نومن و فنوم

تأثیر فیزیک نیوتن بر فلسفه
فیزیک نیوتن، نقش بسزایی در الهیات و فلسفه داشت. کانت این تأثیر را پذیرفت و سعی کرد روش نیوتن در فیزیک را، به فلسفه بسط دهد تا مشکلات آن را برطرف کند.

پرسش:

فیزیک نیوتن چه تأثیری بر فلسفه داشت؟

پاسخ:

مقدمه

در طول تاریخ علم، برخی از پیشرفت‌ها در حوزه علوم تجربی، هیئت و فیزیک، باعث ایجاد تغییراتی در علوم دیگر مانند فلسفه شد. در دنیای غرب، تغییر ساختارهای ستاره‌شناسی از مدل بطلمیوسی به مدل کوپرنیکی، انقلابی اساسی در برخی نظرات فلسفی که مرتبط با علم هیئت بود، به وجود آورد و فرضیات زیست‌شناسی داروین باعث ایجاد مناقشات مختلف فلسفی و الهیاتی شد و تأثیراتی را در این دو حوزه به همراه داشت. نظرات نیوتن در حوزه فیزیک نیز بر اندیشمندان بعد از خود و به‌خصوص فیلسوفان عصر روشنگری تأثیر گذاشت. یکی از مشهورترین این افراد، امانوئل کانت، فیلسوف مشهور آلمانی است که از نظرات فیزیک نیوتن در اندیشه‌های خود استفاده کرد.

پاسخ اجمالی:

فیزیک نیوتن همچون سایر تحولات علمی، نقش بسزایی در الهیات و فلسفه داشت. کانت ازجمله فیلسوفانی است که این تأثیر را پذیرفت و سعی کرد روش نیوتن در فیزیک را، به فلسفه بسط دهد تا مشکلات آن را برطرف کند. ازنظر کانت، محدودسازی فیزیک به پدیدارهای تجربی قابل شناخت، مهم‌ترین عامل موفقیت نیوتن بود؛ ازاین‌رو، کانت نیز سعی کرد با تفکیک امور قابل شناخت و غیرقابل شناخت یا فنومن و نومن، مشکلات فلسفه را حل کند. همچنین کانت سعی کرد مهم‌ترین مبنای فیزیک نیوتن، یعنی اصل علیت را به شکل فلسفی تبیین و اشکالات هیوم به آن را رفع کند.

 در ادامه در قالب نکاتی، بیشتر به این مسئله خواهیم پرداخت.

پاسخ تفصیلی در قالب چند نکته

نکته اول: نومن و فنومن:

بر اساس یکی از اصول اولیه در فیزیک نیوتن، شرط موفقیت پژوهش علمی چیزی نیست جز محدود ساختن خود به قلمرو پدیدارها. از این نظر، در تبیین پدیده‌های طبیعی باید در همان قلمرو طبیعت، علل را یافت و تنها به گزاره‌هایی تکیه کرد که از استقراء و مشاهده پدیدارها حاصل شده باشد.(1)

کانت به‌شدت مسحور فیزیک نیوتن بود. به همین دلیل قصد داشت با فلسفه انتقادی خود، متافیزیک را به‌صورت علمی مانند فیزیک نیوتن درآورد تا از این طریق مابعدالطبیعه یا متافیزیک نیز به رشد و بالندگی برسد. کانت علت موفقیت فیزیک نیوتنی را در محدود کردن خود در پدیدارها می‌دانست. ازاین‌رو او تحت تأثیر نیوتن، کلید حل مشکل متافیزیک را در تفکیک میان دو حوزه شناختنی و ناشناختنی می‌دانست و دو اصطلاح فنومن و نومن را برای آن‌ها در نظر گرفت و نتیجه گرفت که باید هرگونه شناختی به ساحت پدیدارها یعنی جهان فنومن محدود گردد.(2) البته او متافیزیک یا جهان نومن را امری موهوم نمی‌دانست بلکه اعتقاد داشت که این حوزه با قوای شناختی ما قابل‌درک نیست.

نکته دوم: اصل علیت

یکی از اساسی‌ترین پایه‌های فیزیک نیوتن، اصل علیت است؛ بااین‌حال، نیوتن به تبیین نظری آن نپرداخت تا اینکه هیوم به نقد آن اقدام کرد و از این طریق، پایه‌های فیزیک نیوتن را متزلزل کرد.

کانت با آگاه شدن از این مسئله و در حمایت از فیزیک نیوتن و در تقابل با هیوم سعی کرد تا تبیین نظری دقیقی از اصل علیت انجام دهد. کانت باآنکه مانند هیوم اعتقاد دارد که در تجربه چیزی به نام علیت یافت نمی‌شود ولی این نتیجه‌گیری هیوم را قبول نکرد که اساساً علیت وجود ندارد. از دیدگاه کانت قوانین فیزیک نیوتن دارای کلیت و ضرورت است و این کلیت و ضرورت، پیشاتجربی در ذهن انسان حاضر است و پدیدارها را صورت‌بندی می‌کند. از این نظر، اصل علیت اگرچه از سنخ پدیدار نیست اما در ذهن حاضر است و شناخت پدیدارها را ممکن ساخته است.(3)

نتیجه‌گیری:

کانت حداقل در دو ساحت تحت تأثیر نیوتن و فیزیک او قرار داشت. از یک‌سو او بر اساس فیزیک نیوتن سعی کرد تا میان امور قابل شناخت و غیرقابل شناخت یا فنومن و نومن تفاوت ایجاد کند تا مشکل متافیزیک حل شود. از سوی دیگر او تحت تأثیر فیزیک نیوتن و البته در کمک‌رسانی به آن، سعی کرد تا برای اصل علیت تبیین نظری دقیقی ارائه کند.

پی‌نوشت‌ها:

1. کانت، امانوئل، تمهیدات، ترجمه غلامعلی حداد عادل، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1370 ش، ص 84.

2. کانت، امانوئل، تمهیدات، ترجمه غلامعلی حداد عادل، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1370 ش، ص 158.

3. پیکانی، جلال، نقش نیوتن در طرح تفکیک میان فنومن و نومن توسط کانت، فصلنامه حکمت و فلسفه، بهار 1401 ش، شماره 39، ص 123.