به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، حجت الاسلام حمید حاج امینی، استاد و پژوهشگر تاریخ اسلام، در این نشست به یکی از شبهات تاریخی که در قالب یک فیلم در فضای مجازی در حال پخش است پاسخی دقیق و علمی ارائه کرد. با توجه به حجم و دقت علمی مباحث مربوطه برای استفاده بیشتر علاقمندان خلاصه نشست در قالب گزارش علمی ارائه می گردد.
مدتی است در فضای مجازی فیلمی پخش شده است به نام «شهر مقدس» که تردیدهایی را دربارة اصالت شهر مکه و قبله بودن آن برای مسلمانان مطرح میکند. بازتابهای این فیلم در جامعه و پرسشهایی که ـ به ویژه برای جوانان ـ به وجود آورده است، گروه تاریخ مرکز ملی پاسخگویی را بر آن داشت تا در راستای وظایف خود نشستی علمی دربارة این فیلم برگزار کند. این نشست در خردادماه گذشته با عنوان: «مکه یا پترا؟ تأملی در فرضیه خاستگاه هاجری اسلام» با حضور کارشناسان تاریخ این مرکز برگزار شد که گزارشی از مباحث آن در ادامه میآید.
معرفی فیلم «شهر مقدس» و سازندة آن
«شهر مقدس؛ کشف سرمنشأ واقعی اسلام» فیلمی است ساختة آقای دانیل (دن) گیبسون، نویسندة کانادایی ـ بریتانیایی تبار در یک ساعت و بیست و پنج دقیقه که تلاش شده رنگ و بوی مستند داشته باشد. بر اساس اطلاعات موجود در آثار و مصاحبههای ایشان، وی زادة سال ۱۹۵۶ در کاناداست که از جوانی ـ به تبع پدر و پدربزرگش ـ به مطالعه دربارة تاریخ شبه جزیرة عربستان و خاورمیانه علاقه داشت. او در بیست سالگی وارد این حوزة مطالعاتی شد و با مسافرتها و اقامتهای طولانی که در این مناطق داشت، به طور ویژه دربارة تاریخ و تجارت نبطیها (از ۳۰۰ قبل از میلاد تا ۵۰۰ میلادی) به پژوهش پرداخت و آثار متعددی در قالب کتاب و مقاله، به صورت مستقل یا با همکاری دیگران پدید آورده است. شاید نخستین اثر وی که ارتباط نزدیکی هم با موضوع حاضر داشته باشد کتاب « The Nabataeans: Builders Of Petra نبطیها: سازندگان پترا» باشد که سال ۲۰۰۴ آن را منتشر ساخت. اثری که او را به شهرت رساند کتاب « Qur'ānic Geography: A survey and evaluation of the geographical references in the Qur'ān with suggested solutions for various problems and issues' جغرافیای قرآنی: بررسی و ارزیابی منابع جغرافیایی قرآن با راه حل های پیشنهادی برای مشکلات و مسائل مختلف» بود که اختصارا به نام «جغرافیای قرآن» شناخته میشود و در سال ۲۰۱۱ منتشر شد و در سال ۲۰۱۶ مستندگونة «شهر مقدس» را بر اساس آن ساخت. گیبسون اکنون دارای چهار فرزند و در ۶۳ سالگی ساکن کاناداست. آخرین اثر او با عنوان « Early Islamic Qiblas: A survey of mosques built between 1AH/622 C.E. and 263 AH/876 C.E. قبلههای اولیه اسلام: بررسی مساجد ساخته شده بین سال نخست هجری تا سال ۲۶۳ هجری (۶۲۲ـ۸۷۶ مسیحی)» در سال ۲۰۱۷ منتشر شده است.
ترجمهای از فصل ششم کتاب جغرافیای قرآن با عنوان «سؤال مکه» به زبانهای مختلف از جمله زبان فارسی و عربی در فضای مجازی منتشر شده است (نزدیک به ۵۰ صفحه). فیلم شهر مقدس نیز با زیرنویس یا دوبله به زبانهای گوناگونی عرضه شده است. این فیلم در ماههای پایانی سال ۱۳۹۷ با دوبلة فارسی در فضای مجازی نشر و به طور جدی بازنشر شد. تا کنون مباحث فراوانی در رد یا تأیید آثار گیبسون به زبانهای مختلف در قالب نوشتار یا تولیدات چندرسانهای عرضه شده است که روند عرضة این مباحث با نشر این فیلم، حجم و سرعت بیشتری گرفته است.
محتوای فیلم شهر مقدس
سخن اصلی دن گیبسون این است که شهر مقدس اصلی اسلام این شهر مکه کنونی که کعبه در آن قرار دارد و مسلمانان به سوی آن نماز میخوانند نیست؛ بلکه شهری است باستانی به نام پترا که در جنوب اردن کنونی قرار دارد. یعنی محل سکونت قریش و قبایل و چهرههای سرشناس تاریخی آن دوره مثل بنیهاشم و بنیامیه، عبدالمطلب و ابوطالب و حمزه و ابولهب و ابوجهل و محل بعثت پیامبر اکرم(ص) و نزول وحی و خانة کعبه و قبله مسلمانان و مراسم حج، شهر پترا بوده است نه شهر مکه.
مراحل اثبات نظریة پترا
ایشان برای اثبات مدعای خویش چهار مرحله را طی میکند. نخست میکوشد تا بنابر شواهدی، اصالت شهر مکه را زیر سؤال ببرد. در مرحلة دوم به دنبال جایگزینی برای شهر مکه میگردد و شهر پترا را معرفی میکند. در مرحلة سوم تلاش دارد تا نشان دهد اوصاف مذکور در کتب تاریخی دربارة شهر مقدس اسلام بر شهر پترا صدق میکند و در نهایت هم سعی میکند توضیح دهد که چرا و چگونه کعبه از شهر پترا به محلی به نام مکه منتقل شد و شهر پترا از یادها فراموش شد.
گیبسون برای اثبات ادعای خویش در مرحلة نخست، اوصافی برای پایگاه نخستین و شهر مقدس اسلام برمیشمارد و ادعا میکند که طبق دادههای تاریخی، شهر مقدس اسلام شهری بسیار خوش آب و هوا و سرسبز و خرم بوده و از لحاظ شهرسازی هم حصار و برج و بارو داشته است. سپس توضیح میدهد که شهر مکه کنونی چنین ویژگیهایی ندارد و کاوشهای باستانشناسانه هم سابقة وجود چنین اوصافی را در این منطقه تأیید نمیکند. بنابراین باید دید زادگاه و شهر مقدس اسلام با چنین اوصافی کجا قرار داشته است؟
گیبسون در مرحلة دوم که یافتن جایگزینی برای شهر مکه کنونی است، ادعا میکند که منابع تاریخی، صادقانه و به درستی به ما منتقل نشده و نمیتوان برای رسیدن به پاسخ این سؤال که: «شهر مقدس اسلام کجا بوده است؟» به آنها رجوع و تکیه کرد. به همین دلیل گیبسون در این مرحله، روش پژوهش کتابخانهای را کناری میگذارد و به پژوهشی باستانشناسانه دست میزند. راهی که او در پیش میگیرد این است که به سراغ کهنترین مساجد مسلمانان که در سدة نخست اسلامی ساخته شده و بر جای مانده است، برود و با بررسی جهت قبلة این مساجد دریابد که مسلمانان در ابتدا به کدام سمت نماز میخواندهاند و شهر مقدسشان کجا بوده است. برای این کار ایشان چند بنای کهن اسلامی را برمیگزیند و قبلة آنها را بررسی میکند. به گفتة ایشان ـ که در این فیلم سعی شده به بهترین صورت با استفاده از جلوههای گرافیکی ساخته و پرداخته شود ـ جهت قبلة هیچ یک از این مساجد به سمت کعبة کنونی نیست و شگفت این که جهت قبلة این مساجد به جهتهای مختلف و پراکنده هم نیست بلکه همة آنها در یک نقطه تلاقی میکند و این نقطة تلاقی جایی است به نام پترا که گیبسون آن را شهر مقدس اصلی مسلمانان معرفی میکند.
گیبسون در مرحلة سوم میکوشد تا اوصافی را که برای شهر مقدس مسلمانان لازم دانسته بود بر شهر پترا تطبیق دهد. او سعی میکند نشان دهد که این شهر آبادان و دارای برج و بارو بوده و از سوی دیگر جاهایی را به عنوان کعبه و زمزم و صفا و مروه و غار حرا و امثال آن در پترا نشان میدهد تا اثبات کند که پترا، همان زادگاه اسلام بوده است.
گیبسون در مرحلة چهارم و آخر در پاسخ به این که: «چرا شهر پترا اکنون محل عبادت مسلمانان نیست؟ و چگونه به مکه انتقال یافته است؟ و چرا تا کنون هیچ اطلاعاتی در این باره از سوی هیچ کسی در هیچ جایی ثبت نشده است؟» ادعا میکند که در جنگ بین ابن زبیر ـ که محل قیام و مرکز حکومتش، شهر پترا بود ـ و بنیامیه که در شام بودند، ابن زبیر که خود را شکستخورده میدید، سنگهای خانة کعبه را از شهر پترا به منطقهای ناشناخته در شبه جزیرة عربستان به نام مکه منتقل کرد و طی چندین دهه، آرام آرام مسلمانان این جابهجایی را قبول کردند و پذیرفتند که دیگر به سمت این مکان جدید نماز بگزارند. شهر پترا هم بر اثر زلزلهها و سیلهای گوناگون، از سکنه خالی شد و به فراموشی سپرده شد. داستان و کیفیت این تغییر مکان هم در کتابهای مسلمانان ثبت نشد و یا اگر ثبت شد، یا سانسور شده است و یا اسناد آن در جنگها و کتابسوزیهای تاریخی از بین رفته است؛ به همین دلیل الان چیزی از چگونگی آن در دست ما نیست.
بررسی و نقد این فیلم
در ادامة این نشست و پس از ارائة این خلاصة بسیار کوتاه از فیلم که تلاش شد دقیق و امانتدارانه و طبق گفتههای سازندة فیلم باشد، بخشهایی از فیلم شهر مقدس پخش و با مشارکت کارشناسان گروه تاریخ حاضر در جلسه بررسی و نقد شد. مطالب و استنادات طرح شده در این فیلم، از جنبهها و محورهای مختلف قابل نقد است که برخی از ایرادهای وارد بر آن را میتوان از قرار زیر برشمرد:
-
- ارائة گزارشهای غیرواقعی و نسبت دادن آن به منابع تاریخی؛ مانند ادعای سرسبز بودن شهر مکه بر خلاف گزارش متفق القول آثار قدیم و جدید دربارة تاریخ شبه جزیره عرب و حجاز که همگی این منطقه را به قول قرآن کریم: «غیر ذی زرع» میدانند.
- نقل ناقص گزارشهای تاریخی؛ مانند نقل ناقصی از گزارش قتل یک نفر در «کنار دیوار مکه» که ایشان آن را دال بر وجود یک حصار بر گرد این شهر میداند در حالی که گزارش تاریخی کامل توضیح میدهد که این شخص «وارد شهر مکه شد و در کنار یک دیوار» کشته شد که دلالتی بر آن چه که گیبسون ادعا میکند ندارد.
- شتابزدگی در استنتاج از گزارشهای تاریخی و برداشت نادرست از آن؛ مانند بیان یک بیت شعر دربارة خوردن انگور در مکه در غیر فصل انگور و استدلال با آن بر کشاورزی و محیط آبادان شهر مکه.
- ترجمة نادرست و دلبخواهی متون تاریخی؛ مانند ترجمة واژة «بناء» به باغ یا ترجمة واژة »طین» به خاکی که فقط در مزرعه وجود دارد و یا ترجمة واژة »مسجد» به محل اجتماع.
- برخورد گزینشی با شواهد و گزارشهای موجود؛ مانند گزینش چند مسجد خاص از صدر اسلام برای بررسی جهت قبله و نادیده گرفتن بسیاری از مساجد و ابنیه دیگر که مربوط به همین دورة زمانی است.
- سنجش و ارزشگذاری دقت بناهای کهن با امکانات امروزی؛ مانند نمونة شگفتآور مسجد صنعا که در بررسی ایشان هم قبلة کلی این مسجد به سمت مکه و مسجد الحرام است ولی چون بر اساس ابزارهای نوین امروزی به صورت دقیق و صددرصد خط قبلة این مسجد به شهر مکه نمیخورد و با آن زاویه دارد، هر چند این زاویه بسیار اندک و قابل اغماض است، باز ایشان آن مسجد را به عنوان یکی از مساجد که قبلهای متفاوت داشته است، مطرح میکند؛ در حالی که به طور طبیعی دانش و امکانات تعیین قبله در صدر اسلام با دانش و امکانات کنونی فاصله فراوان دارد و این یک توقع غیرمنطقی است که در بناهای کهن به دنبال دقتی امروزین باشیم. بسیاری از مساجدی که ایشان به عنوان نمونه بررسی میکند از این قبیل است.
- تعمیم نابهجا و غیرروشمند مورد جزئی و نتیجهگیری کلی؛ مانند بررسی قبلة چند مسجد محدود و ادعای رو به مکه نبودن قبلة تمامی مساجد صد سال نخست اسلام.
- ادعاهای خلاف واقع و کذب صریح؛ مانند ادعای عدم امکان رؤیت مسجد الحرام از غار حرای موجود در مکه.
- گمانهزنی بیپشتوانه و غیرروشمند در ترسیم گذشته؛ مانند مباحثی که ایشان در تبیین اوصاف شهر پترا به عنوان شهر مقدس اسلام دارد که میکوشد مکانهایی را به عنوان صفا و مروه و ... معرفی کند که معنایی جز تاریخسازی خیالپردازانه ندارد.
- سهلانگاری در خوانش و گزارش منابع؛ مانند نقل بیدقت و آشفته و در هم و بر هم داستان اسلام آوردن رئیس قبیله دوس که نه از اهالی مکه است و نه معبد ذوالشری (که در فیلم به نام دوشارا از آن یاد میشود) در مکه قرار دارد.
- عوامفریبی؛ مانند نشان دادن چندین گوی سنگی در یک خرابه شهر پترا به عنوان گویهای منجنیقی که سپاه شام برای کوبیدن سپاه ابن زبیر و کعبه در پترا از آن استفاده کردهاند.
- استناد به داستانهای موهوم و مردود تاریخی؛ مانند استناد به کتابسوزی در فتوحات اسلامی که در پژوهشهای متعدد تاریخپژوهان، نادرستی آن ثابت شده است.
- زمانپریشی در مباحث تاریخی؛ مانند نسبت دادن نابودی اسناد انتقال کعبه از پترا (که به گفتة ایشان در سال ۷۰ هجری قمری رخ داده است) به جریان موهوم کتابسوزی در زمان فتوحات سه خلیفة نخست (که از سال ۱۵ تا ۳۵ هجری قمری رخ داده است)! و یا استناد به متنی از سفرنامة مارکوپولو (که مربوط به قرن هفتم قمری است) برای اثبات وجود جمعیت فراوان مسلمانان در منطقة چین و نیاز آنان به مسجد که منجر به ساختن مسجد سعد بن ابیوقاص در سال ششم ظهور اسلام (یعنی حتی پیش از هجرت پیامبر اکرم به مدینه) در این منطقه شد!
این فیلم در کنار مباحثی که به طور مستقیم دربارة شهر مکه و پترا مطرح میکند، با طرح برخی مباحث پیرامونی و نیز با بهرهگیری از شگردهای مختلف بصری ـ رسانهای تلاش دارد ناب بودن این نظریه و خدشهناپذیر بودن آن را به خواننده القا کند که توجه به دو نکته در این باره لازم است:
الف. ایدة دن گیبسون در این فیلم ایدهای نو نیست و علیرغم تلاش وی در ارائة آن به عنوان کاری پژوهشی و منحصر به فرد که هیچ سابقهای ندارد، نویسندگان دیگری پیش از ایشان، آن را مطرح کردهاند. به بیان دیگر، دن گیبسون، اخلاق پژوهش در بیان سابقة تحقیق و زحمات دیگران در این زمینه را رعایت نکرده و با ارائة حاصل تلاش دیگران به نام خود، متهم به سرقت علمی است. برای نمونه، ۳۴ سال پیش از انتشار کتاب جغرافیای قرآن آقای گیبسون در سال ۲۰۱۱، پاتریشیا کرون و مایکل کوک در سال ۱۹۷۷، با انتشار کتابی به نام « Hagarism: The Making of the Islamic World هاجریسم: ساختن جهان اسلام» این ایده را مطرح کردند (تفاوت گیبسون با دیگران در این است که وی با ساختن این فیلم، این بحث را از فضای علمی آکادمیک به فضای عمومی غیرتخصصی آورد). سرقت علمی دن گیبسون مورد توجه تاریخپژوهان غربی نیز بوده است. برای نمونه دکتر دیوید اِی. کینگ (نویسندة کتاب نقشههای جهانی برای یافتن جهت قبله و فاصله تا مکه و دارای مقالات بسیار در زمینه قبله و نویسندة چندین مقاله در دایرة المعارف اسلام [EI]) در نقد صریحی که بر کتاب «قبلههای اولیه اسلام» از دن گیبسون دارد، وی را متهم میکند که از بسیاری مقالات ایشان بدون ذکر عنوان آن استفاده کرده است. نام این نقد «بازگشت از پترا به مکه و از پبله به قبله» (From Petra back to Makka – From "Pibla" back to Qibla) است.
- به تبع نکتة بالا، یعنی نو نبودن این ایده و سابقة بیش از چهل سالة آن، میبینیم که هم در جهان اسلام و هم در بین متخصصان غربی، پاسخهای فراوانی به این ایده داده شده است که با جست و جو در پایگاههای علمی میتوان به این نقدها دست پیدا کرد؛ برای نمونه در زبان فارسی میتوان مقالة «فرضیۀ خاستگاه هاجری اسلام، تحلیل و نقد» اثر آقایان سعید کریمپور و علی راد را نام برد.
بر خلاف ادعایی که در انتهای فیلم مطرح میشود که این نظریه تا کنون پاسخی از سوی علمای اسلام دریافت نکرده است، دو اثر آقای گیبسون یعنی کتاب «جغرافیای قرآن» و فیلم «شهر مقدس» نیز به تفصیل، نه فقط از جانب مسلمانان، بلکه از جانب متخصصان و تاریخپژوهان غربی هم پاسخ داده شده است. برای آشنایی با برخی از منتقدان این نظریه، یک جست و جو در پایگاههای علمی کافی است که برای نمونه فقط به دو نقد اشاره میکنیم:
الف. سال ۲۰۱۲ (یعنی یک سال پس از انتشار کتاب جغرافیای قرآن)؛ تاریخپژوهی به نام دنیل سی ووف در شمارة دهم مجلة «جاده ابریشم» («The Silk Road») در مقالهای به نام «بررسی کتاب جغرافیای قرآن دن گیبسون» اشتباهات بسیاری از این کتاب را برمیشمرد.
ب. سال ۲۰۱۴؛ مایکل لکر در شمارة پاییز مجلة مطالعات سامی («Journal of Semitic Studies »)، کتاب جغرافیای قرآن را یک نوشتار تخیلی معرفی میکند که شاید حتی در محافل علمی نیز پیروانی برای خود داشته باشد.
سستی این نظریه و عدم وجاهت علمی آن سبب شده است که بسیاری از متخصصان آن را قابل بحث علمی ندانند به گونهای که دکتر دیوید اِی. کینگ نقد خویش بر آخرین اثر دن گیبسون، یعنی کتاب قبلههای اولیه اسلام، را این چنین جمعبندی میکند: «اثری آماتوری و غیرعلمی که هم توهین به مسلمانان است و هم توهین به پژوهشهای علمی غربی و اسلامی».
بررسی بخشهای دیگر این فیلم به جلسات دیگری در آینده واگذار شد. به گفتة کارشناس این جلسه، بررسی ایرادهای این فیلم میتواند دستگرمی خوبی برای کارورزی مبتدیان در مباحث تاریخی و نیز بحث مغالطات در علم منطق و تفکر انتقادی باشد. همچنین از منظر دیگر میتوان گفت که این شبههافکنیها میتواند زمینة مناسبی برای همکاری و نزدیکی بیشتر شیعه و سنی و اتحاد جهان اسلام در دفاع از اعتقادات اصیل اسلامی پدید آورد؛ بررسی پاسخهایی که از جانب مذاهب مختلف اسلامی و نخبگان علمی در فضای مجازی به این فیلم داده شده است و نمونههای اندکی از آن در این جلسه پخش شد، شاهدی گویا بر این گمانه است. لزوم اصلاح دیدگاه غیرروشمند سنتی به تاریخ و به رسمیت شناختن جدیتر این رشتة علمی در بین علوم دینی هم پیام دیگری است که از این فیلم و امثال آن میتوان گرفت.