پرسش:
آیا در تاریخ مواردی از اظهار علم غیب توسط پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین (علیهم السلام) گزارش شده است؟
پاسخ:
بله در منابع تاریخی و حدیثی، موارد متعددی گزارششده است که رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) مطلبی را از خزانۀ غیب خویش مطرح کرده و یا دربارۀ حوادث آینده پیشگویی فرموده است. مشابه اینگونه گزارشها دربارۀ ائمه (علیهم السّلام) بهویژه امیرالمؤمنین (صلواتاللهعلیه) نیز گزارششده است.
برای نمونه، در منابع تاریخی و حدیثی شیعه و اهل سنت، گزارشهای متعددی نقلشده است که پیامبر خدا (صلّی اللّه علیه و آله) و امیرالمؤمنین (صلواتاللهعلیه) حادثۀ کربلا و شهادت سیدالشهدا (علیه السّلام) را پیشبینی فرمودهاند.(1) اینگونه گزارشها، مصداقی روشن از بیان غیب است.
نمونۀ دیگر، در ماجرای لیلة المبیت است که سران شرک تصمیم گرفتند شبانه به خانۀ پیامبر یورش ببرند و او را بکشند. پیامبر توسط جبرئیل از نقشۀ آنان آگاه شد و ماجرا را برای امیرالمؤمنین (صلواتاللهعلیه) تعریف کرد و به او پیشنهاد کرد که در بستر پیامبر بخوابد تا آن حضرت بتواند از چنگ مهاجمان بگریزد.(2) اینکه پیامبر از تصمیم سران شرک در یک جلسۀ محرمانه خبردار شد، بی آنکه جاسوسی در میان آنان داشته باشد، مصداقی از علم غیب است.
نمونۀ دیگر در جنگ احزاب است که وقتی گروهی از مسلمانان در هنگام کندن خندق به صخرهای سخت برخوردند و از پیامبر کمک خواستند، آن حضرت وارد خندق شد و با کلنگ، سه ضربه به آن صخره زد که در هر ضربه جرقهای پرنور برخاست. رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) به اصحاب فرمود: «وقتى ضربت اول را زدم و برقى كه شما ديديد بلند شد، قصرهاى حيره و مداين كسرى را ديدم كه گويى دندانهای سگ بود و جبريل به من خبر داد كه امّت من بر آن تسلّط مىيابند. آنگاه ضربت دوم را زدم و برقى كه شما ديديد نمودار شد، قصرهاى سرخ سرزمين روم را ديدم كه گويى دندانهای سگ بود و جبريل به من خبر داد كه امت من بر آن تسلّط مىيابند. آنگاه ضربت سوم را زدم و برقى كه شما ديديد نمودار شد و قصرهاى صنعا را ديدم كه گويى دندانهای سگ بود و جبريل به من خبر داد كه امت من بر آن تسلط مىيابند. بشارت كه پيروز مىشويد! بشارت كه پيروز مىشويد! بشارت كه پيروز مىشويد!».(3)
این خبر غیبی در آن شرایط سخت، باعث تقویت روحیۀ مسلمانان شد؛ در شرایطی که هیچکس فکرش را هم نمیکرد روزی کاخهای پادشاهان ایران و روم و یمن به تصرف مسلمانان درآید. کمتر از بیست سال بعدازاین واقعه، تمام این پیش-گویی ها تحقق یافت.
نیز در مسیر حرکت مسلمانان بهسوی تبوک، شتر پیامبر گم شد و گروهی به جستوجوی شتر رفتند. يكى از ياران پیامبر به نام عمارة بن حزم پيش پيامبر بود. در غیاب او و پیامبر، یکی از منافقان به نام زيد بن نصيب قينقاعى گفت: «محمد ادّعا میکند كه پيامبر است و از آسمان به شما خبر مىدهد؛ اما نمىداند شترش كجا است!». پيامبر همان لحظه به عماره كه پيش او بود گفت: «يكى گفته است كه محمّد ادّعا دارد پیامبر است و از آسمان به شما خبر مىدهد، اما نمىداند شترش كجا است. به خدا، من جز آنچه خدا به من بگويد، نمىدانم. اينک خداوند شتر را به من نشان داد كه در فلان دره است و مهار آن به درختى گیرکرده است، برويد آن را بياوريد». گروهی رفتند و شتر را آوردند. هنگامیکه عمارة بن حزم پيش ياران خويش برگشت، گفت: «چيز عجيبى است! همين دم پيامبر از يكى سخن به میان آورد كه چنين و چنان گفته بود. خداوند به او خبر داده بود». يكى از حاضران به عماره گفت: «به خدا پيش از آنکه بيايى، زيد اين سخنان را گفت». عماره گردن زيد را گرفت و فشار داد و او را از خود طرد کرد.(4)
در این ماجرا دو مطلب غیبی از زبان پیامبر خارج شد: یکی اینکه سخنان زید بن نصیب را در حالی بازگو کرد که او نزد پیامبر نبود و در غیاب پیامبر از ایشان بدگویی کرده بود. دوم اینکه محل دقیق گیر افتادن شتر خود را اعلام کرد.
پیشگویی دربارۀ به قدرت رسیدن معاویه و تکیه زدن بنیامیه بر منبر رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله)، پیشگویی چگونگی درگذشت برخی از افراد مانند ابوذر، پیشگویی برخی از ظلمها نسبت به اهلبیت و مخصوصاً امیرالمؤمنین و صدها نمونۀ دیگر که در منابع تاریخی آمده، حکایت از آن دارد آن حضرت فیالجمله بر علم غیب اشراف داشته است. در زندگی ائمه (علیهم السّلام) نیز موارد متعددی ازاینگونه غیبگوییها گزارششده است که در منابع حدیثی و تاریخی پراکنده است. این نمونهها آنقدر فراواناند که جمعکردن آنها مستلزم تدوین کتابی بسیار مفصّل است.
شایان توجه است که دربارۀ چندوچون علم غیب پیامبر و امام و اینکه چه گسترهای دارد و آیا شامل هر چیزی میشود یا محدود است، مباحث بسیاری در علم کلام مطرح است که در جای خود باید به آن پرداخت.
پینوشتها:
1. برای آگاهی از مجموع اینگونه اخبار غیبی، ر.ک: محمد ریشهری و همکاران، شهادتنامۀ امام حسین بر پایۀ منابع معتبر، به کوشش مرتضی خوش نصیب، قم، دارالحدیث، چاپ سوم، 1390 ش، ص 156 ـ 195.
2. طبری، ابوجعفر، محمد بن جریر، تاريخ الأمم و الملوك، تحقيق: محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387 ق/1967 م، ج 2، ص 372.
3. طبری، همان، ج2، ص 568 ـ 569.
4. طبری، همان، ج 3، ص 106. (با استفاده از ترجمۀ مرحوم ابوالقاسم پاینده)