پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
اگر سن دختر بيشتر از پسر باشد ايرادي دارد؟
بهترين اقدام قبل از ازدواج مراجعه به مشاورين قبل از ازواج است كه تمام معيارها از جمله ويژگيهاي شخصيتي طرفين را مي سنجند و در پايان نظر خود را اعلام مي دارند.

اگر سن دختر بيشتر از پسر باشد ايرادي دارد؟

پرسشگر گرامي براي  داشتن ازدواجي پايدار و بانشاط و سرشار از آرامش ملاكها و معيارهاي مختلفي را بايد در نظر گرفت كه يكي از آنها ملاك سني است، بهترين اقدام قبل از ازدواج مراجعه به مشاورين قبل از ازواج است كه تمام معيارها از جمله ويژگيهاي شخصيتي طرفين را مي سنجند و در پايان نظر خود را اعلام مي دارند.

بهر حال من در زير به برخي از مشكلاتي كه بزرگ بودن دختر از پسر در ازدواج مي تواند ايجاد نمايد اشاره مي كنم.

1- اگر سن زن چند سالي كمتر از مرد باشد، اطاعت پذيري او از مرد به عنوان سرپرست و مدير خانواده بيشتر و راحتتر خواهد بود. اما در خانوادههايي كه زن و مرد همسناند و يا زن از مرد بزرگتر است، زن به راحتي نميتواند مديريت مردي را قبول كند كه سن و تجربهاش يا با او برابر و يا از او كمتر است و اين مسأله ميتواند مشكلات جدياي را در خانواده ايجاد كند

2- زن هميشه دوست دارد همسرش فردي، مقتدر، توانا و پناهگاهي مطمئن براي او باشد. اگر زن از لحاظ سني از مرد بزرگتر باشد، معمولاً چنين تصوري از شوهرش ندارد و او را در حد خودش و يا پايينتر ميبيند؛ اما اگر شوهر چند سالي بزرگتر باشد ـ كه معمولاً افزايش سن با افزايش تجربه هم همراه استـ زن احساس مي كند كه همسرش شايستگيهاي لازم براي اداره زندگي مشترك را دارد و ميتواند در پناه او يك زندگي آرامشبخش را تجربه كند.

3- زن به دليل بارداري،زايمان، شير دادن و ... زودتر از مرد شكسته ميشود و همسن بودن زن و شوهر باعث ميشود بعد از چند سال زندگي مشترك و آوردن چند فرزند، شادابي زن در حد شادابي و نشاط مرد نباشد و چه بسا مطلوبيت او نزد شوهر كم شود؛ چه رسد به اين كه زن 5-6 سال بزرگتر از همسرش باشد. بنابراين براي پيشگيري از اين مسئلة كاملاً طبيعي و زيستي، بهتر است تفاوت سني بين زن و شوهر حفظ شود(يعني پسر چند سالي بزرگتر باشد) تا همواره زن از نشاط كافي برخوردار باشد و مطلوبيت او نزد شوهرش كاسته نشود. ممكن است بگوييد مرد هم بايد براي همسرش مطلوبيت داشته باشد. بله، اين حرف درست است؛ اما همان طور كه در بالا بيان كرديم مردها به دليل متحمل نشدن سختيهاي بارداري، زايمان و فرزندپروري، معمولاً ديرتر از زنان دچار شكستي ظاهري ميشوند. اين افت زود رس زن در ميان برخي از قوميت ها بسيار مشهود است بطوري بطور تجربي خودشان را ملزم به رعايت فاصله سني بين دختر و پسر مي دانند.

4- دليل مهم ديگر اين است كه دختران از لحاظ زيستي چند سال زودتر از پسران به بلوغ جنسي ميرسند، همانگونه كه زنان زودتر از مردان قابليت باروري خود را از دست ميدهند و تمايلات جنسي در مردان ديرتر از زنان فروكش ميكند. از اين رو، سن دختر براي ازدواج بايد چند سالي كمتر از سن پسر باشد تا از اوايل دوره اي كه هيجانات جنسي و قابليت باروري در او بروز ميكند، شوهردار باشد و در آخر دوره نيز تقريباً همزمان با شوهرش از فعاليت هاي جنسي فاصله بگيرد. اگر پسر با دختري ازدواج كند كه مثلا 6 سال از او بزرگتر است، طبيعتاً زماني كه هنوز ميل جنسي دارد، تمايل جنسي همسرش فروكش كرده و نميتواند نياز او را برآورد و همين مسأله مشكلات زيادي را در زندگي ايجاد ميكند و چه بسا مرد پس از سالها زندگي مشترك با همسرش، براي برآوردن اين نياز طبيعي به بيرون از خانواده رو آورد.