من با جوونانی برخورد كردم كه از نماد های شیطان پرستی استفاده می كنند لباس های نامناسب از قبیل شلوار های پاره چروك و.. می پوشند.وقتی به آنها می گویم این لباس ها ونماد ها در عقاید ورفتار شما تأثیر منفی می گذارد آنها می گویند:وقتی ما نمی دانیم مفهوم اینها چیست ؛پس این ها برای ما اثر نخواهد داشت . می خوام اطلاعاتی در مورد اثر لباس ها و آرم ها و موسیقی ها ومدل موهاو... در نفس نا خود آگاه داشته باشم
از نظر روان شناختي نمادها و آرم ها مي توانند باعث تداعي يك فكر يا تصوير با فكر يا تصوير ديگر گردند. از نظر رفتار گرايان مجاورت زماني يا مكاني دو چيز با يكديگر باعث پيوند شرطي اين دو با يكديگر مي گردد و فرد نسبت به آن شرطي مي گردد.
بي شك همه اين نمادها ،آدم ها ،پوشش ها ،مدها داراي فلسفه مي باشند . در پس نمادهای مكاتب و فرقه های انحرافي يك فلسفه خوابيده است. هر كدام از نمادها داراي معناي خاص و ويژه اي مي باشند و به هيچ وجه خنثي نيستند.
استفاده از نمادها هر چند به خودي خود بي تاثير به نظر برسند، ولي مجاورت با صاحبان و استفاده كنندگان نمادها كه هر كدام به نوبه خود تحت تاثير فلسفه و مرام شيطان پرستي مي باشند ،به تدريج آن ها را به همرنگي در عقيده و انديشه و رفتار مي كشاند.
استفاده مستمر از نمادها كم كم به هنجار سازي مخفي و پنهان در نظام شناختي عاطفي و رفتاري فرد استفاده كننده مي انجامد و فرد كم كم به يك نظام هنجاري جديد ملتزم مي گردد ،مثلا اختلاط دختر و پسر و مصرف مواد مخدر و سيگار، لاابالي گري، مصرف الكل كه هر كدام نابهنجاري رفتاري محسوب مي گردند ،كم كم به هنجار رفتاري مبدل مي گردند
استفاده از نمادها نشانگر هويت مغشوش و شكل نايافته فرد استفاده كننده مي باشند .فرد از اين طريق مي كوشد هويتي جديد براي خود دست و پا كند .
اين افراد معمولا از عزت نفس پاييني برخوردارند . سعي مي كنند با پيوستن به فرقه هاي انحرافي از اعضا گروه خود كسب عزت نمايند .
بسياري از اين افراد از اختلالات عمده روانپزشكي مانند اضطراب، وسواس افسردگي و همچنين اختلال هاي شخصيت مانند اختلال شخصيت ضد اجتماعي و.. بی بهره نیستند. افراد مي كوشند تا در تحت لواي اين فرقه هاي انحرافي به توجيه تمايلات جنسي و پرخاشگرانه خود بپردازند، مثلا رابطه با جنس مخالف در عرف اجتماعي ما امري نا بهنجار به شمار مي آيد، ولي فرد مي كوشد تا از طريق دستمايه قرار دادن فلسفه و مرام فرقه اي خود آن امر را صد در صد بهنجار نشان مي دهد.
موسيقي هاي شيطان پرستي از نوع موسيقي هاي خطي است كه فرد را به سمت شهوت و پرخاشگري سوق مي دهد. شعر اين موسيقي ها همگي داراي مضامين سكس ،خشونت، قتل ،پوچ گرايي لاقيدي و.. مي باشند.
بي شك این مضامين، درون افراد را از هر گونه معناي اصيل زندگي محروم مي سازد . بي معنايي را جايگزين آن مي سازد.
پيامدهاي منفي فرقه گرايي نا محسوس و مخفي بسيار است. مي توانيد در كتاب هاي روان شناسي اجتماعي و سایر كتاب های مشابه به جوانب ديگر آن پي ببريد .در سايت هاي مختلف از جمله سايت موسسه بهداشت معنوي و ساير سايت هاي مشابه نیز می توانید به اطلاعاتي در اين زمينه دست يابيد.