مسلمان

سلام، من به صورت غیر قانونی برای تحصیل از ایران خارج شدم ( وقتی که در ایران بودم اصلا به هیچ چیز توجه نمی کردم، حرف کسی رو قبول نمی کردم راجع به این مسئله و قفط به فکر درس خوندن در خارج بودم) البته می دونم که چه اشتباه بزرگی کردم. وقتی رسیدم به اینجا دیدم اصلا اونطور نیست که فکرشو می کردم و تمامی راههای برگشت رو هم پشت سرم خراب کردم. اینجا هر کسی که منتظر قبولی پناهندگی هست و هرکسی که فقط بتونه پناهنده بشه می تونه اینجا درس بخونه، کار کنه، یا هر کار دیگه ای که بخواد انجام بده! (البته این کارا فقط برای کسانی هست که به صورت قاچاقی به اینجا اومدند). من قلبا و جانا مسلمان (شیعه) هستم.

حالا سؤال من اینه که: آیا می شه که فقط به صورت کتبی مسیحی بشم؟ یا گناه انجام دادم؟ چون فقط در اینصورت میشه که من اقامتنامه بگیرم و درس بخونم. البته من خیلی دینمو دوست دارم و همیشه نماز هم می خونم (اما بیشتر وقت ها نمازم قضا میشه چون به صورت مخفی نماز می خونم).

پاسخ:
از وضعیتی که ناآگاهانه برای خود رقم زدید متأسفیم و امیدواریم که بتوانید خود را از این وضع نامناسب برهانید و به کشور عزیزمان برگردید؛ به طور کلی ایمان حقیقتی قلبی است که در اعماق وجود انسان قرار دارد، در نتیجه در موارد خاصی مانند موقعیت تقیه انسان می تواند ایمان درونی خود را مخفی نگه دارد و برخلاف آن عقیده دیگری را در ظاهر اظهار نماید؛ البته نمی دانیم که وضعیت شما به گونه ای هست که بخواهید چنین کاری انجام دهید یا خیر و در این مورد حتما باید با دفتر مرجع تقلید خود یا سایت ایشان تماس حاصل کرده تکلیف خود را دریابید.
اما به طور کلی باید عرض کنیم که مراقب باشید این عمل خود موجب پشیمانی ها و مشکلات بعدی شما نباشد و بعد از مشورت با دفتر مرجع خود در این خصوص حتما با کارشناسان امور سیاسی یا با افراد مطلع از امور سیاسی در این باره مشورت داشته باشید، زیرا هریک از این قبیل رفتارها و اعلان تغییر دین و ... بار حقوقی و قانونی خاص خود را می تواند به دنبال داشته باشد و مشکلات جدیدی را برایتان به ارمغان آورد.
در نهایت از اینکه قلبا به دین خود پایبند بوده و سعی در انجام برخی تکالیف دارید خوشحالیم؛ اما پیشنهاد می کنیم در این موقعیت خاص توجه خود به خداوند را بیشتر کرده و با کمک از خداوند و آموزه های دینی در مسیر بازگشت و بهبود وضعیت گام بردارید و در این راستا نماز و صبر مهمترین ابزار شما خواهند بود چرا که خداوند خود فرموده است:
« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرين (1)اى افرادى كه ايمان آورده‏ايد! از صبر (و استقامت) و نماز، كمك بگيريد! (زيرا) خداوند با صابران است ».

پي نوشت :
1. بقره (2) آیه 153.

چرا وقتی یک مسلمان مسیحی میشه، حکمش اعدامه ولی یه کافر مسلمون باشه کاری نمی کنند؟

پاسخ:
اسلام هم دین رحمت و رأفت و مهربانی است و هم دین عقل و تأمل و بینش؛ از نظر جهان بینی اسلامی همه انسان ها از آزادی، اختیار و قدرت بر تصمیم گیری برخوردارند. خودشان سرنوشت خویش را رقم می زنند.
اسلام از راه های گوناگون می کوشد اندیشه بشر را از اسارت باطل برهاند. آدمی با دید باز و وسعت نظر بیندیشد و داوری کند و دین و آیین حق را برگزیند. این سخن قرآن است که می گوید:
«به آن بندگانی مژده باد که همه سخنان را می شنوند و بهترین را برمی گزینند».(1)
« چون به ایشان گفته شود که از آن چه از سوی خدا فرود آمده است، پیروی کنید، گویند: نه، به همان راهی می رویم که پدران ما می رفتند. حتی اگر پدران شان بی خرد و گمراه بوده اند!»(2)
آیه اخیر، انسان ها را توبیخ می کند که چگونه به راه پدران و تقلید از آنان رفتند، شاید پدران آن ها درک نمی کردند. پس تقلید در دین از نظر قرآن محکوم است. در روایات تصریح شده که تقلید در دین، نه فقط از پدر و مادر مردود است، حتی تقلید در عقاید از شخصیت های بزرگ هم جایز نیست.(3)
البته بدان معنا نیست که باید دینی غیر از دین پدران انتخاب نمود، بلکه چه بسا راه و دین پدران حق باشد، اما در هر صورت انتخاب دین باید با استدلال و آگاهی و تحقیق باشد، پس اسلام خود سفارش به تحقیق و تأمل و بررسی می نماید و از این امر هیچ پرهیز و إبایی ندارد.
بالاتر از همه این ها اسلام به صراحت هر نوع اجبار و اکراه در تحمیل دین را رد کرده می فرماید :« لَا اِکرَاهَ فِی الدِّینِ (4) در دین اکره و اجباری نیست»، زیرا اصولاً دین و اعتقاد به عنوان یک امر درونی، قابلیت اجبار و تحمیل کردن یا اجباری شدن ندارد؛ دین و اعتقاد مربوط به قلب و درون انسان است و حوزه درون و قلب و دل انسان اصلاً اجبار بردار نیست.
به همین خاطر دین حقیقی هر انسانی همان چیزی است که در اعماق قلب خود بدان پایبند است و آن را حق می داند و با عقل و جان خود به حقانیت آن رسیده است. اسلام همه افراد را به ضرورت رسیدن به چنین دینی تشویق نموده است. از هر نوع تقلید کورکورانه در اصول و مبانی معرفتی و دینی مذمت نموده است.
آنچه در مورد برخورد حكومت اسلامي با مسلماناني كه دين خود را تغيير مي دهند مطرح است مربوط به مسأله ارتداد است، اما ارتداد اصلاً ارتباطی با حوزه اعتقاد فردی ندارد، بلکه حقیقتی اجتماعی است؛ به همین خاطر اولین شرط ارتداد، اظهار کردن ارتداد است. معنای دقیق تر آن موضع گیری در مقابل اسلام در جامعه است؛ بنابراین مساله ارتداد مربوط به جامعه می شود و یک جرم اجتماعی و سیاسی در جامعه اسلامی است.
در نتيجه هر فردی پس از رسیدن به بلوغ فکری و جسمی، به حکم عقل و البته به تصریح اسلام، موظف است که دین حق را یافته و مبانی فکری و اعتقادی خود را بر اساس استدلالات عقلی و برهانی پایه ریزی نماید؛ البته این بدان معنا نیست که لازم باشد انسان تفکرات قبلی خود و باورهای مبتنی بر فطرت درونی خود را به کناری نهاده، آن ها را انکار نماید، بلکه به مقتضای رشد فکری و عقلی لازم است برای دفع شبهات و اشکالات عقلی، پایه های فکری خود را بر اساس تفکر و برهان و استدلال استوار نماید.
شرط لازم در این مسیر بهره مندی از ابزار لازم برای شناخت حقیقت و برخورداری از راهکارهای درک حقیقت و دور کردن ذهن و فکر از هر نوع پیش داوری و معیار قرار دادن انصاف و حقیقت جویی است؛ بر این اساس اگر فردى در خانواده مسلمان تشخیص داد که دین اسلام بر حق نیست، مى‏ تواند -بلکه باید- به حکم عقل و طبق دیدگاه اسلام، دین دیگری را انتخاب کند و در این زمینه هیچ مشکلی برای او پیش نخواهد آمد.
اما در جامعه‏ اى که بر اساس اعتقادات و باورهاى دینى، قوانین، رفتارهاى اجتماعى و فردى، امیال و آرزوهاى انسان‏ ها و ارزش‏ هاى اخلاقى شان شکل گرفته که هر یک از این موارد کارکردهاى بسیارى در زندگى فردى و اجتماعى دارد، حق ندارد در برابر دین و اعتقادات عمومی جامعه موضع‏ گیرى نموده و درصدد تخریب آن ها باشد، زیرا آثار نامطلوب در زندگى فردى و اجتماعى ایجاد خواهد کرد و باعث تزلزل ارکان اجتماعى خواهد شد.
آری، پذیرش دین به عنوان یک مسئله فردی امری انتخابی است. انسان در انتخاب آن آزاد است و با دليل يا بي دليل مي تواند براي خود ديني انتخاب نمايد، این نکته ای است که در قرآن نیز مورد تأیید و تأکید قرار گرفته، اما انسان حق ندارد از آزادی سوء استفاده کند. به بهانه آزادی، اعتقادات جامعه را تهدید نماید. امنیت فکری و فرهنگی اجتماع را متزلزل و مختل کند. حکم ارتداد برای چنین موردی است و این سخن مورد پذیرش عقل و عرف است.
ضرورت این مطلب آن گاه روشن تر می شود که بدانیم اعتقادات دینی در افراد گوناگون جامعه وضعیتی متفاوت دارد. بسیاری از افراد در همه جوامع اعتقادات خود را بر اساس باورهای عمومی و فضای اجتماعی و انطباق آن ها با دریافت های فطری خود بنا نموده اند. چندان قابلیت و امکان بررسی و تحلیل عمیق عقلی و منطقی برای آنان فراهم نیست، در نتیجه این گونه تخریب فکری و عقیدتی بیش ترین اثرمنفی را در آنان گذاشته، بدون آن که زمینه رسیدن آنان به حقیقت را فراهم سازد.
بنابراین ارتداد از این جهت که افکار عمومى و ایمان مردم را متزلزل مى‏ کند، اظهار آن روا و شایسته نیست، به همین خاطر با وجود یک سرى شرایط اسلام با مرتد برخورد مى‏ کند. اما اگر فرد باور خود را رواج نداده و به امنیت فکرى و فرهنگى جامعه آسیبى وارد نکرد، حکومت اسلامی به او کارى نداشته و حکم ارتداد هم بر او جاری نمی شود و عقیده‏اش نزد خودش محترم است.
توجه به این نکته هم سودمند است که حکم ارتداد در ادیان آسمانى دیگر (مسیحیت و یهود) نیز وجود داشته، به صراحت در کتب مقدس آنان بیان شده (5) زیرا طبیعى است که هر دینى براى محافظت از کیان خود، راهکارهایى را براى وحدت پیروانش و جلوگیری از زمینه سازی برای تردید و ابهام و تشکیک در آن اندیشیده باشد؛ این حکم و سخت گیری در این خصوص کاملا عقلانی و عرفی و متناسب با توجه به مجموعه افراد جامعه و در مسیر نگاه رحیمانه به همه انسان ها است .
حكم مرتد حقيقي تنها در برخي مواردِ خاص بسيار سخت بوده و اعدام است (6) اما نه هر انکار و تشکیکی در دین اسلام ارتداد محسوب می شود و نه هر فردی به صرف تغییر دین ،خونش مباح شده ،اعدام می شود؛ بلکه حكم زنان مرتد و همچنين كساني كه ابتدا مسلمان نبوده و بعد مسلمان شده اند كه مرتد ملي ناميده مي شوند اعدام نيست .
در نتيجه از چهار قسم مرتد ملی و فطری (كساني كه مسلمان زاده اند) از زنان و مردان، تنها مرتد فطری مرد به اتفاق بسیاری از فقها، آن هم در شرایط خاص و با حصول شرايط متعدد مستحق مرگ است. در خصوص دیگر گروه ها رفتار و برخوردهای متفاوت دیگری اعمال می شود (7).

پى‏ نوشت‏ها:
1. زمر (39) آیه 18.
2. بقره (2) آیه 170؛ مائده(5) آیه 104.
3. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه ق، ج 23، ص 103.
4. بقره (2) آیه 256.
5. کتاب مقدس، تورات، سفر تثنیه، فصل 13؛ عهد جدید (انجیل)، نامه‏ای به مسیحیان عبرانی، بند 10.
6. خمينى، تحرير الوسيلة، مؤسسه دار العلم‏ ، قم بيتا، ج 1، ص 118.
7. عبد الکریم موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1413 ق، ص 840.

با سلام، اگر خانمی از مسیحیت به اسلام تغییر دین بدهد، نگاه به عکس های گذشته ی او (قبل از تشرف به اسلام) چه حکمی دارد؟ دیده شدن آن عکس ها توسط مسیحیان حرام است؟ دیده شدن آن عکسها توسط مسلمانان چه طور؟

پاسخ:
در فرض سؤال، عکس هایی که در اختیار خانم نباشد و نامحرم می بیند برای او گناه نیست، اما عکس های بی حجابی که در اختیار خودش است برای خانم واجب است که از دیدن آن ها توسط نامحرم جلو گیری کند و نگذارد نامحرم عکس های بی حجاب او را ببیند. در این صورت فرقی بین نامحرم مسلمان و کافر نمی باشد. (1)

پی نوشت:
1. آیت الله مکارم، استفتائات جدید، ج1، سؤال 798.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

پرسش: اگر شخصي خود اظهار کند که مسلمان است، براي مسلمان دانستن او کافي است حتي اگر الزام او به اعمال و احکام اسلامي ديده نشود؟  مي توانيم شک کنيم و  اين شخص نجس است؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در صورتي که انسان شهادتين (شهادت به وحدانيت خداوند و رسالت پيامبر )را بگويد، مسلمان مي باشد گرچه به اعمال و احکام اسلامي عمل نکند .
در اين صورت جايي براي شک نيست .در صورتي که مسلمان باشد، پاک مي باشد .(1)
پي نوشت :
1. سوال تلفني از دفتر (7746666-0251) آيه الله خامنه اي .

پرسش: آیا غیبت کسی که مسلمان است ولی مومن نیست اشکالی دارد؟

به نظر آيت الله سيستاني، غيبت مؤمنان و کساني که شيعيان اميرالمؤمنين علي عليه السلام هستند، حرام است،
غيبت کردن غير مؤمنان هرچند از فرقه هاي اسلامي و مسلمان باشند حرام نيست، لکن بهتر است از غيبت کردن ديگر مسلمانان هم خود داري شود(1)
پي نوشت:
1.سؤال تلفني (7741415-0251) دفتر آيت الله سيستاني.