میشود اسراری نزد انسان است که اگر بازگو کند آبروی افراد آبرومندی که زمانی گرفتار لغزشی شدهاند میریزد و یا سبب شماتت دشمن نسبت به خود انسان میشود؛ زیرا مصیبتی به انسان رسیده که اگر آن را مکتوم دارد یک مصیبت است و اگر آشکار کند مصیبت شماتت دشمنان به آن افزوده میشود.
9. پرهیز از وحشت افراد کمظرفیت
بسا حوادث تلخی ممکن است برای جامعهای در پیش باشد که اگر مسئولین آن را فاش کنند، بسیاری از افراد وحشتزده میشوند ازاینرو آن را پنهان مینماید تا آرامشی در کار باشد و یا شخصی مبتلا به بیماری خطرناکی شده، طبیب آن را به او نمیگوید تا آرامش خود را از دست ندهد.
نتیجه گیری
کتمان دارای اقسامی است: کتمان ممدوح و کتمان مذموم. برخی از اقسام کتمان ممدوح در روایات عبارتاند از: کتمان کارها، کتمان عقیده، کتمان اسرار خود، کتمان فقر، صدقه، بیماری و مصیبت. «کتمان کارها» میتواند دلیلهای گوناگونی داشته باشد: 1. پرهیز از کارشکنیها 2. گاه افشای سرّ سبب سوءاستفاده دشمن میگردد. 3. گاه افشای سرّ سبب برانگیختن حسادت میشود. 4. پرهیز از ریاکاری 5. پرهیز از کارهای عجولانه 6. پرهیز از توقعات بیجا.
چکیدة پاسخ
از مجموع روایات چنین به دست میآید کتمان دارای اقسامی است: 1. کتمان کارها 2. کتمان عقیده 3. کتمان اسرار خود 4. کتمان فقر، صدقه، بیماری، مصیبت. از حضرت علی علیهالسلام نقل شده: «أَنْجَحُ الْأُمُورِ مَا أَحَاطَ بِهِ الْکِتْمَان (12) موفقترین کارها، کاری است که با کتمان کامل صورت گیرد.» همچنین از امام صادق علیهالسلام نقل شده: «إِظْهَارُ الشَّیْءِ قَبْلَ أَنْ یُسْتَحْکَمَ مَفْسَدَهٌ لَه (13) آشکار کردن چیزی پیش از آنکه محکم و استوار گردد، موجب تباهی آن میشود.» کتمان کارها علتهای فراوانی میتواند داشته باشد: پرهیز از کارشکنی دیگران، پرهیز از کارهای عجولانه، پرهیز از ایجاد توقعات بیجا برای دیگران. گاه افشای کارها سبب برانگیختن حسادت میشود، رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: «اسْتَعِینُوا عَلَى أُمُورِکُمْ بِالْکِتْمَانِ فَإِنَّ کُلَّ ذِی نِعْمَهٍ مَحْسُودٌ (14) کمک بگیرید بر کارهای تان با پنهان کردن، بهدرستی که هر صاحب نعمتی مورد حسد واقع میشود.»
پینوشت
1. تمیمى آمدى، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص 334، دفتر تبلیغات، ایران، قم، چاپ اول، 1366 ش.
2. برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، 2 ج2، ص 603، دار الکتب الإسلامیه، قم، چاپ دوم، 1371 ق.
3. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج2، ص 221 و 222، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
4. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج2، ص 226، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
5. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج8، ص 152، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق؛ شریف الرضى، محمد بن حسین، نهجالبلاغه، حکمت 162، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق.
6. ابنبابویه، محمد بن على، عیون أخبار الرضا علیهالسلام، ج1، ص 256، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378 ق.
7. سوره جن، آیه 26 و 27.
8. مفید، محمد بن محمد، الأمالی، ص 8، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413 ق.
9. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهجالبلاغه، حکمت 101، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق.
10. مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج1، ص 300، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413 ق
11. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله علیه و آله، ص 48، جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم، 1363 ق.
12. تمیمى آمدى، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص 334، دفتر تبلیغات، ایران، قم، چاپ اول، 1366 ش.
13. برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، 2 ج2، ص 603، دار الکتب الإسلامیه، قم، چاپ دوم، 1371 ق.
14. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله علیه و آله، ص 48، جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم، 1363 ق.