منظور از خشم و رضایت خداوند چیست؟
در مورد راضی یا خشمگین همچنین خوشحال یا ناراحت شدن خداوند باید گفت:
صفاتي كه براي خداوند بكار مي روند گاه براي انسان ها هم استعمال مي شوند؛ اما نبايد فراموش كرد كه معناي بكار رفته براي ذات باري تعالي هيچ جهت نقصي را نبايد داشته باشد. چرا كه در جاي خود ثابت شده است خداوند متعال صفات را بطور تمام و كمال داراست و هيچ گونه نقص و عدمي در او راه ندارد. مثلا غضب در انسان حالتي است كه در اثر عوامل مخصوصي به فرد عارض ميشود و آن توأم با تأثر و تغيير حالت است. مي دانيم كه ذات باري تعالي ثابت و نا متغير است. پس بايد ديد مراد از غضب خدا كه در بسياري از آيات آمده است چيست؟
در روايتي امام باقر (ع) در پاسخ به منظور از غضب الهي در آيه 81 سوره طه فرمودند: « غضب خدا عقاب اوست، اي عمرو هر كه پندارد خدا از حالي به حالي در ميآيد او را با صفت مخلوق وصف كرده خدا را چيزي تحريك نميكند تا او تغيير كند». (1)
به عبارت ديگر فرق بين غضب انسان وغضب الهي اين است كه خشم در انسان يك نوع هيجان و برافروختگي دروني است كه سرچشمه حركات تند و شديد و خشن ميشود، و نيروهاي وجود انسان را براي دفاع، يا گرفتن انتقام، بسيج ميكند، ولي در مورد پروردگار هيچيك از اين مفاهيم كه از آثار موجودات متغير و ممكن است وجود ندارد، بلكه خشم الهي به معني برچيدن دامنه رحمت و دريغ داشتن لطف از كساني است كه مرتكب اعمال زشتي شدهاند.(2)
اما پيرامون خوشنودی و رضایت خداوند بايد گفت:
در قرآن تعابیری مانند« رضی الله عنهم » به دفعات در مورد برخی از افراد به كار رفته است ؛ مثلا آمده است :
« قالَ اللَّهُ هذا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه(3) خداوند ميگويد: «امروز، روزي است كه راستي راستگويان، به آنها سود ميبخشد براي آنها باغهايي از بهشت است كه نهرها از زير (درختان) آن ميگذرد، و تا ابد، جاودانه در آن ميمانند هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند. »
همچنين در تعابیر مشابه آمده است: «وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ» (4) (و او آمرزنده دوستدار (بندگان) است) با توجه به آيات شريفه اين سؤال مطرح ميشود كه مفهوم رضایت و محبت در مورد پروردگار چیست؟
ناگفته پيدا است مفهوم رضایت و محبت در خدا و انسان ها متفاوت است، محبت در انسان يك نوع، توجّه قلبي و جاذبه روحي است، در حالي كه خداوند نه قلب دارد و نه روح، بنا بر اين رضایت و محبّت در مورد او به معني انجام كارهائي است كه مايه خير و سعادت بندگان است، و نشانه لطف و عنايت او است.
محبّت هنگامي كه در مورد خداوند به كار ميرود به معني آثار خارجي آن است، و تنها در اينجا نيست كه به سراغ چنين تفسيري بايد رفت، در بسياري از اوصاف و افعال الهي، عين اين مطلب وجود دارد، مانند آنچه كه براي غضب الهي گفتيم كه خداوند، گنهكاران را «غضب» ميكند، به معناي اين است كه همچون يك شخص غضبناك با آن ها رفتار مينمايد، وگرنه خشم و غضب كه به معني هيجان و برآشفتگي نفس آدمي است، در مورد خدا هرگز صادق نيست. (5)
رضایت خداوند می تواند ابعاد گوناگونی داشته باشد و با تعابیری همچون مورد تایید بودن یا مشمول عنایات ویژه قرار گرفتن تبیین و تصویر شود ؛ ولی در تمام این امور نمی توان فعل یا حالتی را به خداوند نسبت داد كه حاكی از تاثر و دگرگونی ذاتی باشد چون این تاثرات مربوط به موجودات حادث و متغیر و ممكن است نه خداوند كه این پیرایه ها در حریم وجوبی او راه ندارد .
پي نوشت ها:
1. ثقه الاسلام كلینی، اصول كافی، نشر دار الكتب الاسلامیه، تهران، 1365 ش ، ج1، ص 110.
2. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه.137، ج18، ص284.
3. مائده (5) آیه 119.
4. بروج (85) آيه 14.
5. ناصر مكارم شيرازي، يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ، دارالكتب الاسلاميه، تهران ، ص72.