مباحث نظري تاريخ

واژه «شهید» پیش از اسلام به معنای گواه و شاهد بوده است. در مورد معنای امروزی، شخص رسول خدا (ص) نقش اصلی را در شکل‌گیری و ترویج این مفهوم داشتند .

پرسش:

آیا تعبیر شهید قبل از اسلام کاربرد داشت، اولین بار چه کسی آن را بکار برد؟

پاسخ:

مقدمه

 واژه شهید در لغت به معنای گواه و شاهد است و پیش از اسلام نیز در این معنا به کار می‌رفت؛ اما مفهوم شهادت به‌عنوان کشته شدن در راه خدا و برخورداری از حیات برتر، در تعالیم اسلامی برجسته شد. در قرآن کریم، آیات متعددی به جایگاه شهیدان اشاره دارند. ازجمله در سوره آل‌عمران آمده است:

 «ولا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده‌اند، مرده نپندار، بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.(1)

 بااین‌حال در قرآن کریم، از واژه «شهید» به معنای مصطلح آن استفاده نشده است؛ پس لازم است بررسی شود که از چه زمان به کشته‌شدگان در راه خدا شهید گفته شد.

 

متن اصلی پاسخ

تعبیر "شهید" به معنای اخص کلمه (کشته شدن در راه خدا و دین) قبل از اسلام کاربرد نداشته است. این مفهوم و اصطلاح، پس از ظهور اسلام شکل گرفت و گسترش یافت. قبل از اسلام، در فرهنگ عرب جاهلی، مفاهیمی مانند "مقتول" یا "قتیل" برای کسی که کشته شده بود بکار می‌رفت، اما این مفاهیم بار معنایی و قداستی که در مفهوم "شهید" وجود دارد را نداشتند. درواقع، شهادت یک مفهوم دینی و تکامل یافته است که با باور به حیات پس از مرگ، پاداش اخروی و جایگاه ویژه در نزد خداوند مرتبط است که این باورها به‌تدریج نزد مسلمانان دارای ارزش گردید. لازم به ذکر است که در ادیان دیگر نیز واژه‌های معادل این معنا وجود داشت.(2)

در منابع تاریخی و حدیثی به‌طور مشخص اشاره‌ای به این موضوع نشده که به‌طور مشخص چه کسی واضع لفظ شهید در معنای کشته‌ی در راه خدا، بوده است؛ ازاین‌رو دو احتمال مطرح می‌شود:

نخست این‌که گفته شود، اصطلاح شهید به‌تدریج در سخنان و فرهنگ مسلمانان شکل گرفته و توسعه یافته است؛ چراکه میان تعریف اصطلاحی شهید (کشته‌ی در راه خدا) با تعریف لغوی شهید (گواه و شاهد) شباهت‌هایی وجود دارد. در مورد وجه‌تسمیه چنین قتلى (کشته شدن در راه خدا) به شهادت، گفته شده که چون ملائکه رحمت بدین صحنه حضور یابند، یا بدین سبب که خدا و فرشتگانش به دخول شهید به بهشت گواهى دهند و یا بدین لحاظ که شهید به همراه انبیاء علیهم‌السلام در قیامت بر دیگر امم گواهى می‌دهند و یا چون شهید زنده و حاضر است به‌موجب آیه «بل احیاء عند ربهم یرزَقون» و یا به این جهت که وى به شهادت حق قیام نموده تا اینکه کشته شد.(3) ازاین‌رو ممکن است به‌مرورزمان این لفظ در معنای مصطلح بکار رفته باشد، آن‌هم نه به این صورت که واضع مشخصی داشته باشد.

احتمال دیگری که دراین‌باره مطرح می‌شود؛ عبارت است از اینکه بگوییم، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله لفظ شهید را در معنای اصطلاحی بکار بردند و چنین استعمالی از ابداعات شخص رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بوده است. شایان‌ذکر است که با جستجو در منابع تاریخی و حدیثی موردی یافت نشد که این تعبیر در دوران زندگانی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در شهر مکه بکار رفته باشد و ظاهراً اصطلاح شهادت بعد از هجرت به معنای شایع آن مصطلح شد. ازجمله مواردی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله لفظ شهادت را به معنای رایج امروزی بکار بردند؛ عبارت است از:

1. در گزارشی آمده هنگامی‌که عبیده بن حارث در جنگ بدر مجروح شده بود و در حال جان دادن بود به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌گوید:

 «آیا من شهید هستم؟ حضرت پاسخ می‌دهند: بله تو اولین شهید از خاندان من هستی.»(4)

2. طبق بسیاری از اخبار وقتی جناب حمزه در جنگ احد به شهادت رسید، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله ایشان را سید الشهداء معرفی نمودند.(5) همچنین در روایتی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله خطاب به فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها فرمودند:

 «حمزه عموی پدرت، افضل شهیدان است.»(6)

3. در یکی از جنگ‌های صدر اسلام، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله خطاب به مجروحان فرمودند:

 «این جراحت‌های شما در راه خدا بوده و هر کس کشته شود، شهید است.»(7)

4. در روایتی مردی از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله سؤال می‌کند که کدام شهدا فضیلت بیشتری دارند؟ حضرت پاسخ می‌دهند:

 «آنان که در صف _جنگ_ قرار می‌گیرند، رو برمی‌گردانند تا کشته شوند.»(8)

بنابراین کثرت استعمال این تعبیر در کلام رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله این احتمال را مطرح می‌کند که خود، نقش اصلی را در شکل‌گیری و ترویج این مفهوم داشته‌اند. خصوصاً که کلمه‌ی شهادت دارای اسراری والا است و بعید است کسی جز رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بر معانی آن اشراف داشته باشد تا بتواند دست به چنین ابداعی بزند.

نتیجه‌گیری:

 واژه «شهید» پیش از اسلام وجود داشت، اما نه با معنای کشته‌شدن در راه خدا، بلکه به معنای گواه و شاهد بوده است. در مورد کاربرد شهید در معنای امروزی، دو احتمال مطرح شد، یکی اینکه تبدیل معنای لغوی شهید به معنی اصطلاحی به‌تدریج در سخنان و فرهنگ مسلمانان شکل گرفت و واضع مشخصی نداشت. دیگر اینکه گفته شود، شخص رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نقش اصلی را در شکل‌گیری و ترویج این مفهوم داشتند و خود ایشان بارها از این عبارت استفاده کردند؛ چنانکه در احادیثی خود حضرت درباره شهدای بدر یا احد یا ... این واژه را بکار بردند و این نشان‌دهنده‌ی تثبیت این اصطلاح در صدر اسلام است.

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی 169.

2. ر ک: مریجی، عبدالله، شهادت در اسلام و مسیحیت و نقش آن در ایجاد همبستگی اجتماعی، نشریه مطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه، دوره 5، شماره 9، شهریور 1400، صفحه 5-22.

3. طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، چاپ سوم، انتشارات مرتضوى، تهران، 1375 ش، ج‏3، ص 81.

4. «أَ لَسْتُ شَهِیداً یا رسول الله قَالَ بَلَى أَنْتَ أَوَّلُ شَهِیدٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی؛» طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، انتشارات دار التراث‏، چاپ دوم‏، 1387 ق ج‏2، ص 445.

5. «سید الشهداء یوم القیامه حمزه بن عبدالمطلب؛» طبری، محب الدین، ذخائر العقبى فی مناقب ذوی القربى علیهم‌السلام‏، قاهره، مکتبه القدسى‏،1356 ه، ص 176.

6. «و شهیدنا أفضل الشهداء و هو عمّ أبیک حمزه؛» قاضی نعمان مغربی، ابوحنیفه نعمان بن محمد، شرح الأخبار فی فضائل الأئمه الأطهار علیهمالسلام، قم، انتشارات جامعه مدرسین‏، چاپ اول ‏، 1409 ق، ج‏1، ص 118.

7. رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله: «جراحکم فى سبیل اللّه و من قتل منکم فإنه شهید؛» واقدی، محمد بن عمر، المغازی، بیروت، انتشارات اعلمى،‏ چاپ سوم، 1409 ق‏، ج‏1، ص 69.

8. أیّ الشّهداء أفضل؟ قال: «الذین إن یلقوا فی الصّف یلفتوا وجوههم، حتّى یقتلوا...؛» صالحى دمشقى‏، محمد بن یوسف، سبل الهدى و الرشاد فی سیره خیر العباد، انتشارات دار الکتب العلمیه، بیروت، 1414 ق‏، ج‏9، ص 313.

 

انجام گروهی دعا و نیایش، در سیرۀ اهل‌بیت (علیهم السّلام) نیز معمول بوده؛ ولی شاید نه به‌صورت امروزی و با این نظم و نسقی که ما برگزار می کنیم

پرسش:
در زمان ائمه علیهم‌السلام (حتي يکي از ائمه ع) اعمال شب‌های قدر يا اعمال مراسم مذهبي (البته غير از مراسم حج و عيد فطر و قربان) به‌صورت اجتماعي و گروهی انجام مي شد يا نه؟
 

پاسخ:
مقدمه:
دعای دسته‌جمعی، در سیرۀ اهل‌بیت وجود داشته؛ ولی به‌صورت کلّی، برخی از جزئیات و شرایط در انجام عبادات و مناسک دینی، به عهدۀ مکلّفان واگذارشده و نبودن این‌گونه جزئیات در سیرۀ آن بزرگواران، خللی به‌درستی آن‏ها وارد نمی¬کند. برخی از جزئیات و شرایط نیز به‌صورت کلی در سیرۀ اهل‌بیت بوده و به‌هرحال تا وقتی‌که این جزئیات با دیگر احکام و ملاک¬های شرعی تعارض نداشته باشد، ضرری به آن مناسک عبادی و اعمال صالح وارد نمی¬شود.
نکتۀ اول:
یکی از شرایط و آدابی که برای دعا در روایات مطرح شده، این است که گروهی از مؤمنان گرد هم‌آیند و دعا کنند؛ به این صورت که برخی دعا کنند و برخی «آمین» بگویند. در برخی از روایات از سه نفر و در برخی از چهار نفر و در برخی از چهل نفر به‌عنوان تعداد مؤمنان در دعای جمعی یادشده است.(1) برای نمونه، در حدیثی از رسول خدا ‏(صلّی اللّه علیه و آله) آمده است که «هرگاه چهل نفر گرد هم‌آیند و برای حاجتی واحد به درگاه خدا دعا کنند، حتماً خداوند دعایشان را مستجاب می¬کند. حتی اگر کوهی را نفرین کنند، آن کوه را [با دعایشان] از جا برمی‌کنند».(2) نیز بر اساس روایتی از امام صادق (علیه السّلام) «چنانچه سه مؤمن در نزد برادری که از گزند او آسوده¬اند و از شرّش بیمناک نیستند و به خیرش امید دارند، گرد آیند، اگر خدا را بخوانند، اجابتشان می¬کند و اگر چیزی از او بخواهند، عطایشان می¬فرماید و اگر از او بیش‏تر بخواهند، بیش¬تر به آنان می¬دهد» و در ادامۀ روایت آمده است که «حتی اگر سکوت کنند [و لب به خواهش نگشایند]، خداوند بی درخواست به آنان عطا می¬کند».(3)
اهل‌بیت (علیهم السّلام) خود نیز به این توصیه¬‏ها عمل می¬کردند. گویی سیرۀ امام باقر (علیه السّلام) چنین بود که هرگاه پیشامدی اندوهگینش می¬ساخت، زنان و کودکان را گرد می¬آورد، سپس دعا می¬کرد و آن‏ها آمین می¬گفتند.(4)
روایات دراین‌باره بسیار است و در تاریخ نیز موارد متعددی سراغ داریم که اهل‌بیت همراه با دیگر مؤمنان برای حاجتی مانند دعای باران، گرد هم آمده¬اند.(5) امام حسین (علیه السّلام) نیز دعای معروف عرفه را در جمع و با صدای بلند خواند. پس درمجموع، جمع شدن مؤمنان به‌قصد دعا و درخواست حاجت، در سیرۀ اهل‌بیت بوده و مورد تأکید است و حتی اگر به این قصد هم جمع نشده باشند، خوب است از این فرصت برای دعا استفاده کنند. طبق روایتی از امام صادق (علیه السّلام)، هرگاه مؤمنان گرد هم جمع شوند، به همان تعداد نیز فرشتگان حاضر می¬شود و اگر دعا کنند، فرشتگان نیز آمین می¬گویند و اگر از شرّ چیزی به خدا پناه ببرند، آن فرشتگان نیز برای آنان دعا می¬کنند که خداوند آن شرّ را از آنان بگرداند و نزد خدا برای آنان شفاعت می¬کنند تا حاجتشان برآورده شود.(6)
البته در برخی آیات قرآن (7) و روایات، (8) به دعای آهسته و مخفیانه نیز توصیه‌شده که باید حمل بر حوائج شخصی و خصوصی گردد؛ همان‌گونه که حضرت زکریا دعا برای فرزند دار شدن خود را به‌صورت پنهانی بیان کرد.(9) به‌علاوه، دعا کردن در خلوت و با صدای آهسته، از شبهۀ ریا نیز به دور است؛ ولی این، منافاتی با مطلوبیت دعای جمعی ندارد؛ کما این‏که در صدقه نیز به هر دو شیوۀ مخفی و علنی توصیه‌شده است.(10)
تجمع در مسجد نیز از توصیه¬های کلی اهل‌بیت و سیرۀ مستمر آن بزرگواران مخصوصاً در شب¬های قدر بوده است. برای نمونه، نقل‌شده که امام صادق (علیه السّلام) با این‏که بیماری شدیدی داشت، دستور داد ایشان را به مسجد پیامبر (مسجدالنبی) ببرند و تا صبح شب بیست و سوم ماه رمضان در آن جا باقی ماندند.(11) روشن است که حضور در مسجد، مستلزم حضور در جمع مؤمنان است.
نکتۀ دوم:
آنچه یک اصل در فرهنگ دینی ما شمرده می¬شود، دعا و راز و نیاز است؛ اما ممکن است برخی از جزئیاتی که امروزه در مراسم دعا و نیایش مشاهده می¬شود، مستند به سیرۀ اهل نباشد. این‌گونه موارد اگر با دیگر دستورهای دینی تعارض نداشته باشند، پرداختن به آن‏ها اشکالی ندارد. همان‌گونه که امروزه در مواردی مانند عزاداری سید الشهداء، ساختن مسجد، تحصیل علم، آموزش قرآن و…، روش¬‏ها و سلیقه¬هایی به کار می¬رود که سابقه نداشته؛ ولی چون با معیارهایی دینی و دیگر دستورهای شرعی تعارض ندارند و مجموع کار، تحت عنوان «عزاداری»، «عمران مسجد»، «تحصیل علم»، «آموزش قرآن» و… می¬گنجد، همگی از مصادیق این کارهای دینی شمرده می¬شوند و نبودن این جزئیات در زمان اهل‌بیت، خللی به اعتبار آن‏ها وارد نمی¬کند.
در مناسکی مانند احیای شب¬های قدر و خواندن دعای کمیل نیز هرچند گزارشی در دست نداریم که نشان دهد اهل‌بیت این برنامه¬‏ها را به‌صورت دسته‌جمعی انجام داده باشند، ولی اولاً با استناد به ادلۀ کلی دال بر دعای جمعی، می¬توان گفت انجام جمعی این مناسک نیز مطلوب است، مگر مانع خاصی مانند مزاحمت پیش بیاید. ثانیاً جزئیات دیگری مانند ترتیب برنامه¬‏ها و تلفیق مراسم دعا با قرائت قرآن و موعظه و پذیرایی و…، نیز تا وقتی مصداق یک عمل مکروه یا حرام نباشد، هیچ اشکالی ندارد و مجموعۀ آن مراسم، از مصادیق عبادت و عمل صالح شمرده خواهد بود.
نتیجه:
خلاصه این‏که: انجام گروهی دعا و نیایش، در سیرۀ اهل‌بیت (علیهم السّلام) نیز معمول بوده؛ ولی شاید نه به‌صورت امروزی و با این نظم و نسقی که ما برگزار می¬کنیم؛ اما این، هیچ اشکالی در کار ایجاد نمی¬کند؛ زیرا همۀ این جزئیات و مصادیق، تحت عنوان «دعا و مناجات» جای می¬گیرند و از مصادیق عمل صالح¬اند؛ مگر موارد خاصی که مشمول حکم دیگری مانند مزاحمت باشد.
کلیدواژه: 
آداب دعا، دعای جمعی، دعای فردی، مراسم مذهبی، سیرۀ اهل‌بیت در دعا.
پی¬نوشت¬‏ها:
1. برای آگاهی از مجموعۀ احادیث دراین‌باره، ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، با همکاری رسول افقی و احسان سرخه¬ای، نهج الدعاء (با ترجمۀ فارسی)، مترجم: حمیدرضا شیخی، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1385 ش، ج 1، ص 580 ـ 583.
2. همان، ص 580، ح 896 (به نقل از: الفردوس، ج 5، ص 154، ح 7795 و منابع دیگر).
3. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چهارم، 1407 ق، ج ‏2، ص 178، ح 14.
4. کلینی، همان‌جا، ص 487، ح 3 از امام صادق (علیه السّلام).
5. این مطلب مشهورتر از آن است که نیاز به سند داشته باشد، ولی برای نمونه، ر.ک: کلینی، کافی، ج 3، ص 462. (کتاب الصلاة، باب صلاة الاستسقاء)
6. کلینی، همان‌جا، ص 187، ح 6.
7. سورۀ اعراف، آیۀ 55.
8. ر.ک: محمدی ری¬شهری و همکاران، نهج الدعاء، ج 1، ص 164 ـ 167.
9. سورۀ مریم، آیۀ 2 و 3.
10. سورۀ بقره، آیۀ 271 و 274.
11. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، لبنان ـ بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404 ق، ج 94، ص 4، ذیل حدیث 4 به نقل از یحیی بن علا.
 

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.