پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
طبق گزارشات تاریخی در منابع کهن، لشکر عمر سعد بعد از به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام و یارانشان، به طرز وحشیانه ای خیمه ها را غارت کردند و جسارت نمودند.
مصائب کاروان اسرای کربلا

پرسش:
اینکه در روضه‌ها می‌گویند به حضرت زینب و دیگر اسیران سیلی زده‌اند، کتک زده‌اند، تازیانه زده‌اند، احیاناً مویشان را کشیده‌اند و... آیا واقعاً این حرف‌ها سند دارد یا برای شور، چنین می‌خوانند؟ اگر واقعاً این‌طور بوده، لطفاً منابع آن را ذکر کنید.
 

پاسخ:
از جمله مصائبی که در کربلا و کوفه و شام بر کاروان اسرای اهل‌بیت علیهم‌السلام وارد آمد، جسارت‌هایی بود که از جانب سربازان عمر بن سعد متوجه ایشان شد؛ از قبیل تازیانه زدن، غارت لباس‌ها و اموال و در مواردی کشتن برخی از آن‌ها. با این حال، در برخی منابع متأخّر، مطالبی مطرح‌شده است که در منابع کهن و دسته اول یافت نمی‌شود و به نظر می‌رسد بیشتر زبان حال‌هایی برای بیان عمق فاجعه و جسارت است.
اینک به برخی از مصائبی که در منابع معتبر آمده اشاره می‌کنیم:

1. غارت زیورآلات
بعد از آنکه دشمنان خدا، امام حسین علیه‌السلام را به شهادت رساندند، شمر بن ذی‌الجوشن به لشکریانش دستور داد با یورش به خیمه‌ها، هر آنچه هست، به غارت ببرند. آنان نیز چنین کردند که براثر این حملات، گوشواره ‌ام‌کلثوم را هم گرفته و گوشش را پاره کردند. (1) ابن جوزی می‌گوید: «... و دیگری زیورهای فاطمه بنت الحسین را غارت کرد». (2) در گزارشی دیگر، فردی از لشکر ابن سعد به دنبال فاطمه دختر امام حسین علیه‌السلام دوید و در حالی که گریه می‌کرد، خلخال از پای ایشان بیرون کشید. (3)

2. غارت لباس‌ها و چادرهای بانوان
از دیگر جسارت‌های یزیدیان نسبت به اسرای کربلا پس از حمله به خیمه‌ها، ربودن لباس‌های قیمتی و حتی چادرهای بانوان حرم بود. طبری در تاریخش می‌گوید: «... و مردم به‌سوی لباس‌های گران‌بها و شتران رفتند و آن‌ها را به یغما بردند ... آنان حتی برای ربودن لباس روپوش زنان، با آنان نیز درگیر می‌شدند». (4) شیخ مفید نیز از حمید بن مسلم نقل می‌کند: «به خدا قسم! دیدم که آنان با زنی از بانوان امام حسین علیه‌السلام درگیر می‌شدند و لباس را از رویش می‌کشیدند و آن را می‌ربودند». (5) نیز فاطمه بنت الحسین می‌گوید: «آن‌ها هر چه در خیمه‌ها به چشم می‌خورد، به تاراج بردند؛ حتی چادرهایی که با آن‌ها خود را پوشانده بودیم، از رویمان کشیدند و بردند». (6)

3. آتش زدن خیمه‌ها
قاتلان امام حسین علیه‌السلام نه تنها خیمه‌ها و همه اموال درون آن‌ها را غارت کردند، بلکه به این مقدار بسنده نکرده و همه را به آتش کشیدند. تا جایی که زنان و کودکان با پای‌برهنه و شیون‌کنان، از خیمه‌ها بیرون دویده و به اطراف فرار کردند. (7)

4. به قتل رساندن کودکی از اهل‌بیت
طبری از ابوهذیل سکونی نقل می‌کند که در روزگار خالد بن عبدالله، هانى بن ثبیت حضرمى را در حالی که پیر و فرتوت شده بود، دیدم که در انجمن حضرمیان نشسته بود و مى‏گفت: «ازجمله کسانى بودم که هنگام کشته شدن حسین حضور داشتند. به خدا، من ایستاده بودم و یکى از ده نفر بودم که همگى بر اسب بودیم. سواران جولان مى‏دادند و پس مى‏رفتند. در این وقت، پسرى از خاندان حسین از خیمه‏ها بیرون آمد و چوبى به دست داشت. شلوار و پیراهن به تن، وحشت‌زده بود و از راست و چپ مى‏نگریست. گویى دو مروارید را بر دو گوش وى دیدم که وقتى به یک‌سو مى‏نگریست درحرکت بود، ناگهان یکى به تاخت آمد و چون نزدیک وى شد، از اسب فرود آمد و پسر را بنشانید و او را با شمشیر درید». (8)

نتیجه:
از برآیند گزارش‌های تاریخی در منابع کهن، چنین برمی‌آید که لشکر عمر بن سعد پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام، به طرز وحشیانه‌ای به‌سوی خیمه‌ها یورش برده و هر آنچه در خیمه‌ها بود، غارت کردند. خیمه‌ها را به آتش کشیدند و تا جایی پیش رفتند که برای ربودن گوشواره یکی از زنان اهل‌بیت، گوش او را دریدند و کودک خردسالی را به هنگام خروج از خیمه، بی‌رحمانه به قتل رساندند. قومی که این‌چنین برای به دست آوردن زیورآلات و اشیای قیمتی و گاه بی‌ارزش مرتکب جنایت می‌شوند، یقیناً از کتک زدن، سیلی زدن و تازیانه زدن برای دستیابی به مال دنیا، دریغ نخواهد کرد. لذا حتی اگر در منابع کهن، ذکری از تازیانه زدن و سیلی زدن نباشد، ذکر آن در برخی منابع متأخر، شاید از باب بیان زبان حال و نیز اشاره به قساوت این جماعت باشد.

 

پی‌نوشت‌ها:
1. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، قم، انوارالهدی، چاپ دوم، 1423 ق، ج 2، ص 43.
2. ابن جوزی، سبط، تذکره الخواص، قم، منشورات شریف رضی، 1418 ق، ص 228.
3. ابن‌بابویه (شیخ صدوق)، محمد بن على‏، الامالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، 1376 ش، ص 164 – 165.
4. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1387 ق، ج 5، ص 453.
5. مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413 ق، ج ‏2، ص 112 – 113.
6. ابن‌بابویه (شیخ صدوق)، محمد بن على‏، الامالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، 1376 ش، ص 164 – 165.
7. ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، تحقیق فارس تبریزیان، قم، دارالاسوه، 1414 ق، ص 180.
8. طبری، پیشین، ج 5، ص 449.