سؤال دهم:
با توجه به نقش عمر بن خطاب در ورود اسلام به ايران، چرا ايرانيان نسبت به وي خصومت میورزند؟ بااینکه مسلمانی خود را مدیون او هستند؟
پاسخ:
الف: اینکه تصور میشود عمر بن خطاب در اسلام آوردن ایرانیان نقش عمدهای داشته و ایرانیان اسلام خود را مدیون خلیفه دوم هستند سخن پسندیده¬ای نیست؛ زیرا شواهد و قرائن حاکی است که ایرانیان قبل از حمله اعراب به ایران یعنی در زمان پیامبر (صلیالله علیه واله) اسلام را پذیرفتند. افزون بر آنكه اسلام آوردن ايرانيان تدريجي بوده و تا قرن سوم به طول انجاميده است. (1)
شهيد مطهري مينويسد: «علاقه ايرانيان به دين مقدس اسلام از همان آغاز ظهور دين مقدس شروع شد. قبل از آنکه شريعت مقدس اسلام توسط مجاهدين مسلمان به اين سرزمين بيايد، ايرانيان مقيم يمن به آيين اسلام گرویدند و با ميل و رغبت به احكام قرآن تسليم شدند و از جانودل در ترويج شريعت كوشش نمودند و حتي در اسلام و مبارزه با معاندين نبي اكرم (صلیالله علیه واله) جان سپردند.» (2)
مناطقی که قبل از حمله اعراب به ایران و در زمان پیامبر (صلیالله علیه واله) دین اسلام را پذیرفتند بحرین و یمن است؛ زیرا این دو منطقه در قدیم جزو ایران بوده است. طبری می¬نویسد: شاپور ساسانی زمانی که کودک بود، حکام بلاد عرب به ایران چشم طمع دوخته و به قتل و غارت بحرین پرداختند. وقتی شاپور بزرگ شد، انتقام سختی از اعراب نفوذی در بحرین گرفت و آنان را اخراج نمود و مهاجرین ایرانی را در بحرین و عمان، ساکن نمود. (3) بلاذری و ابن اعثم گزارش کرده¬اند که بحرین یکی از مناطق ایران است و پیامبر (صلیالله علیه و اله) در سال هشتم هجری با ارسال مُبلّغی به نام علاء حضرمی، مردم این منطقه را به دین اسلام، دعوت کرد. (4) در دوران حکومت ساسانیان سلاطین برای بحرین مرزبان تعیین می¬کردند. (5) حتی ایرانیان فراوانی در سه شهر بحرین به نام شاپور، دارین و زاره، زندگی می¬کردند که در جریان مرتدین بحرین، علاء حضرمی بهسختی توانست بر آنان غلبه کند.
پیامبر (صلیالله علیه واله) با ارسال نامه به مرزبان هَجَر، به نام سی بخت و حاکم بحرین، منذر بن ساوی و فرستادن علاء حضرمی به عنوان مُبلغ دین اسلام، مردم این منطقه را به دین اسلام دعوت نمود. (6) طبری علاء حضرمی را پیک نامه پیامبر (صلیالله علیه واله) به امیر بحرین، منذر بن ساوی در سال ششم هجری برشمرده است. (7) مردم این منطقه، دارای مذاهب مختلف مسیحی، یهودی، زرتشتی بودند. همچنین قبائل عرب عبدالقیس، بکربن وائل، تمیم و عجمان فارس در این منطقه به سر میبردند. حاکم آنان منذر بن ساوی و مرزبان هجر، سی بخت و اعراب و حتی عده¬ای از فارسها، دعوت علاء بن حضرمی را پذیرفته و مسلمان شدند. یهود و زرتشت به پرداخت جزیه با علاء مصالحه کردند. (8) اولین والی که پیامبر (صلیالله علیه واله) به بحرین فرستاد خود علاء حضرمی بود که هم در امر ترویج اسلام و هم در مقام عامل پیامبر (صلی الله علیه و آله) در بحرین عمل می¬کرد. (9)
پیامبر (صلیالله علیه واله) عبدالله بن حذافه را به سوی پادشاه ایران، خسروپرویز گسیل داشت. (10) خسروپرویز باکمال وقاحت، نامه پیامبر (صلیالله علیه واله) را پاره کرده و در جواب نامه مشتی خاک فرستاد (11) حضرت وی را نفرین نمود (12) و بشارت داد مسلمانان، مالک خاک او می¬شوند. (13) اگرچه این نامه در خسروپرویز، تأثیری نداشت، اما خبر غیبی پیامبر (صلیالله علیه واله) از کشته شدن پادشاه ایران، به فرستادگان خسروپرویز، باعث مسلمان شدن باذان، حاکم یمن و ایرانیان مقیم یمن شد. (14) چهبسا اسلام باذان و ایرانیان یمن بعدها با رفتوآمد آنان به ایران در اسلام آوردن مردم ایران، تأثیر گذاشته باشد.
بنابراین یمن و بحرین که سابقاً جزو ایران بود و سلاطین ساسانی حاکم آن را مشخص می¬کردند در زمان پیامبر (صلیالله علیه واله) با ارسال نامه و مبلغ به دین اسلام گرویدند؛ و این موضوع قبل از فتوحات اعراب شکلگرفته است. البته اگر ازنظر فردي در نظر بگيريم، شايد اولين مسلمان ايراني، سلمان فارسي است و چنانكه ميدانيم، اسلام اين ايراني جلیلالقدر آنقدر بالا گرفت كه به شرف «سلمان منا اهلالبیت» نائل شد. (15)
ب. برخي از ايرانيان در زمان حكومت عمر به جهت نفوذ اسلام در ايران و رفتار مسلمانان، مسلمان شدهاند. اين نگرش، قابلقبول است؛ زيرا برخي از ايرانيان در زمان حكومت عمر بعد از جنگهاي متعدد و پيروزي اعراب مسلمان بر ايران، مسلمان شدند. يكي از آثار مهم پيروزي مسلمانان نفوذ گسترش اسلام در ايران بود. هرگاه كشوري در جنگ پيروز گردد، فرهنگ و سنت و باورهاي ديني و سياسي فاتحان بر كشور مغلوب اثر ميگذارد. بعد از فتح ايران، برخي از مسلمانان رفتار معقول و منطقي با ايرانيان داشتند و برخي ايرانيان تحت تأثیر قرار گرفتند. رفتار مسلمانان و جاذبههاي اسلامي از یکسو و زمينههاي پذيرش اسلام توسط ايرانيان از جانب ديگر، موجب شد كه برخي از ايرانيان اسلام بياورند. ناگفته نماند، اين روند آشنايي ايرانيان با اسلام و اسلام آوردن آنان تدريجي بوده و صدها سال پس از فتح ايران ادامه داشت؛ همانگونه كه در متون تاريخي به وجود بسياري از زرتشتيان در مناطقي مانند كرمان، طبرستان، فارس، خوزستان و خراسان تا قرنهاي سوم و چهارم اشارهشده است. (16)
ج: بااینکه اسلام در دوران پیامبر (صلیالله علیه واله) وارد بخشهایی از ایران قدیم مانند بحرین و یمن گردید و پس از رحلت پیامبر اسلام(صلیالله علیه واله) از طریق فتوحات و حمله اعراب به ایران در دوره خلفا وارد ایران مرکزی شد؛ اما نکته قابل تامل این است که اگرچه اسلام تسنن وارد ایران گردید اما مردم ایران در اواخر قرن اول از اسلام سنی دست کشیده و رو به تشیع آوردند. در اواخر قرن اول شیعیان اشعری ساکن کوفه چون تحت تعقیب حجاج بن یوسف ثقفی بودند به ایران گریختند و بخش اعظم آنان وارد شهر قم شدند (17) و تشیع از شهر قم به نقاط دیگر ایران تسری داشت. (18) ورود امام رضا (علیهالسلام) به ایران، ورود سادات و حکومتهای شیعی آلبویه، علویان طبرستان، سربداران، آل کیا، صفویه و... باعث شد مردم ایران مذهب تشیع را بر تسنن ترجیح دهند و در عصر صفویه تشیع مذهب رسمی ایران گردید بنابراین ایرانیان دینی به خلیفه دوم ندارند.
نتیجه:
اسلام در زمان پیامبر از طریق نامههایی که آن حضرت خطاب به منذر حاکم بحرین و خسروپرویز پادشاه ایران، جهت دعوت به دین اسلام نوشت، وارد ایران گردید. البته ایرانی که بحرین و یمن جزو آن بود؛ بنابراین ورود اسلام به ایران محدود به عصر خلیفه دوم نمی¬شود. ازاینرو پذیرش دین اسلام را مدیون خلیفه دوم نیستیم. علاوه بر این مذهبی که وارد ایران شد مذهب تسنن بود درحالیکه مردم ایران به تشیع روی آوردند. ورود تشیع به ایران هم به اواخر قرن اول توسط اشعریان شیعی در قم شکل گرفت و پسازآن حضور امام رضا (علیهالسلام) و سادات و حکومتهای شیعی نقطه عطفی در گسترش تشیع در ایران گردید.
پی نوشت:
1 . مرتضي مطهري، خدمات متقابل اسلام و ايران، ص 61.
2 . مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج 14، ص 101.
3 . تاریخ طبری، ج 2 ص 55-56.
4 . ابن اعثم، الفتوح، تحقیق علی شیری، ج 1 ص 40؛ بلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، فتوح البلدان، ص 85.
5 . عباس اقبال، مطالعاتی در باب بحرین و جزایرو سواحل خلیج فارس، ص 18.
6 . بلاذری، فتوح البلدان، ص 85.
7 . تاریخ طبری، تحقیق، محمد ابوالفضل ابراهیم، ج 2 ص 645.
8 . بلاذری، فتوح البلدان، ص 85-86-87.
9 . ابن اعثم کوفی، پیشین، ج 1 ص 40، تاریخ طبری، ج 3 ص 137.
10 . تاریخ طبری، ج 2 ص 644، ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 1 ص 199.
11 . ابن فقیه، البلدان، تحقیق یوسف الهادی، ص 610.
12 . طبری، پیشین ج 2 ص 654.
13 . ابن فقیه، پیشین، ص 610.
14 . ابن سعد، پیشین، ج 1 ص 199.
15 . ابن الأثير، أسد الغابة، ج 2، ص 331.
16 . مقدسى، احسن التقاسيم فى معرفة الاقاليم، ص 323، 394 و 414؛ المسعودي، التنبيه والإشراف، ص 91 و 92.
17 . قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ص 260
18 . همان ص 263 و 279