پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
امام حسین علیه‌السلام با حضور در مکه و آگاه ساختن مردم از اهداف و برنامه‌های خویش، گام بسیار بزرگی در بیدار سازی مردم نسبت به تحریف دین برداشتند.
اتفاقات مدت زمان اقامت امام حسین علیه‌السلام در مکه

پرسش:
در مکه در ایام اقامت امام حسین علیه السلام قبل از قیام، چه اتفاقاتی رخ داده و اقدامات آن حضرت چه بود؟
 

پاسخ:
بعد از آن‌که امام حسین علیه‌السلام در 28 رجب سال 60 هجری (پس از اطلاع از مرگ معاویه) از مدینه خارج شده(1)  و در 3 شعبان وارد مکه شد،(2)  تا 8 ذی‌حجه که مکه را به‌قصد کوفه ترک کرد، به مدت 4 ماه در مکه سکونت داشت.(3) حضرت در طول این مدت، اقدامات مختلفی را انجام داد. ایشان قصد داشت تا با استفاده از ظرفیت عظیم کنگره حج (چه در خود مکه و چه در طول مسیر)، مسلمانان را نسبت به مسائل مهم جهان اسلام و تهدیدات متوجه آن (در رأس آن، بنی‌امیه و یزید بن معاویه) آگاه ساخته و مقدمات یک حرکت جدی بر ضد بنی‌امیه را آماده سازد.
این اقدامات به‌طور خلاصه عبارت‌اند از:

1. برگزاری نماز جماعت: ازجمله اقدامات اساسی امام حسین علیه‌السلام در زمان حضور خود در مکه، اقامه نماز جماعت و حضور جمع فراوانی از صحابه و تابعین در این مراسم بود.(4)   این اقدام امام، با وجود حاکم مکه و نیز شخصیت‌هایی همچون عبدالله بن عمر، ابن زبیر و ابن عباس و دیگر صحابه برجسته پیامبر، زنگ خطری بود برای دستگاه خلافت مبنی بر حضور یک رقیب جدی در امر خلافت که می‌توانست قدرت و موجودیت آنان را زیر سؤال ببرد.

2. یکی از اقدامات مهم امام حسین علیه‌السلام در مدت اقامت خویش در مکه، نامه‌نگاری با برخی سران و بزرگان خارج از مکه و حتی یزید بن معاویه بود که جداگانه به هرکدام از آن‌ها اشاره خواهیم کرد:

2- 1. دریافت نامه کوفیان و اقدام امام حسین علیه‌السلام امری نبود که از نظر صحابه و تابعین و بزرگان از مسلمانان پنهان بماند. سابقه انتقاد و مخالفت جدی ایشان با معاویه و ولایتعهدی یزید، اکنون با مرگ معاویه و خلافت یزید، بزرگان و شیعیان کوفه را بر آن داشت تا برای باز گرداندن خلافت به فرزندان علی بن ابی‌طالب دست به دامان امام حسین علیه‌السلام شوند؛ ازاین‌رو، پس از اطلاع از عدم بیعت حضرت با یزید و حضور ایشان در مکه، طی چند نوبت نامه نگاری با امام، از ایشان درخواست کردند تا به کوفه عزیمت کرده و به عنوان خلیفه مسلمین با وی بیعت کنند. از این جهت، حضرت برای آگاهی و اطمینان از ادعا و ثبات قدم مردم کوفه نامه‌ای برای بزرگان آن‌ها نوشته و در آن، ضمن معرفی مسلم بن عقیل به عنوان نماینده امین و مورد اعتماد خویش و تعیین مسئولیت مسلم در کوفه، از آنان خواست تا از وی هم حمایت و اطاعت کرده تا در فرصت مقتضی به سوی آنان رهسپار شود.(5)  پس از آنکه حضرت پاسخ خود را به آخرین فرستادگان کوفیان (هانی بن هانی سبیعی و سعید بن عبدالله حنفی) داد،(6)  مسلم را همراه تنی چند از یاران خویش از جمله قیس بن مسهر صیداوی به کوفه روانه ساخته و توصیه‌های لازم را به آن‌ها نمود.(7)

2- 2. ارسال نامه برای بزرگان بصره؛ از دیگر مراکزی که مقصد نامه‌های امام حسین علیه‌السلام بود، شهر بصره است. بسیاری از بزرگان صحابه از جمله منذر بن جارود، احنف بن قیس، مسعود بن عمرو، یزید بن مسعود نهشلی در این شهر حضور دارند. در این نامه، حضرت ضمن معرفی خود و خاندان خویش و نیز یادآوریِ ظلمی که به‌واسطه غصب خلافت در حق ایشان روا داشته شده، خود را شایسته این جایگاه دانسته و علاوه بر اشاره به از بین رفتن سنت‌ها و زنده شدن بدعت‌ها، آنان را به کتاب خدا و سنت پیامبر اسلام دعوت نموده و ایشان را به اطاعت از خویش فراخواند.(8) به جز منذر بن جارود، بقیه این افراد نامه حضرت را مخفی نگاه داشتند. منذر که دخترش همسر ابن زیاد (والی بصره) بود، از ترس اینکه این نامه از دسیسه‌های ابن زیاد برای آزمودن وفاداری وی باشد، او را از این امر با خبر ساخت؛ عبیدالله نیز بی‌درنگ حامل نامه امام (ابو رزین سلیمان) را دستگیر و اعدام کرده و خود عازم کوفه شد.(9)  به واسطه نامه امام به بزرگان بصره برخی از آنان مانند یزید بن مسعود نهشلی به همراه برخی دیگر از قبائل طی ارسال نامه‌ای به حضرت، به دعوت وی لبیک گفتند لکن قبل از ملحق شدن به ایشان، خبر شهادت امام حسین علیه‌السلام را دریافت کردند که بسیار از این امر افسوس خوردن(10).  

2- 3. پاسخ به نامه یزید؛ بعد از آنکه یزید از حضور امام حسین علیه‌السلام در مکه و تحرکات ایشان و نیز قصد ایشان برای حرکت به سمت عراق آگاه شد، ابتدا نامه‌ای به ابن عباس نوشته و تلاش کرد تا از طریق او، امام را از هرگونه اقدام تحریک‌آمیز بر ضد خلافت بر حذر دارد. ابن عباس نیز پیغام و دغدغه یزید را به امام حسین علیه‌السلام منتقل کرد.(11)  حضرت پس از دریافت نامه یزید، پاسخ او را تنها با ذکر آیه‌ای از قرآن کریم که بیانگر جدایی اسلام از کفر و نیز برائت متقابل پیامبر از کفار و منکران خدای متعال است، این چنین داد: ﴿بسم الله الرحمن الرحیم و إن کذبوک فقل لی عملی و لکم عملکم أنتم بریئون مما أعمل و أنا بریء مما تعملون﴾.(12)  

3. ملاقات‌ها و رفت و آمدهای مکرر با شخصیت‌ها؛ خبر عدم بیعت امام حسین علیه‌السلام با یزید و ورود ایشان به مکه، خیلی زود در سرتاسر سرزمین‌های اسلامی منتشر شد. تصادف این مسئله با ایام حج سبب سرعت انتشار این خبر بود. حضور امام حسین علیه‌السلام در این مراسم دینی و عبادی بزرگ با توجه به مخالفت وی با یزید می‌توانست خطری جدی برای دستگاه خلافت به دنبال داشته باشد؛ به‌ویژه آنکه چنین شخصیتی قطعاً با استقبال پرشوری از جانب مسلمانان مواجه خواهد شد. ابن اعثم و خوارزمی نوع استقبال و دیدار مردم با ایشان را با عبارت «فرح شدید» و نیز ملاقات شبانه روزی با امام توصیف می‌کنند.(13)  عمرو بن سعید بن عاص که از طرف یزید جانشین ولید بن عتبه در مدینه شده بود، به عنوان امیرالحاج منصوب شده، خود را به مکه رسانده و مأمور شد تا تحرکات امام حسین علیه‌السلام را به یزید گزارش کند. شدت این ملاقات‌ها و شور و شعف مردم و نامه ‌نگاری‌های امام با کوفیان وعزم امام برای سفر به عراق، سبب شد تا عمرو بن سعید طی نامه‌ای خطر این امر را به یزید گوشزد کرده(14) و در ادامه، تصمیم به قتل امام بگیرد.(15)  

دیدارها و گفتگوهای متعددی با شخصیت‌های دینی، اجتماعی و سیاسی در طول این مدت داشتند. دیدار و گفتگو با برخی دیگر از بزرگان قریش؛ منابع تاریخ اسلام گزارش‌های دیگری را از دیدار افراد سرشناس قریش با امام حسین علیه‌السلام از جمله گفتگو با ابن عباس در دو نوبت،(16)  گفتگو با محمد حنفیه اندکی قبل از خروج از مکه،(17)  گفتگو با عبدالله بن عمر در دو مرحله،(18)  گفتگو با عمر بن عبدالرحمن بن حارث بن هشام،(19)   گفتگو با عبدالله بن زبیر(20)   که میانه‌ی خوبی با اهل‌بیت علیهم‌السلام نداشت. در چند نوبت و تنی چند از دیگر صحابه نقل کرده‌اند.(21)  در تمام این دیدارها، سخن از اصرار و سفارش این شخصیت‌ها به امام حسین علیه‌السلام مبنی بر کوتاه آمدن امام و بیعت با یزید و نیز انصراف از سفر به سمت کوفه است. امام حسین علیه‌السلام نیز در مقابل، ضمن بر شمردن بدعت‌ها و جنایات بنی‌امیه و بی‌لیاقتی شخص یزید و همچنین اشاره به نامه‌های متعدد کوفیان و درخواست آنان برای سفر به عراق، آنان را به عدم سکوت در برابر جنایات بنی‌امیه سفارش کرده و از عزم خود برای مقابله با یزیدیان گفت.
بدین ترتیب، امام حسین علیه‌السلام با حضور در مکه و آگاه ساختن مردم از اهداف و برنامه‌های خویش از طریق ملاقات با آن‌ها به‌ویژه در ایام کنگره حج و نیز نامه‌نگاری با برخی از شخصیت‌های برجسته جهان اسلام، حکام اموی را بر آن داشت تا در جهت حفظ موجودیت خویش تمام تلاش خود را برای اخذ بیعت از ایشان و ممانعت از حرکت وی به سمت کوفه مصروف داشته و در صورت عدم موفقیت در این امر، برای حذف فیزیکی وی اقدام کنند.

 جهت مطالعه‌ی بیشتر:
تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهدا علیه‌السلام، جمعی از تاریخ‌پژوهان زیر نظر استاد مهدی پیشوایی.

پی نوشت:
1.  طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 341؛ مفید، ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان العکبری، الارشاد، ج 2، ص 34.
2. همان، ص 35.
3. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ص 381؛ مفید، ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان العکبری، الارشاد، ص 35 و 66؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج 3، ص 371.
4. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج 1، ص 199.

5.  طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ص 353؛ مفید، ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان العکبری، الارشاد، ج 2، ص 39. 
6. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ص 353؛ دینوری، ابوحنیفه احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ص 340.
7. طبری، پیشین، ص 354؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج 3، ص 370.
8. طبری، پیشین، ص 357؛ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج 1، ص 199.
9. ابن طاووس، علی بن موسی بن جعفر، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص 113؛ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج 1، ص 199
10. ابن نما، نجم الدین جعفر بن محمد، مثیرالاحزان، ص 29؛ ابن طاووس، علی بن موسی بن جعفر، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص 113.
11. ابن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه: محمود مهدوى دامغانى،  ص 448-450.
12. سوره یونس، آیه 41. ابن اعثم کوفی، ابو محمد احمد، الفتوح، ج 5، ص 69؛ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج 1، ص 219.
13. ابن اعثم کوفی، ابو محمد احمد، الفتوح، ج 5، ص 23؛ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج 1، ص 190.
14. خوارزمی، پیشین، ج 1، ص 190.
15. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 248-249؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 386.
16. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ص 383-384؛ دینوری، ابوحنیفه احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ص 360-361
17. ابن سعد، «ترجمه الحسین و مقتله»، ص 170
18. ابن اعثم کوفی، ابو محمد احمد، الفتوح، ج 5، ص 25؛ مغربی، قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج ۳، ص ۸۱. 
19. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ص 382؛ ابن اثیر، علی بن محمد شیبانی جزری، الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 545.
20. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، پیشین، ج 5، ص 383؛ ابن اثیر، علی بن محمد شیبانی جزری، الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 546.
21. برای آگاهی بیشتر، ر.ک: ابن سعد، «ترجمه الحسین و مقتله»، فصلنامه تراثنا، شماره 10، ص 166-167؛ ابن عساکر، ابوالحسن علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج 65، ص 127.