پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
در سیره عملی و احادیث شریف ائمه معصومین علیهم السلام، کار و تلاش و فعالیت، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و به همان میزان هم تنبلی و سستی، تقبیح شده است.
اهمیت کار و تلاش در احادیث اهل بیت علیهم السلام

پرسش:
بر اساس روایات معصومان علیهم‌السلام کارگری چه ارزشی دارد آیا در روایات نگاه ویژه‌ای به کارگران شده است؟ اگر روایاتی در این زمینه است لطفاً بنویسید.
 

پاسخ:
کار و تلاش رمز بقای یک جامعه است. کار و کسب حلال و تلاش برای رفاه خانواده مورد توجه اسلام است. در کلام و سیره معصومان علیهم‌السلام کارگری و کارگران از ارزش بالایی برخوردار هستند. در این نوشتار به برخی از روایات در این زمینه اشاره می‌شود.

1.  کار کردن سیره عملی اهل‌بیت علیهم‌السلام
از روایات استفاده می‌شود که سیره عملی اهل‌بیت علیهم‌السلام بر کار کردن و بی‌نیازی از مردم بوده است. نمونه‌هایی در این زمینه نقل می‌شود:

الف. على بن ابى حمزه گوید:
رَأَیْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام یَعْمَلُ فِی أَرْضٍ لَهُ قَدِ اسْتَنْقَعَتْ قَدَمَاهُ فِی الْعَرَقِ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ‏ أَیْنَ الرِّجَالُ فَقَالَ یَا عَلِیُّ قَدْ عَمِلَ بِالْیَدِ مَنْ هُوَ خَیْرٌ مِنِّی فِی أَرْضِهِ وَ مِنْ أَبِی فَقُلْتُ لَهُ وَ مَنْ هُوَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ آبَائِی علیه السلام کُلُّهُمْ کَانُوا قَدْ عَمِلُوا بِأَیْدِیهِمْ وَ هُوَ مِنْ عَمَلِ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ الْأَوْصِیَاءِ وَ الصَّالِحِینَ؛ (1)  اباالحسن علیه السلام را دیدم که در حال کار بر روى زمین بود و قدم‌هایش (خاک زیر پایش) از عرق خیس شده بود. عرض کردم: فدایت شوم! کارگران کجایند؟ فرمود: اى على! کسانى با دست خود کار کردند که در روى زمین از من و پدرم بهتر بود. عرض کردم: آن‌ها کیان‌اند؟ فرمود: پیامبر خدا صلی‌الله علیه و اله، امیر مؤمنان على علیه‌السلام و پدران بزرگوارم علیهم السلام همه اینان با دست خویش به کار پرداختند. چنین کارى از عمل پیامبران، مرسلین، اوصیا و صالحان است.

ب. عبد الاعلى مولی آل سام گوید:
«اسْتَقْبَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی بَعْضِ طُرُقِ الْمَدِینَهِ فِی یَوْمٍ صَائِفٍ‏ شَدِیدِ الْحَرِّ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ حَالُکَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَرَابَتُکَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَنْتَ تُجْهِدُ لِنَفْسِکَ فِی مِثْلِ هَذَا الْیَوْمِ فَقَالَ یَا عَبْدَ الْأَعْلَى خَرَجْتُ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ لِأَسْتَغْنِیَ عَنْ مِثْلِکَ»؛ (2) در روز گرم و سوزان و در یکى از راه‌های مدینه به استقبال امام صادق علیه‌السلام رفتم و عرض کردم: جانم فداى شما شود! باوجود (ارزش و مقام و) حالتى که نزد خداوند عزّ و جلّ‌ و خویشاوندى که با رسول‌الله صلی‌الله علیه و اله دارى، باز هم این‌گونه خود را در چنین روز گرمى به‌زحمت و رنج می‌افکنی؟ فرمود: اى عبد الاعلى! براى کسب رزق و روزى بیرون آمده‌ام تا از امثال تو بى‌نیاز شوم.

ج. ابى عمرو شیبانى گوید:
«رَأَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ بِیَدِهِ مِسْحَاهٌ وَ عَلَیْهِ إِزَارٌ غَلِیظٌ یَعْمَلُ فِی حَائِطٍ لَهُ وَ الْعَرَقُ یَتَصَابُّ عَنْ ظَهْرِهِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَعْطِنِی أَکْفِکَ فَقَالَ لِی إِنِّی أُحِبُّ أَنْ یَتَأَذَّى الرَّجُلُ بِحَرِّ الشَّمْسِ فِی طَلَبِ الْمَعِیشَهِ»؛ (3) امام صادق علیه‌السلام را دیدم که بیلى به دست داشت و پیراهن بلند و ضخیمى بر تن داشت و در باغ خود مشغول کار کردن بود و عرق مى‌ریخت. گفتم: فدایت شوم! بیل را به من بده تا کار را برایت انجام بدهم. به من فرمود: راستش من دوست دارم که مرد در گرماى آفتاب براى کسب مخارج زندگی‌اش اذیت شود (و زحمت بکشد).

د. امام صادق علیه‌السلام فرمود: «أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَعْتَقَ أَلْفَ مَمْلُوکٍ مِنْ کَدِّ یَدِهِ»؛ (4) امیر مؤمنان علیه السلام از دسترنج خویش یک هزار برده را آزاد کرد.

هـ. همچنین امام صادق علیه السلام ‌فرمود: «إِنِّی لَأَعْمَلُ فِی بَعْضِ ضِیَاعِی حَتَّى أَعْرَقَ وَ إِنَّ لِی مَنْ یَکْفِینِی لِیَعْلَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنِّی أَطْلُبُ الرِّزْقَ الْحَلَالَ»؛ (5) من در برخى از کشتزارها آن ‌قدر کار می‌کنم که عرق بریزم، در حالى که کسى هست که این کارها را برایم انجام بدهد، این کار را بدان جهت انجام می‌دهم که خداوند عزّ و جلّ‌ بداند من در پى روزى حلال هستم.

2. ارزش کار و کارگری در روایات
در روایات پیشوایان دین علیهم‌السلام برای کار کردن ارزش و آثاری نقل‌شده که در ادامه برخی از این موارد بیان می‌گردد.

الف. اطاعت خداوند و کار کردن
کار کردن و طلب روزی نمودن، اطاعت و بندگی خداوند است. امام صادق علیه السلام فرمود: محمد بن منکر ‌گفت: «... إِنَّ مُحَمَّدَ بْنَ الْمُنْکَدِرِ ... قَالَ خَرَجْتُ إِلَى بَعْضِ نَوَاحِی الْمَدِینَهِ فِی سَاعَهٍ حَارَّهٍ فَلَقِیَنِی أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ وَ کَانَ رَجُلًا بَادِناً ثَقِیلًا وَ هُوَ مُتَّکِئٌ عَلَى غُلَامَیْنِ أَسْوَدَیْنِ أَوْ مَوْلَیَیْنِ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی سُبْحَانَ اللَّهِ شَیْخٌ‏ مِنْ‏ أَشْیَاخِ‏ قُرَیْشٍ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ فِی طَلَبِ الدُّنْیَا أَمَا لَأَعِظَنَّهُ فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَرَدَّ عَلَیَّ السَّلَامَ بِنَهْرٍ وَ هُوَ یَتَصَابُّ عَرَقاً فَقُلْتُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ شَیْخٌ‏ مِنْ‏ أَشْیَاخِ‏ قُرَیْشٍ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ فِی طَلَبِ الدُّنْیَا أَ رَأَیْتَ لَوْ جَاءَ أَجَلُکَ وَ أَنْتَ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ مَا کُنْتَ تَصْنَعُ- فَقَالَ لَوْ جَاءَنِی الْمَوْتُ وَ أَنَا عَلَى هَذِهِ الْحَالِ جَاءَنِی وَ أَنَا فِی [طَاعَهٍ مِنْ‏] طَاعَهِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَکُفُّ بِهَا نَفْسِی وَ عِیَالِی عَنْکَ وَ عَنِ النَّاسِ وَ إِنَّمَا کُنْتُ أَخَافُ أَنْ لَوْ جَاءَنِی الْمَوْتُ وَ أَنَا عَلَى مَعْصِیَهٍ مِنْ مَعَاصِی اللَّهِ فَقُلْتُ صَدَقْتَ یَرْحَمُکَ اللَّهُ أَرَدْتُ أَنْ أَعِظَکَ فَوَعَظْتَنِی»؛ (6) در ساعتى از روز که بسیار گرم بود به یکى از نواحى مدینه رفتم و ابوجعفر محمد بن على علیهما السلام مرا دید. آن حضرت مرد فربه و سنگین بود و بر دو نوجوان سیاه یا دو غلام تکیه کرده بود. با خود گفتم: سبحان‌الله! چرا یکى از بزرگان قریش در این ساعت گرم از روز با این حالت در پى کسب دنیا می‌رود؟ باید او را نصیحت‌کنم. نزدیک او رفتم و بر او سلام کردم و پاسخم را در حالى که نفس‌نفس می‌زد دادند و عرق از سر و رویش جارى بود. گفتم: خدا خیرت بدهد! (چه طور) یکى از بزرگان قریش در این ساعت گرم و سوزان با این حال به طلب دنیا آمده است‌؟ اگر در این حالى که دارى عمرت به پایان برسد، چه‌کار می‌کنی؟ فرمود: اگر در این حالت مرگ به سراغم بیاید، در حالى آمده است که من به اطاعت خداوند مشغول هستم و خودم و خانواده‌ام را از تو و مردم بى‌نیاز می‌گردانم، من تنها از این بیم دارم که وقتى مرگ به سراغم می‌آید در حال انجام یکى از معصیت‌های الهى باشم.

ب. عبادت در کسب حلال
کسب روزی حلال عبادت شمرده می‌شود. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله درباره کسب حلال فرمودند: «اَلْعِبَادَهُ  سَبْعُونَ جُزْءاً وَ أَفْضَلُهَا جُزْءاً طَلَبُ اَلْحَلاَلِ»؛ (7) عبادت هفتاد جزء دارد و از همه بهتر تلاش جهت به دست آوردن روزى حلال است. در روایت دیگر از ایشان صلی‌الله علیه و آله نقل‌شده: «الْعِبَادَهُ عَشَرَهُ أَجْزَاءٍ تِسْعَهُ أَجْزَاءٍ فِی طَلَبِ الْحَلَال»؛‏ (8) عبادت ده جزء دارد، نه جزء آن در طلب حلال است.

ج. کارگر و جهاد فی سبیل الله
کار کردن برای تحصیل روزی خانواده جهاد فی سبیل الله است. از امام صادق علیه السلام درباره تلاش برای خانواده نقل‌شده: «اَلْکَادُّ عَلَى عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ»؛ (9) کسى که خود را براى (تحصیل روزى) خانواده‌اش به رنج بیفکند، همانند جهادگر در راه خداست. همچنین امام کاظم علیه السلام فرمودند: «مَنْ طَلَبَ هَذَا اَلرِّزْقَ مِنْ حِلِّهِ  لِیَعُودَ بِهِ عَلَى نَفْسِهِ وَ عِیَالِهِ کَانَ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ (10) هر کس این رزق را به‌طور حلال کسب کند تا به مخارج خود و خانواده‌اش بپردازد همانند جهادگر در راه خدا است.
از امام رضا علیه السلام نیز نقل‌شده: «اَلَّذِی یَطْلُبُ مِنْ فَضْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا یَکُفُّ بِهِ عِیَالَهُ أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ اَلْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ (11) کسى که در پى فضل خداوند عزّ و جلّ‌ (و روزى) است تا مخارج خانواده‌اش را تأمین کند، پاداش او از جهادگر در راه خداوند عزّ و جلّ‌ بزرگ‌تر است.

د. کار و آمرزش الهی
کار کردن آمرزش خداوند را در پی دارد. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله فرمود: «مَنْ‏ بَاتَ‏ کَالًّا مِنْ طَلَبِ الْحَلَالِ بَاتَ مَغْفُوراً لَهُ»؛ (12) هرکس شب‌هنگام خسته از کار و طلب حلال روزانه باشد، بى‌گمان خداوند او را آمرزیده است.

هـ. کارگر و محبت خداوند
امام صادق علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ الْمُحْتَرِفَ‏ الْأَمِینَ»؛ (13) خداوند متعال آدم درست ‌کار صاحب حرفه را دوست می‌دارد. در روایت دیگر آمده: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یُحِبُّ الْمُؤْمِنَ الْمُحْتَرِفَ»؛ (14) خداوند متعال بنده مؤمن شاغل را دوست دارد.

و. چهره کارگر و ماه شب چهارده
امام باقر علیه السلام فرمود: «مَنْ طَلَبَ [الرِّزْقَ فِی‏] الدُّنْیَا اسْتِعْفَافاً عَنِ النَّاسِ وَ تَوْسِیعاً عَلَى أَهْلِهِ وَ تَعَطُّفاً عَلَى جَارِهِ لَقِیَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ وَجْهُهُ مِثْلُ الْقَمَرِ لَیْلَهَ الْبَدْرِ»؛ (15) هرکس در دنیا براى بى‌نیازى از مردم در پى روزى برود و بخواهد زندگى خانواده‌اش را مرفّه کند، به همسایگان نیز چیزى بخشد، روز قیامت در حالى که رویش همانند ماه شب چهاردهم است، خداوند عزّ و جلّ‌ را ملاقات می‌کند.

ز. کار و حفظ دین
کار کردن موجب حفظ دین می‌شود. ابن عباس گوید: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ إِذَا نَظَرَ الرَّجُلَ فَأَعْجَبَهُ قَالَ هَلْ لَهُ حِرْفَهٌ فَإِنْ قَالُوا لَا قَالَ سَقَطَ مِنْ‏ عَیْنِی‏ قِیلَ وَ کَیْفَ ذَاکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا لَمْ یَکُنْ لَهُ حِرْفَهٌ یَعِیشُ بِدِینِهِ»؛ ‏ پیامبر خدا صلى الله علیه و آله هرگاه به کسى نگاه می‌کرد و از او خوشش می‌آمد، می‌پرسیدند: شغلى هم دارد؟ اگر می‌گفتند: نه می‌فرمود: از چشمم افتاد. عرض می‌شد: چرا اى رسول خدا؟! می‌فرمود: زیرا اگر مؤمن شغل و حرفه‌ای نداشته باشد دین خود را وسیله امرارمعاشش می‌کند.
در ادامه حضرت ثواب و پاداش کسی که از مشقت خود نان خورد بیان فرمودند:
«مَنْ أَکَلَ مِنْ کَدِّ یَدِهِ مَرَّ عَلَى الصِّرَاطِ کَالْبَرْقِ الْخَاطِفِ»‏؛ هر کس از مشقت دست خود بخورد، از صراط‍‌ چون برق جهنده بگذرد؛
«مَنْ أَکَلَ مِنْ کَدِّ یَدِهِ حَلَالًا فُتِحَ لَهُ أَبْوَابُ الْجَنَّهِ یَدْخُلُ مِنْ أَیِّهَا شَاءَ»؛ هر که از دست رنج خود به حلال بخورد، براى او درهاى بهشت باز شود که هر در بخواهد داخل شود؛
«مَنْ أَکَلَ مِنْ کَدِّ یَدِهِ نَظَرَ اللَّهُ إِلَیْهِ بِالرَّحْمَهِ ثُمَّ لَا یُعَذِّبُهُ أَبَداً»؛ هر که از دست رنج خود بخورد، خدا به وى نظر به رحمت کند و او را عذاب نکند؛
«مَنْ أَکَلَ مِنْ کَدِّ یَدِهِ کَانَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فِی عِدَادِ الْأَنْبِیَاءِ وَ یَأْخُذُ ثَوَابَ الْأَنْبِیَاء»؛ (16) هر که از دست رنج خود بخورد، روز قیامت در عدد پیغمبران قرار گیرد و ثواب آنان را می‌گیرد.

3. بیکاری و سر بار دیگران بودن در روایات
در  برخی از روایات بیکاری و سر بار دیگران بودن مورد مذمت قرارگرفته است.

الف. درخواست رزق و روزی بدون کار و تلاش
أیّوب برادر ادیم (بیّاع هروى) گوید: نزد امام صادق علیه السلام نشسته بودم که علاء بن کامل آمد و پیش روى مبارک آن حضرت علیه السلام نشست و گفت: «اُدْعُ اَللَّهَ أَنْ یَرْزُقَنِی فِی دَعَهٍ»؛ از خدا بخواه که مرا رزق و روزى راحت ببخشد. امام صادق علیه السلام فرمودند: «لاَ أَدْعُو لَکَ اُطْلُبْ کَمَا أَمَرَکَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ (17) برایت دعا نمی‌کنم، همان‌گونه که خداوند عزّ و جلّ‌ به تو دستور داده است، در پى روزى برو.

ب. سفارش به کار کردن هرچند حمّالی
در مورد فردی که توانایی کار کردن با دست نداشت یا کاری بلد نبود نقل‌شده است: مردى نزد امام صادق علیه السلام آمد و گفت: «إِنِّی لاَ أُحْسِنُ أَنْ أَعْمَلَ عَمَلاً بِیَدِی وَ لاَ أُحْسِنُ أَنْ أَتَّجِرَ وَ أَنَا مُحَارَفٌ مُحْتَاجٌ فَقَالَ: اِعْمَلْ فَاحْمِلْ عَلَى رَأْسِکَ وَ اِسْتَغْنِ عَنِ اَلنَّاسِ»؛ (18) از من برنمی‌آید که با دست خود کارکنم، نیز نمی‌توانم به کسب و بازرگانی بپردازم و شخصى نیازمند و فقیرى هستم. امام علیه‌السلام فرمود: کار کن و بار را بر سرت بگذار و ببر تا از مردم بى‌نیاز شوى.

نتیجه:
سیره عملی اهل‌بیت علیهم‌السلام بر کار کردن و بی‌نیازی از مردم بوده است. اطاعت و بندگی خداوند، جهاد فی سبیل الله، آمرزش و مغفرت، محبوب خدا بودن، چهره درخشان، حفظ دین از آثار و برکات کار کردن شمرده شده است.

پی‌نوشت‌ها:
1. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 75 و 76، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
2. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 74، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
3. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 76، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
4. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 74، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
5. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 77، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
6. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 73 و 74، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
7. محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، معانی الأخبار، ص ۳۶۶، انتشارات إسلامی وابسته بجامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، ایران، ۱۳۶۱ ش. 
8. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار (للشعیری)، ص 139، مطبعه حیدریه، نجف، چاپ اول، بی‌تا.
9. محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، ج ۵، ص ۸۸، دارالکتب الاسلامیه، الطبعه الثالثه، تهران، ایران، ۱۳۶۳ ش.
10. محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، ج ۵، ص ۹۳، دارالکتب الاسلامیه، الطبعه الثالثه، تهران، ایران، ۱۳۶۳ ش.
11. محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، ج ۵، ص ۸۸، دارالکتب الاسلامیه، الطبعه الثالثه، تهران، ایران، ۱۳۶۳ ش.
12. ابن‌بابویه، محمد بن على، الأمالی (للصدوق)، ص 289، کتابچى، تهران، چاپ ششم، 1376 ش.
13. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 113، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
14. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 113، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
15. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 78، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
16. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار (للشعیری)، ص 139، مطبعه حیدریه، نجف، چاپ اول، بی‌تا.
17. محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، ج ۵، ص ۷۸، دارالکتب الاسلامیه، الطبعه الثالثه، تهران، ایران، ۱۳۶۳ ش.
18. محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، ج ۵، ص ۷۶، دارالکتب الاسلامیه، الطبعه الثالثه، تهران، ایران، ۱۳۶۳ ش.