۱۴۰۳/۱۰/۰۲ ۱۳:۴۷ شناسه مطلب: 99798
پرسش:
آیا خبری تاریخی مبنی بر برخورد با بیحجابی یا کم حجابی در جامعه، توسط دولت نبوی و علوی وجود داشته؟ یا دستوری به زمامداران برای برخود با این مسئله داده شده است؟
پاسخ:
پوشش در اقوام و ادیان گذشته (یهودیت، مسیحیت و زرتشتیت) نیز وجود داشت. حتی در ایران باستان نیز هم از نظر دینی و هم از نظر عرف اجتماعی، پایبندی به حجاب دیده میشود و تصویرهای به جای مانده از آن دوران، مؤید این ادعاست.(1) اسلام حجاب را تأسیس نکرد، بلکه مهر تأیید بر آن زد. کاری که اسلام کرد، ارتقای این آموزه بود. برخی در این مؤلفه زیادهروی کرده و برخی کم گذاشته بودند؛ بنابراین اسلام تعادل ایجاد کرد. آیاتی از قرآن به وجوب حجاب دلالت دارد.(2) در روایات نیز به صورت گسترده از واجب بودن این امر الهی سخن رفته است. اما این سؤال مطرح است که آیا علاوه بر وجوب، حاکم اسلامی باید مردم را به آن ملزم کند و با بیحجابی برخورد نماید.
واجباب و محرمات الهی سه نوع هستند
1. برخی از واجبات مانند نماز تنها جنبه فردی دارند. در اینجا حکم به وجوب نماز شده و ترک آن موجب عقوبت الهی برای آن فرد خواهد شد؛ اما حکومت اسلامی کسی را مجبور به نمازخواندن نمیکند.
2. برخی از واجبات هم جنبه فردی دارند و هم جنبه اجتماعی. تا هنگامی که فقط جنبه فردی آن نقض شود حکومت اسلامی اجباری بر اجرای آن ندارد؛ اما اگر جنبه اجتماعی آن نیز نقض شود، اسلام قوانینی برای برخورد با آن در نظر گرفته است؛ مثل روزهخواری که اگر در خانه یا مکان غیراجتماعی رخ دهد برخوردی با آن صورت نمیگیرد؛ اما اگر حرمت ماه مبارک شکسته شود، نیاز به برخورد مناسب دارد.
3. برخی از احکام جنبه فردی دارد، اما جنبه اجتماعی آن پررنگتر است؛ مثل فروش شراب و ایجاد مغازههای شراب فروشی. در این موارد اگر چه جنبه فردی هم دارد، اما تبعات اجتماعی آن بیشتر بوده و حکومت اسلامی وظیفه برخورد جدی این موضوع را دارد.
حجاب از نوع سوم است. یعنی از واجباتی است که جنبه اجتماعی آن بیشتر است و تنها یک مسئله فردی نیست. بنابراین، حکومت نسبت به اجرای آن وظیفه دارد.
آیا در دولت نبوی و علوی شواهدی بر اجبار در امر پوشش و برخورد با بیحجابی گزارش شده است؟
پاسخ به این پرسش را با یک مثال آغاز میکنیم. بنابر احکام اسلامی، خوردن گوشت سگ حرام است و اگر قصابی چنین کاری انجام دهد و یا رستورانی گوشت سگ طبخ کند و در اختیار مشتریان خود قرار دهد، حکومت اسلامی وظیفه دارد با او برخورد کند. با این حال، نمیتوان این حکم را نقض کرد به بهانه این که در تاریخ اسلام، برخورد پیامبر صلیاللهعلیهوآله و حضرت علی علیهالسلام با این کار حرام، دیده نشده است. اگر با این گناه برخوردی گزارش نشده، نه به سبب وظیفه نداشتن حاکم در برخورد با این گناه اجتماعی است، بلکه چنین اتفاقی در زمان حکمرانی نبوی و علوی نیفتاده و هیچ رستورانی گوشت حرام نپخته و با آن غذا درست نکرده است، وگرنه قطعاً با آن برخورد میشد، زیرا ایشان با گناهانی که جنبه اجتماعی داشته مثل شرابفروشی، روزهخواری علنی و... برخورد کردهاند.
در زمان ائمه اطهار علیهمالسلام معضلی به نام بیحجابی عمدی وجود نداشته که برخوردی در پی داشته باشد. نهتنها در جاهلیت عرب و عرب بعد از اسلام، بلکه در جوامع بشری باستان، همانطور که در ابتدا گفته شد، حجاب امری رایج بوده و عرف جامعه، اجازه بیحجابی به کسی نمیداد. بله، در جاهلیت عرب زنان در هنگام طواف بیحجاب ظاهر میشدند که طبق رسوم و باورهای جاهلیت و مربوط به همان ایام خاص بود، اما در سایر ایام، حجاب رایج بود.
شاید در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله بیحجابی وجود داشت ولی دلیل آن، دهنکجی به دستور دین یا بیاهمیت دانستن آن نبود، بلکه گاهی دختر شک داشت به سن تکلیف رسیده یا نه و به همین دلیل حجاب شرعی را رعایت نمیکرد که با تذکر و دانستن مسئله، حل میشد. گاهی نیز حجاب ناخواسته رعایت نمیشد که در این صورت نیز تذکر کافی بود. یعنی هنگامی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله تذکر میدادند، ایشان میپذیرفتند، نه این که مقاومت کنند و بگویند: «این انتخاب من است» یا «دلم میخواهد». اگر چنین رفتاری پس از تذکر دیده میشد قطعاً با توجه به سیره حضرت در برخورد با گناهانی که جنبه اجتماعی دارند، با چنین شخصی هم برخورد میشد.(3)
با این حال، در سیره نبوی نمونههای از تذکر گزارش شده است. بنابر گزارشی، زنی طبق موازین شرعی پوشش نداشت، پیامبر صلی الله علیه و آله به وی فرمودند: «ای اسماء! زن، وقتی به حدّ بلوغ رسید، نباید جایی از بدن و اندامش دیده شود، مگر صورت و دستها.»(4) از متن فرمایش رسول خدا صلیاللهعلیهوآله مشخص است که اسماء عناد و اصرار بر بیحجابی نداشته و تنها مسئله را نمیداند.
نمونه بعدی برادرزاده همین اسماء است که برادرزاده عایشه نیز بود. وی با پوشش نامناسب به منزل پیامبر صلی الله علیه وآله، نزد عمه خود عایشه آمد. حضرت نسبت به پوشش وی تذکر میدهند و ایشان از آنجا که مسئله را نمیدانست، بلافاصله نسبت به حجاب خود تجدید نظر میکند.(5) گاهی همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله به زنانی که حجاب مناسب نداشتند، ضمن یادآوری آیات حجاب قرآن، مقنعه اهدا میکردند و آنها نیز بدون مقاومت میپذیرفتند و حجاب خود را تکمیل میکردند.(6)
در این موارد پس از تذکر، مسئله حل میشد و نمونهای نبود که شخصی اصرار بر اشتباه داشته باشد تا برخورد لازم آید. در دستور به زمامدارن نیز همینطور است، از آن جا که اصرار و عمد بر گناه نبوده، نیاز به دستور مستقیم بر برخورد وجود ندارد. ضمناً با وجود اینکه امیر شهر ملزم به اجرای دستورات اسلامی است، نیاز نبود که همه دستورات در نامهها منعکس شود، زیرا هنگامی که قرآن به عنوان قانون اساسی اسلامی فرستاده میشد، امیر شهر طبق آن با مردم رفتار میکرد. در پایان تأکید بر این نکته لازم است که در همه شهرها و اقوام، پیش از اسلام حجاب رایج بود و بیحجابی ساماندهی نشده بود تا نیاز به دستور مؤکد برای برخورد باشد.
نتیجهگیری
بنابراین حجاب در ادیان پیشین نیز وجود داشته و اسلام آن را تأیید و تعدیل کرده است. از آنجا که حجاب از آموزههای اجتماعی است، حکومت وظیفه دارد نسبت به کسانی که به آن بیتوجه هستند تذکر دهد و اگر قبول نکردند برخورد قاطع نماید. اگر در سیره نبوی و دولت علوی برخورد دیده نمیشود بدین معنا نیست که برخورد نمیکردند، بلکه بدین معناست که با تذکر حل میشد و نیاز به برخورد و اجبار نبوده است.
پینوشتها
1. حمزه، عباس، حجاب در ادیان الهی، نشر یاقوت، قم، 1385ش، ص128.
2. سوره احزاب، آیه 59؛ سوره نور، آیه 31.
3. محسنی، مصطفی، آنچه گذشت، نشر معارف، 1402ش، ص82-83.
4. أبیداود، سنن، زیاد عبدالوهاب اوزون، معهد المخطوطات العربیه، 1432ق، ج2، ص 383؛ سیوطی، جلالالدین، الدر المنثور، مرکز هجر، چاپ اول 2003م، ج5، ص42.
5. طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه، 1412ق، ج18، ص93.
6. ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق ، ج 8، ص57.