ارزش پول ملی

کاهش شدید و مداوم ارزش پول ملی نتیجه عدم انضباط مالی و سیاست‌های ناصحیح اقتصادی است، اما ابداً معیار صحیحی برای فهم رفاه عمومی و بزرگی اقتصاد نیست.
مقایسه ارزش پول ملی ایران با کشورهای جنگ زده

پرسش:
چرا ارزش پول ملی کشور از ارزش پول کشورهای همسایه که امنیت چندانی ندارند (افغانستان و عراق) پایین‌تر است؟
 

پاسخ:
قیمت و ارزش یک دینار عراقی در بهار سال 1403، حدود 470 ریال و ارزش یک افغانی (واحد پول کشور افغانستان) حدوداً هشت هزار و چهارصد ریال است. (1) چگونه است که کشورهایی مانند عراق و افغانستان که از اشغال، جنگ داخلی، ناامنی و محرومیت‌های اقتصادی شدید رنج می‌برند، از پول قوی‌تری نسبت به پول ایران برخوردار هستند؟ حتی این بحث مطرح می‌شود که با توجه به مقیاس گذشته (ارزش پول ایران نسبت به پول همسایگان) از رشد چند ده برابری اقتصاد آنان نسبت به ایران سخن گفته می‌شود.
ابتدا باید به این نکته توجه کنیم که قوت و ضعف اقتصاد یک کشور را باارزش پول ملی و نرخ تورم (2) محاسبه نمی‌کنند. برای نمونه پاسخ را با این سؤال آغاز می‌کنیم که چون نرخ تورم کشورهای سوریه، افغانستان و عراق پایین‌تر از ایران است، آیا حاضریم در آن کشورها زندگی کنیم؟ اینجا به این پاسخ می‌رسیم که اگرچه تورم و کاهش ارزش پول ملی یک بلای اقتصادی و نتیجه مدیریت ناصحیح منابع پولی است، اما ارزش پول ملی، هیچ ربطی به رفاه ندارد. چراکه:

1. با حذف صفرها، می‌توان یک‌شبه ارزش پول ملی را بسیار بالا برد؛ در حالی که در رفاه عمومی هیچ تغییری رخ نمی‌دهد. دقت کنید اگر ما 4 صفر را از پول ملی‌مان حذف کنیم، ارزش پول ملی‌مان از نزدیک به نصف کشورهای جهان بهتر می‌شود؛ چنانچه از سال ۱۹۶۰ تاکنون، در ۷۱ مورد دولت‌های درحال‌توسعه، مجبور به حذف چندین صفر از پول ملی خود شده‌اند. طی این مدت ۱۹ کشور یک‌بار اقدام به حذف صفر کرده و ۱۰ کشور نیز ۲ بار این سیاست را اجرا کرده‌اند. آرژانتین، یوگسلاویِ سابق و برزیل نیز هرکدام به ترتیب با 4، 5 و 6 بار اجرای سیاست حذف صفر، رکوردی ماندگار برجای گذاشتند. یا ترکیه در سال 2005 شش صفر را از لیر خود حذف کرد. (3)

2. به زبان ساده، قدرت خرید مردم اهمیت دارد نه صفرهای پول کشور. در واقع میزان درآمد مهم است. اینکه میزان درآمد یک فرد چه قدرت خریدی به او می‌دهد؛ اما به زبان تخصصی‌تر سطح رفاه مردم یک کشور بر اساس شاخص سرانه تولید ناخالص داخلی (4) بر اساس برابری قدرت خرید سنجیده می‎شود. در واقع بررسی درآمد سرانه در کنار ارزش پول ملی است که می‌تواند وضعیت قدرت خرید مردم را نشان دهد. (5) اما چگونه ارزش پول یک کشور سقوط می‌کند؟ در یک عبارت، انضباط مالی نقش بسیار مهمی در ارزش پول دارد. وقتی دولت‌ها تعهدات مالی فراوانی دارند به اقداماتی دست می‌زنند که خلاف انضباط مالی است. (6) مانند چاپ پول بدون پشتوانه.

3. جمهوری اسلامی ایران تعهدات سنگینی در جهت خدمت¬رسانی و جبران برخی کمبودهای بخش خصوصی و مردمی دارد که بسیاری از دولت‌های دنیا زیر بار این تعهدات گسترده نمی‌روند. غیر از دستگاه عریض و طویل اداری و دولتی بودن بخش‌های بسیار زیادی در کشور و بیمه همگانی و پرداخت یارانه‌های سنگین، دولت‌ها در ایران جور بسیاری از خسارت‌های مالی بخش‌های خصوصی را نیز برای رضایت مردم به دوش می‌کشند. برای نمونه وقتی کارخانه‌ای ورشکسته می‌شود و کارگران اعتصاب می‌کنند یا مؤسسات مالی ورشکست می‌شوند و خیل مالباختگان اعتراض می‌کنند، دولت با کدام منبع به جبران خسارت می‌پردازد؟ بله از منابع عمومی؛ اما آیا در عراق و سوریه و افغانستان، دولت‌ها این حجم از تعهدات مالی عظیم را می‌پذیرند؟ قطعاً پاسخ خیر است. 
برای نمونه طالبان پنج ایالت دارد و شاید بودجه پرداختی دولت را برایشان لحاظ نکند و یک ریال هم ندهد یا شاید برخورداری آن‌ها در حد حقوق امرا و نیرو‌های امنیتی است و مثلاً نه بیمه تأمین اجتماعی، نه خدمات درمانی و نه بیمارستان دارند و نه جاده می‌سازند، پس کسری بودجه ندارند و عوامل تولید تورم در آن کشور وجود ندارد. این قطعاً افتخار و موجب ترقی اقتصادی یک کشور نیست. البته دلایل کاهش ارزش پول ملی غیر از رشد تورم، فساد در سیستم اقتصادی و دارایی مانند عدم شفافیت در ساختار بانکی، افزایش واردات، اقتصاد وابسته به نفت، افزایش نقدینگی (7) و تحریم‌ها نیز است که باسیاست‌های صحیح اقتصادی بایستی ترمیم گردد.

نتیجه:
اگرچه کاهش شدید و مداوم ارزش پول ملی نتیجه عدم انضباط مالی و سیاست‌های ناصحیح اقتصادی است، اما ابداً معیار صحیحی برای فهم رفاه عمومی و بزرگی اقتصاد نیست. ارزش پول ملی زمانی اهمیت دارد که همراه با رفاه عمومی و امنیت و خدمات اجتماعی باشد. کشورهایی مانند افغانستان و عراق، نه تولید داخلی چندانی دارند و نه خدمات عمومی و رفاه ایجاد می¬کنند. طبعاً وقتی فعالیت اقتصادی انجام نمی¬شود، 
تورمی در کار نیست.

 

 

پی‌نوشت‌ها:
1. شبکه اطلاع‌رسانی قیمت طلا، سکه و ارز، یکشنبه 16 اردیبهشت
1403، www.tgju.org.
2. تورم، روند فزاینده و نامنظم افزایش قیمت‌ها در اقتصاد است. تورم، تناسب نداشتن حجم پول در گردش باعرضه خدمات و کالاهاست. تقریباً تمام اقتصاددان‌ها بر این نکته متفق‌القول‌اند که تورم پایدار و درازمدت، ریشه‌ای جز عرضه پول و افزایش نقدینگی ندارد. هر چه میزان تورم بیشتر شود، قدرت خرید یک واحد پول کمتر می‌شود. برای اندازه‌گیری این شاخص معمولاً در بازه‌های زمانی هفتگی، ماهانه و سالانه،‌ قیمت‌ انواع کالاها و خدمات در سراسر هر کشوری اندازه‌گیری و اعلان عمومی می‌شود. کالاها و خدماتی که قیمتشان در نرخ تورم محاسبه می‌شود معمولاً از کالاها و خدمات ضروری زندگی مردم به شمار می‌روند.
3. تاریخچه حذف صفر از پول در جهان / چگونه ترکیه در حذف 6 صفر از پول ملی موفق عمل کرد؟ پایگاه خبری تحلیلی اقتصاد نیوز، 24 دی1397، https://www.eghtesadnews.com/fa/tiny/news-262365.
4. تولید ناخالص داخلی یا Gross Domestic Product، به معنای ارزش بازاری (ارزش پولی) تمامی کالاها و خدمات نهایی تولیدشده در داخل مرزهای یک کشور طی دوره زمانی خاص است.
5. ر.ک: گریگوری منکیو. مبانی علم اقتصاد، ترجمه دکتر حمیدرضا ارباب، تهران، نشر نی، ص ۳۷۸.
6. یکی از ریشه‌های تورم، نبود تعادل میان درآمدها و هزینه‌های دولت است. به این ترتیب که وقتی هزینه‌های دولت از درآمدهای آن در بودجه سالانه بیشتر باشد، دولت با کسری بودجه مواجه می‌شود. اگر دولت برای حل مشکل کسری بودجه اقدام به استقراض از بانک مرکزی یا فروش درآمدهای ارزی (مثلاً حاصل از فروش نفت) به بانک مرکزی کند، پایه پولی و به دنبال آن نقدینگی کل در اقتصاد افزایش می‌یابد که این افزایش نقدینگی آثار تورمی به دنبال خواهد داشت. 
7. وقتی مردم به بانک‌ها مؤسسات سرمایه‌گذاری اعتماد نداشته باشند ترجیح می‌دهند به‌جای این‌که پولشان را در تولید و خدمات سرمایه‌گذاری کنند، آن را در جیبشان نگه‌دارند یا حتی آن را تبدیل به ارز یا طلا بکنند. همین موضوع باعث افزایش نقدینگی می‌شود و مقدار زیادی پول را از چرخه اقتصادی خارج می‌کند. همین موضوع به‌تنهایی می‌تواند یکی دلایل زمین خوردن اقتصاد یک کشور باشد.