حجاج بن یوسف ثقفی

نقد و بررسی ادله مایکل کوکبر در شکل گیری دیرهنگام قرآن و نقش حجاج
مایکل کوک مدعی شکل‌گیری دیرهنگام قرآن شده‌اند! یکی از ادله آنان مبنی بر این ادعا تغییر قرآن توسط حَجَّاج است. در حالی که در تاریخ چیزی در این باره ثبت نشده است.

پرسش:

 ادله مایکل کوک مبنی بر شکل‌گیری دیرهنگام قرآن را چگونه می‌توان مورد بررسی و نقد قرار داد؟
 

پاسخ:
پاسخ اجمالی
در حالی برخی از خاورشناسان مدعی تغییر قرآن توسط حجاج‌بن‌یوسف ثقفی شده‌اند که در زمان حکومت او، افزون بر مصاحف فراوان موجود در جهان اسلام، دستکم هزاران حافظ قرآن نیز در میان مسلمانان وجود داشت. بر فرض، حجاج می‌توانست همه مصاحف آن زمان را گردآوری و تغییر دهد، چه راهکاری برای تغییر قرآن در حافظه مسلمانان داشت؟! رواج کتبی و شفاهی قرآن در سرتاسر جهان اسلام از یک‌سو و محدودیت قدرت حجاج ازسوی‌دیگر، هردو نشانگر این هستند که تحریف قرآن در آن زمان اصلاً ممکن نبوده است.

پاسخ تفصیلی
مقدمه
به باور مسلمانان قرآن در زمان پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نه‌تنها به نگارش درآمده بود، بلکه در بین دو جلد نیز قرار گرفته بود. ازاین‌رو هم در آیات قرآن و هم در احادیث نبوی از آن با عنوان «کتاب» و «مصحف» یاد شده است. برای نمونه، می‌توان به احادیثی همچون حدیث متواتر ثَقَلَیْن، احادیث عبادت بودن نگاه کردن به مصحف، احادیث دال بر فضیلت نگهداری مصحف در خانه، احادیث حاکی از ثواب بیشتر قرائت قرآن از روی مصحف، احادیث خبردهنده از شکایت مصحفی که قرائت نمی‌شود، احادیث تشویق‌کننده به میراث گذاشتن مصحف و ... اشاره کرد.(1) اما در نقطه مقابل برخی از خاورشناسان مدعی‌اند قرآن سال‌ها پس از پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله گردآوری و به شکل کنونی درآمد. در این نوشتار یکی از ادله آنان در این زمینه، بررسی خواهد شد.

مایکل کوک و ادعای تغییر قرآن توسط حجاج
مایکل کوک (Michael Cook) و پاتریشیا کرون (Patricia Crone) مدعی شکل‌گیری دیرهنگام قرآن شده‌اند! یکی از ادله آنان مبنی بر این ادعا تغییر قرآن توسط حَجَّاج بن یوسف ثَقَفِی (۴۰–۹۵ ه.ق) است:

حجاج نوشته‌های قدیمی [= قرآن] فرزندان هاجر یا همان مسلمانان را از بین برد و نوشته‌های دیگری را به نگارش درآورد و به‌جای آن‌ها پخش کرد.(2)
نویسندگان مقاله «تحلیل تاریخی دیدگاه‌ها درباره نقش حجاج‌بن‌یوسف ثقفی در تثبیت متن نهایی قرآن» ادعای تغییر قرآن توسط حجاج را مورد بررسی قرار داده‌اند. در ادامه به اهم نتایج این مقاله اشاره می‌شود.

حجاج و تغییر قرآن؟!
هرچند برخی مدعی تحریف قرآن توسط حجاج شده‌اند، اما اولاً هیچ دلیل معتبر و مستندی مبنی بر این ادعا وجود ندارد و ثانیاً ادله، شواهد و قرائن متعدد و فراوانی وجود دارند که همگی در کنار هم باعث می‌شوند به این نتیجه برسیم که ادعای تغییر قرآن توسط حجاج اصلاً ممکن نبوده، چه برسد به این‌که واقعاً تحقق پیدا کرده باشد.

ادله و شواهد نا‌ممکن بودن تغییر قرآن توسط حجاج

1. حجاج نماینده تام‌الاختیار عبدالملک بن مَروان، حاکم اموی، در شرق جهان اسلام بود. قرآن در زمان حکومت او (74-95 ه.ق) به شکل گسترده در جهان اسلام منتشر شده بود و به همین دلیل، گرد‏آورى همه مصاحف و تحریف و تغییر‌ آن‌ها اصلاً ممکن نبود؛ آن‌هم با قداست ویژه‏اى که قرآن در نزد مسلمانان داشت.

2. حجاج فقط یک عامل از عُمّال حکومت بنی‌امیه بود و حوزه زمامداری او تنها شامل شرق جهان اسلام می‌شد؛ بنابراین، او چگونه می‌توانست همه مصاحف قرآن را از سرتاسر جهان اسلام، اعم از شرق و غرب، جمع و نابود کند و سپس نسخه‌های جدید تحریف‌شده را به سراسر جهان اسلام بفرستد و با آن‌ها جایگزین کند؟!

3. برفرض هم که بپذیریم او قرآن را در گستره امارت خود تغییر داده، این تغییر فقط می‌توانسته در شرق جهان اسلام باشد و شامل غرب که خارج از حوزه زمامداری او بوده، نمی‌شده است؛ اما این فرض هم قابل‌پذیرش نیست؛ چراکه بین مصاحف شرق جهان اسلام با غرب آن، نه الان و نه در گذشته، اختلافی وجود ندارد؛

4. امروزه مصاحف مختلفی از قرن اول هجری در موزه‌های معتبر و شناخته‌شده جهان وجود دارند و همگی گواه عدم اختلاف مصاحف شرق جهان اسلام با غرب آن، چه در زمان حکومت حجاج و چه پس‌از آن هستند. چنانکه مقایسه مصاحف کهن متعلق به پیش از زمان حجاج (برای نمونه مصحف بیرمنگام و برخی از مصاحف صنعاء) با مصاحف پس از او نیز مؤیّد همین مطلب است؛

5. برفرض قبول کنیم که حجاج این قدرت را داشت که همه مصاحف جهان اسلام را جمع‌آوری و تحریف کند، اما با قرآن موجود در ذهن هزاران حافظ قرآن چه می‌توانست بکند؟! بنابراین، حتی اگر برای حجاج این امر ممکن بود که همه مصاحف قرآن زمانه خود را گردآوری کند و تغییر بدهد، باز به چنین کاری اقدام نمی‌کرد؛ زیرا باوجود هزاران مسلمان حافظ قرآن اقدام او تأثیری نداشت؛

6. هرچند حجاج انسان ستمکار، سفّاک و خون‌ریزی بود و شمار فراوانی از مسلمانان توسط او کشته‌ یا زندانی شدند، اما همین فراوانی شمار قربانیان او به‌خوبی نشان می‌دهد‌ که مسلمانان بسیاری باوجود خطراتی ‌که مخالفت با حجاج داشت، با او مخالفت کرده‌‌‌‌‌‌اند. این از یک‌سو و ازسوی‌دیگر، اعتراضی از سوی مسلمانان در مخالفت با تغییر قرآن توسط او در تاریخ ثبت نشده است. این نبود اعتراض نشانه این است که او‌ قرآن را تغییر نداده است؛ چراکه نمی‌توان باور کرد که حجاج قرآن را تغییر دهد، اما هیچ مسلمانی نسبت به این مسئله اعتراض نکند؛

7. شاید کسی بگوید در زمان حجاج مردم جرئت چنین کاری را نداشتند و درنتیجه، اعتراض اصلاً ممکن نبود و به همین دلیل، شاهد هیچ اعتراضی نیستیم؛ اما اولاً همان‌طور که گذشت شمار زیادی از مسلمانان نه‌تنها جرئت مخالفت با او را داشتند بلکه مخالفت نیز کردند و صدالبته تاوان مخالفتشان را نیز دادند؛ ثانیاً حتی اگر قبول کنیم که مردم در زمان حجاج جرئت مخالفت نداشته و عدم مخالفت هم به معنای عدم‌تغییر قرآن از سوی او نباشد، باز این این سؤال پیش می‌آید که چرا مسلمانان پس از مرگ حجاج به سکوت خود ادامه دادند و نسبت به تغییر قرآن از سوی او اعتراض نکردند؟! چون پس از مرگ حجاج که دیگر دلیلی برای سکوت وجود نداشت؛

8. شاید گفته شود که حجاج قرآن را تغییر داد و مسلمانان نیز اعتراض کردند، ولی او اجازه نداد خبر این اعتراض‌ها در تاریخ ثبت شود؛ اما این ادعا نیز پذیرفتنی نیست. همان‌طور که خبر سایر جنایت‌ها و خیانت‌های او در تاریخ ثبت شد، اگر او واقعاً قرآن را تغییر می‌داد، خبر آن نیز در تاریخ ثبت می‌شد؛ به‌ویژه که کهن‌ترین کتاب‌های تاریخ موجود مسلمانان همگی پس از انقراض بنی‌امیه و در زمان بنی‌العباس به نگارش درآمده‌اند و در این زمان، اشاره به مطاعن بنی‌امیه و کارگزاران آنان نه‌تنها اشکالی نداشت، بلکه مورد حمایت و تشویق حکومت نیز بود؛

9. مردم در مقابل بدعت‌‌هایی که از مسئلة تحریف قرآن بسیار کوچک‌تر هستند، در برابر حجاج ساکت نمانده و اعتراض کردند. برای نمونه، حجاج سخنرانی خود را ادامه داد تا این‌که نماز عصر از وقت فضیلتش خارج شد. حسن بَصْری تابعی (21-110 ه.ق) از جای خود بلند شد و به مسلمانان گفت: بلند شوید و خودتان را برای نماز جماعت آماده کنید. مردم نیز بدون هیچ ترسی و واهمه‌ای و بدون اعتناء به حجاج که در حال سخنرانی بود، از جای خود بلند شدند. حجاج مجبور شد سخنرانی خود را ناتمام رها کند. به‌راستی چگونه می‌توان باور کرد مردمی که حتی حاضر‌ نمی‌شوند به‌اندازه خروج نماز از وقت فضیلتش با حجاج همراهی کنند و در مقابل او ساکت بمانند، در مقابل تحریف و تغییر قرآن توسط او سکوت پیشه کرده و هیچ اعتراض و مخالفتی نکنند؟!

10. در نمونه‌ای دیگر، روزی حجاج در نماز جماعت زبانش لغزید، دچار سبق لسان شد و واژه‌ای از واژگان قرآن را در نماز به‌اشتباه بیان کرد. برخی از مسلمانان پس از سلام نماز به سراغ حجاج رفتند و درحالی‌که مردم صدای آنان را می‌شنیدند، به او گفتند: ما تو را در نماز خطاکار یافتیم! آیا واقعاً می‌توان پذیرفت مردمی که حجاج را به‌خاطر یک اشتباه سهوی در قرائت قرآن آشکارا سرزنش می‌کنند، شاهد تغییر و تحریف عامدانه قرآن توسط او باشند اما هیچ مخالفتی با او نکنند؟!

11. سلیمان بن مهران معروف به أَعْمَش (61-147 ه.ق) که از تابعین بود، وقتی شنید‌ که حجاج همگان را ملزم کرده که قرآن را فقط مطابق مصحف عثمانی بخوانند و از تلاوت قرآن مطابق قرائت ابن‌مسعود منع کرده است، با خودش گفت: «به کوری چشم تو من آن را قرائت مى‏کنم». او از آن به بعد قرآن را یک‌بار مطابق مصحف عثمانى قرائت می‌کرد و بار دیگر‌ به‌قرائت ابن‌مسعود مى‏‌خواند. وقتی حجاج حتی از محو و ازبین‌بردن قرائت ابن‌مسعود که در اقلیت بود، عاجز‌ بوده‌ است، چگونه می‌توان باور کرد که او موفق شد همه نسخه‌‌های قرآن را گردآوری و نسخه‌‌های تغییریافته را جایگزین‌ آن‌ها کند؟! به‌ویژه که در آن زمان نه‌تنها از دستگاه چاپ بلکه حتی از کاغذ نیز هنوز چندان خبری نبود و قرآن به‌صورت دستی توسط کاتبان بر روی پوست حیوانات نوشته می‌شد.(3) بنابراین، حتی اگر بپذیریم که گردآوری همه مصاحف قرآنی ممکن بوده، جایگزینی آن‌ها با مصاحف جدید که نیازمند امکانات گسترده، سرمایه مالی بسیار عظیم و نیروی کار فراوانی بوده، به‌هیچ‌وجه قابل‌پذیرش نیست؛

12. وقتی مسلمانان نسبت‌ به ‌قرائت یکی از صحابه، یعنی قرائت ابن مسعود، این‌قدر تعصب و حساسیت داشتند و‌ به ‌هر قیمتی می‌خواستند آن را حفظ کنند، چگونه ممکن است‌‌ آن‌ها شاهد تغییر و تحریف قرآن از سوی حجاج باشند و اصلاً اعتراض نکنند؟!

13. برخی مدعی شده‌اند که حجاج مصاحف قرآنی را جمع کرد و پس از حذف آیات مذمت بنی‌امیه، قرآن‌های جدیدی را در بین مردم منتشر کرد! اما این ادعا نمی‌تواند صحیح باشد؛ چراکه اولاً بررسی مواردی که به‌عنوان تغییرات حجاج از‌ آن‌ها یادشده(4) ‌ نشان می‌دهد که آن‌ها به سود بنی‌امیه یا‌ به زیان دشمنان‌ آن‌ها نیستند؛ پس چرا حجاج باید‌ آن‌ها را تغییر و خودش را در معرض اعتراض مسلمانان قرار بدهد؟! ثانیاً اگر در قرآن آیاتی علیه بنی‌امیه به‌صورت آشکار وجود داشت، معاویه ‌بن‌ ابوسفیان که پیش از حجاج به حکومت رسیده بود و نزدیک به چهل سال در رأس حکومت مسلمانان قرار داشت، اقدام به حذف آن‌ها می‌کرد؛ به‌ویژه که معاویه به‌عنوان صحابی و همچنین خلیفه اهل تسنن از قدرت و احترام بیش‏ترى نسبت به حجاج برخوردار بود. برای نمونه، او نماز جمعه را به‌جای روز جمعه در روز چهارشنبه خواند و کسی از یارانش به او اعتراض نکرد.
14. حجاج عثمانی بود و‌ به‌شدت‌ به‌ عثمان علاقه داشت. از نخستین کارهای او در مدینه این بود که بر دست ‌و گردن صحابه‌ای همانند جابر ‌بن ‌عبدالله و انس ‌بن‌ مالک‌ به جرم حمایت‌نکردن از عثمان در روز قتلش، داغ نهاد. حجاج به جهت علاقه شدید‌ به ‌عثمان حتی‌ نمی‌توانست ببینید برخی‌ از مسلمانان شهر کوفه به‌جای قرائت مصحف عثمانی‌ قرآن را به ‌قرائت ابن‌مسعود می‌خوانند. ‌‌ازاین‌رو، نسبت‌ به‌ رواج قرائت ابن‌مسعود ناراحت بود و همه تلاش خود را برای ازبین‌بردن آن به کار بست. چگونه ممکن است وی با چنین روحیه‌‌‌‌ای مصحفی که محصول گروه توحید (یکی‌کردن مصاحف) مصاحف عثمان و منتسب به او بودند را تغییر دهد؟!

15. پس از انقراض حکومت بنی‌امیه در سال 132 ه.ق بنی‌العباس بر سر کار آمدند. آنان شدیداً به‌دنبال ‌تخریب وجهه بنی‌امیه بودند؛ ازاین‌رو، در بیان معایب و مطاعن بنی‌امیه از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. اگر واقعاً حجاج به‌عنوان یک عامل از عُمّال بنی‌امیه قرآن را تغییر داده بود، این مسئله فرصت بسیار بزرگ و مغتنمی برای آنان به شمار می‌آمد تا بتوانند چهره بنی‌امیه را بیش‌ازپیش در نزد مسلمانان تخریب کنند و بدین‌شکل به حکومت خودشان مشروعیت ببخشند؛ اما باوجوداین، در هیچ خبر و روایت تاریخی شاهد این نیستیم که بنی‌العباس بنی‌امیه را به‌صورت عام و حجاج را به‌صورت خاص به تغییر قرآن متهم کرده باشند.(5)

نتیجه
حجاج خباثت و جسارت لازم برای تحریف قرآن را داشت، اما انگیزه‌ای برای این کار نداشت؛ چراکه در قرآن مطلبی که آشکارا به زیان بنی امیه یا به سود دشمنان آنان باشد، نیامده است. افزون بر این، در زمان حجاج مصاحف فراوانی از قرآن وجود داشت و در کنار مصاحف، شاهد حضور هزاران حافظ قرآن در میان مسلمانان هستیم. رواج کتبی و شفاهی قرآن در سرتاسر جهان اسلام از یک‌سو و محدودیت امارت و قدرت حجاج از سوی دیگر، همگی حاکی از این هستند که تحریف قرآن در زمان او اصلاً ممکن نبوده است. چنانکه حتی اگر حجاج اقدام به تغییر قرآن می‌کرد، قطعاً با مخالفت‌های شدید مسلمانان مواجه می‌شد، اما در تاریخ چنین چیزی ثبت نشده است.

برای مطالعه بیشتر
مقاله «تحلیل تاریخی دیدگاه‌ها درباره نقش حجاج‌بن‌یوسف ثقفی در تثبیت متن نهایی قرآن»
نقد نقد قرآن ویکی‌پدیای فارسی
https://fa.wikipedia.org/wiki/نقد_قرآن

پی‌نوشت‌ها
1. ناصحیان، علی‌اصغر، علوم قرآنی در مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، چاپ چهارم، 1396 ش، ص 268-260.
2. CRONE, PATRICIA & MICHAEL COOK, HAGARISM: THE MAKING OF THE ISLAMIC WORLD, LONDON, NEW YORK, MELBOURNE, CAMBRIDGE UNIVERSITY PRESS CAMBRIDGE, First published, 1977, p168: "hajjaj 'collected all your old writings, composed others according to his own tastes, and disseminated them everywhere among your nation ... From this destruction there escaped only a small number of works of Abou-Tourab [i.e.'Ali], for he could not make them disappear completely".
ابولیله، محمد، القرآن الکریم من المنظور الإستشراقی، قاهره، دار النشر للجامعات، 1423 ق، ص 210 و 211.
3. کریمی‌نیا، مرتضی، مصاحف به خط حجازی: کهن‌ترین دست‌نوشته‌های قرآنی، مجله آینه پژوهش، شماره 203، سال 1402 ش، صص 60-31، ص 36.
4. ر.ک: سجستانی، ابوبکر، کتاب المصاحف‏، قاهره، الفاروق الحدیثه للطباعه والنشر، چاپ اول، 1423 ق، ص 157.
5. غلامرضایی، هادی و کاووس روحی برندق، «تحلیل تاریخی دیدگاه‌ها درباره نقش حجاج‌بن‌یوسف ثقفی در تثبیت متن نهایی قرآن»، مجله مطالعات تاریخی قرآن و حدیث، مقاله 6، دوره 28، شماره 72، آذر 1401، صفحه 135-107.