با سلام اخیراً شبهه انحصار بعثت انبيا در خاورميانه خیلی دستبهدست میشود که خب چون انبيا باعث شکاف و تقسیم جامعه به دو يا سه دسته مؤمن و کافر وبي تفاوت میشوند و مردان مؤثری بر جامعه هستند قطعاً تاريخ بايد ياد آنها رو ضبط میکرد و تاريخ چين و آمريکا استراليا ...گواهي به وجود چنين رجلان الهی نمیدهد
جواب دادن که و لقد بعثنا في کل قريه نذيرا وان من امه الا خلا فيها نذير
لطفاً به اين آيات معارض را شرح بفرماييد
ولو شئنا لبعثنا في کل قريه نذيرا که معارض ولقد بعثنا في کل قريه نذيرا ست
بل هو هو الحق من ربک لتنذر قوما ما اتاهم من نذير من قبلک
وما ارسلنا اليهم قبلک من نذير
اولم نعمرکم...وجاوکم النذير؟
خب کودکان تو بخش ميگن نه اونقدي بما عمر ندادي که... خب ممکنه گروهي هم بگن نه نذيري نيامد
زحمت ميکشيد متشکرم
به نام خدا و با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون.
براي پاسخ به پرسش حاضر، توجه شما را به اين نکات جلب میکنیم:
1. يکي از مشکلات رخدادهاي تاريخي عدم شفافيت آن است؛ مکان ظهور پيامبران از مسائل تاريخي است که ابهام دارد و قضاوت درباره آن مشکل است. اما با توجه به رهنمودهاي وحياني میگوییم: ظهور پيامبران اختصاص به منطقه خاصى ندارد . بهتصریح قرآن ظهور پيامبران اختصاص به منطقه خاصى ندارد .طبق آموزههای اسلامي همه امتها پيامبر داشتهاند: «و ان من امّة الا خلا فيها نذير، (1 ) در هر امتي نذير و هشداردهندهای وجود دارد».
همچنين: « لقد بعثنا في کلّ أمة رسولاً أنِ اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت؛ (2) در هر امتي پيامبري فرستاديم (تا به مردم بگويند) که خدا را بپرستيد و از بت دوریکنید ».
2. تعابيري نظير اين، به معني آن نيست كه در هر مقطع زماني و در هر قبیلهای پيامبري فرستادهشده، بلكه اگر در 4 هزار سال پيش پيامبري چون زرتشت در ميان قوم پارس فرستادهشده، میتوان گفت كه اين قوم داراي پيامبر بوده است.
ازاینجا روشن میشود که معناي آيه 51 سوره مبارکه فرقان (وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا في كُلِّ قَرْيَةٍ نَذيراً) و يا آيات مشابه ديگر چه چيزي است: اين آيات درصدد بيان اين نکته هستند که خدا میتوانست براي هر شهري يک پيامبر مبعوث کند اما چنين نکرد بلکه چنين مقدر کرد که حضرت محمد ص پيامبر تمامي شهرها باشد و بعد از او براي هيچ امتي پيامبر مخصوص ارسال نشود و همگي از تعاليم حضرت محمد ص پيروي کنند.
بنابراين، براي اینکه يک امت را خالي از پيامبر ندانيم، لازم نيست که حتماً آن امت داراي پيامبر مخصوص باشد، چنانچه که حضرت محمد پيامبر مخصوص اعراب يا ايرانيان نيست و رسالتش جهانشمول است. همچنين روشن میشود که منظور از آيه 44 سوره مبارکه سبا (وَ ما أَرْسَلْنا إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِنْ نَذيرٍ) چه چيزي است: اين آيه درصدد بيان اين نکته است که قبل از تو براي اعراب مکه پيامبر مخصوص ارسال نشده بود بلکه آنها از تعاليم ساير انبياء استفاده میکردند که بهمرور زمان تحريف شده بود.
3. بهعلاوه برخي از پيامبران درگذشتههای دور در پارهای مناطق محدود و کمجمعیت مبعوث شدند كه باقي ماندن اثر تبليغ و رسالت آنان معنا ندارد . اگر در قرآن مجيد، تنها نام عدّه معدودى از پيامبران بزرگ برده شده؛ بدين معنا نيست که تعداد ايشان منحصر به همين افراد است؛ بلکه در خود قرآن تصریحشده که بسيارى از پيامبران بودهاند که نامى از ايشان در قرآن به ميان نيامده: «و رسلاً لم نقصصهم عليک(3) ؛ پيامبراني که داستان آنها را براي تو بازگو ننموديم ».
اتفاقاً برخي از روايات بهنوعی مؤید همين مطلب است چنانکه در برخي روايات از على علیهالسلام نقلشده كه خداوند پيامبرى را مبعوث كرد كه سیاهپوست بوده و داستان آن به ما نرسيده است. (4)
بنابراين نمىتوان گفت که همه پيامبران در يک منطقه خاص ظهور نمودهاند، بلکه طبق احاديثى که در مورد تعداد آنان رسيده ؛ يعني124 هزار نفر، از اين تعداد چند پيامبر مشخص مربوط به آسيا و خاورميانه است، از بقيه خبري نيست ؛ درنتیجه هرچند یقیناً پيامبران اولوالعزم و صاحبشریعت و کتاب آسماني،به دلايل خاصي که فعلاً در مقام بررسي آن نيستيم، از شرق ميانه برخاستند، اما اين احتمال بعيد نيست که در بسياري از مناطق جهان همانند هند، چين، آمريکا و ... نيز درگذشتههای دور که امکان ارتباط وجود نداشته، برحسب ضرورت پيامبراني مبعوث شدند.
اتفاقاً برخي از شواهد و قرائن تاريخي و اجتماعي بيانگر آن است که در ساير مناطق جهان نيز درگذشتههای دور انبيايي مبعوث شدهاند، مثلاً برخي از اقوام سرخپوست و ساکنان منطقه آمريکاي جنوبي ،سنتهای ديني و اذکار و اورادي نظير عبادات ساير اديان دارند که بهاحتمالقوی ناشي از تعاليم انبيايي است که در گذشته در آن مناطق زیستهاند، ولي نامي از آنها به دست ما نرسيده است.
درواقع احتمال بسيار جدي وجود دارد که بسياري از آیینهای فعلي آسياي دور مانند بودا و ... و تمدنهای آمريکاي جنوبي مانند تمدن مايا و اينکا و... بهنوعی متأثر از تعاليم انبياي آنها بوده که براي ما ناشناخته است. نمیتوان گفت اثري از تعاليم اين انبيا باقي نمانده است؛ اما درهرحال گذشت زمان باعث تغيير و تحريف بسيار در این آیینها شده، حقيقت اين تعاليم امروزه چندان با تعاليم اسلامي منطبق نيست.
4. در کنار همه اینها بايد دانست که پيامبران بزرگ هرچند در يک منطقه خاص ظهور يافتند. اما اين به معناي انحصار رسالت آنها در آن منطقه نيست. اگر رسالت يک پيامبر جهاني هم باشد لازم است که در منطقهای خاص ظهور يابد که امکان گسترش شريعت وي به ديگر نقاط عالم نيز ازآنجا فراهم باشد. بعثت در مکان و مهد تمدنها موجب میشود که پيام انبيا از طريق مردم آن سرزمين به مناطق ديگر نيز برود، چون باوجود تمدن در يک سرزمين، ارتباط مردم آن سرزمين با مناطق ديگر سادهتر و بیشتر خواهد بود.(5)
در همين راستا، شهيد مطهري به اختلاف استعدادهاي محيطي در پرورش انبياء و اوليا نيز اشاره میکند: «چرا در سرزمين خاصى پيغمبر زياد بوده، اين بستگى پيدا میکند به همان «الله اعلم حيث يجعل رسالته» يعنى وقتى که اين بستگى داشته باشد به استعدادهاى مخصوصى که در افراد هست، مسلماً سرزمینها هم در پرورش استعدادها تأثیر دارد. امروز هم میگویند که شرق، سرزمين عرفان و اشراق است. اینیک امر گزاف و گتره نيست که مثلاً غربیها بيشتر به محسوسات میپردازند و شرقیها بيشتر به نامحسوسات، يعنى اینها بيشتر به اینسو کشانده میشوند آنها به آنسو. محيط جغرافيايى و اوضاعواحوال و گرمى آفتاب و اینها در پرورش جسم انسان مفيد است و وضع جسم هم در پرورشهای مخصوص روح تأثیر دارد. اين مانعى ندارد که بعضى از سرزمینها آمادگى بيشترى داشته باشد براى پروراندن افرادى که اجمالاً استعداد اشراق و الهام دارند. اما اينکه آيا بعضى سرزمینها بهکلی عارى بوده و فقط يک نقطه دنيا [ محل ظهور پيامبران ] بوده که همان سرزمين فلسطين و حجاز و اینها باشد. سرزمینهای ديگر دنيا پيغمبر هيچ پرورش نداده ؟ اين را ما با تاريخ نمیتوانیم اثبات کنيم که همهجا بوده و نمیتوانیم اثبات کنيم که بعضى جاها قطعاً نبوده. قرآن کريم میگوید: «و ان من امة الا خلا فيها نذير»، در تمام ملتها نذيرى وجود داشته. تاريخ هم نمیتواند ثابت کند که حتماً نبوده. ولى قرآن میگوید همهجا بوده. منتها ما با تاريخ نمیتوانیم اثبات کنيم که در فلان سرزمين آيا پيغمبرى ظهور کرده يا نکرده، اما نمیتوانیم نفى هم بکنيم که نبوده.(6)
در پناه خداوند موفق و پيروز باشيد.
پينوشتها:
1. فاطر (35)، آيه 24.
2. نحل (16)، آيه 36.
3. نساء (4)، آيه 124.
4. طبرسى، مجمعالبیان فى تفسير القرآن، انتشارات ناصرخسرو، تهران، 1372 ش، ج 8، ص 830.
5. http://www.pasokhgoo.ir/node/33785
6. شهيد مطهري، نبوت، ص30.