۱۳۹۶/۰۶/۲۵ ۱۴:۰۷ شناسه مطلب: 96267
پرسشگر محترم همان طور كه فرموده ايد حضرت زهرا و امامان عليهم السلام الگوهاي ما هستند و ما بايد به اين الگوها اقتدا كنيم و در اقتدا بايد اول به عمل الگو يقين داشته باشيم تا به او اقتدا كنيم. با اين مبنا چگونه با رواياتي كه يقيني نيستند و مخالفتي هم با مباني ندارند، رفتار كنيم؟
پرسشگر محترم در باره رفتار الگوهاي ديني روايات قطعي و متواتر فراوان است كه ما را راهنمايي مي كند و مسير را براي ما روشن مي كند. در كنار آنها رواياتي هم هست كه قطعي و يقيني نيستند و در صورتي بايد به آن روايات بها دهيم كه با مباني برگرفته از روايات قطعي، منافات نداشته باشند.
اين روايات را بايد در آن راستا معنا كرد و با توجه به آن مباني به مقصود معصوم پي برد و به او اقتدا كرد.
با اين توجه روايتي راکه ذکر کردید از باب مثال بررسي مي كنيم:
حضرت زهرا در محضر پدر نشسته كه مردي نابينا وارد مي شود و حضرت خود را مي پوشاند و از حضور پدر فاصله مي گيرد و به اطاق ديگر مي رود و در جواب پدر كه مي فرمايد او نابينا است و شما را نمي بيند، مي گويد من كه نابينا نيستم و او نمي بيند. اما بو را كه استشمام مي كند و نمي خواهم بوي مرا استشمام كند. (1)
اولا اين روايت در بيانات پيامبر سابقه دارد. بنا بر روايت روزي ابن ام مكتوم به محضر پيامبر رسيد در حالي كه دو نفر از همسرانش نزد او بودند. حضرت به آن دو فرمود: برخيزيد و به اطاق برويد. آن دو گفتند: او نابينا است و ما را نمي بيند. حضرت فرمود: شما كه نابينا نيستيد و او را مي بينيد. (2)
ثانيا ما نبايد فوري از اين حديث برداشت كنيم كه از نظر اسلام و الگوهاي آن زنان بايد كنج خانه ها بنشينند و مردي آنها را نبيند و آنها هم مردي را نبينند و از اجتماع بريده باشند و ... .
اين برداشت مخالف با مباني قرآني و با سيره قطعي معصومين و حضرت زهرا است.
ثالثا اين روايت و روايات ديگر به اين مضمون ناظر به فضيلتي استحبابي است و پيام متعالي، صحيح و بلندي دارند كه آن حفظ حريم و دوري از اختلاط و روابط فسادز است.
در بسياري از حيطههاي اجتماعي، آموزشي، خدماتي، سياسي و اداري، زن ميتواند و شايسته است از اختلاط، همنشيني و گفتگوهاي صميمي با مردان خودداري ورزد و از اين موارد غير ضروري، فسادخيز و فتنهانگيز اجتناب ورزد. اما مواردي هست كه مواجه شدن زن با مرد و سخن گفتن و ... لازم و ضروري است مانند ميدان كسب علم زنان از مرداني كه همرتبه علمي آنان در بين زنان يافت نميشود و بالعكس، يا مواجه شدن براي امر به معروف، نهي از منكر، تواصي به حق، تواصي به صبر و ... ترك چنين مواردي نه تنها خيريت و افضليت ندارد، بلكه مذموم است و از شمول حديث خارج ميباشد.
توجه به اين نكته دقيق لازم است كه كسب علم در اين سطح و يا امر به معروف و نهي از منكر در آن مرتبه، از قدرت و توان همه زنان بلكه مردان خارج است [و قدرت هم شرط وجوب ميباشد] و فقط بعضي زنان هستند كه به اين درجه از شاگردي يا استادي ميرسند و يا داراي قدرت امر به معروف و نهي از منكر هستند و براي اين تعداد كم، چون انجام وظيفه ملازم با مواجه شدن با مردان بيگانه و در منظر آنان واقع شدن است، اين ديدن و ديده شدن عيب نيست و ترك آن فضيلت نميباشد. فضيلت براي اين عده حضور در اجتماع و مواجه با آن مردان براي افاده و استفاده يا امر به معروف و نهي از منكر است.
سخن حضرت زهرا(س) در مورد فضيلت خودداري زن از ديدن مردان و ديده شدن توسط آنان ناظر به ديدن و ديده شدن غالب افراد است كه ديدارها و ملاقاتهايشان با شائبههاي گناه و فساد همراه است و بهتر آن است كه حتيالامكان از اين ملاقاتها و نشست و برخاستها و گفتگوها احتراز شود؛ اما اگر زناني محترمانه و با حرمت و كرامت در اجتماعي ظاهر شوند و به انجام اعمال صالح و مفيد اجتماعي بپردازند، گرچه لازمه چنين حضوري ديدن و ديده شدن توسط مردان بيگانه است، اما اين حضور بهتر از خودداري از آن است.
دختران شعيب با عفت و پاكدامني مورد تصريح خداوند، چوپاني ميكردند و در اجتماع با مردان مواجه ميشدند ولي حريم نگه ميداشتند و از اختلاط و نشست و برخاست و گفتگوهاي غير ضروري و هوسآلود اجتناب داشتند.
زنان پيامبر(ص) با مردان ديگر مواجه ميشدند و قرآن آنان را نهي نكرد. بلكه آداب و رفتار محترمانه را به آنان آموخت و آنان را از برجگونه ظاهر شدن و به ناز و كرشمه سخن گفتن نهي كرد و نه از مطلق خارج شدن از خانه و سخن گفتن با مرد نامحرم.
با توجه به مجموع ادله و روايات و سنت و سيره معصومان بخصوص سيره خود حضرت زهرا(س)، اسلام دعوتكننده به رعايت حريم و عفت و حيا در اجتماع توسط عموم و بخصوص زنان است و حضور عفيفانه و محترمانه زن را بر پردهنشيني و عزلتگزيني زن ترجيح ميدهد و زن و مرد را در برابر خدا، خود و اجتماع مسئول دانسته و به كسب علم و كمال و تعالي اجتماعي فرا خوانده است و اين هدف و غايت جز با حضور صحيح، محترمانه، عفيفانه و حريمدار زنان محقق نميشود.
نكته تربيتي اين حديث از اهميت بسزايي بخصوص براي امروز جامعه اسلامي برخوردار است. حضرت ميخواهد به اين نكته توجه دهد كه نشست و برخاستهاي غير ضروري و هوسآميز، سخن گفتن و خوش و بشهاي بيحساب و غلط در بين زنان و مردان، اجتماع را فاسد ميكند و پرهيز از آن لازم و ضروري است و چون در غالب اين نشست و برخاستها و خوش و بشها زمام امر به دست زن است و مرد طالب و خواستار است كه از ايجاد آن ابتدائاً ناتوان ميباشد، پس بايد زنان را نسبت به آن هشدار داد و آنان را آگاه ساخت كه بهترين چيز براي خود آنان احتراز از اين گونه امور ميباشد.
آنچه اجتماع ما را امروز به شدت آزار ميدهد و منشأ بسياري ناهنجاريها و فسادهاست، حضور لجامگسيخته و ولنگار زن در اجتماع است. آرمان انقلاب، ترويج حيا و عفاف در روابط اجتماعي زن و مرد بود. رژيم منحط شاهنشاهي حضور اجتماعي عروسكوار، مهيّج و هوسانگيز زن را در رأس برنامههاي خود داشت و انقلاب اسلامي نه براي منع حضور زن بلكه براي تصحيح آن اقدام كرد و حضور عفيفانه زن را مطلوب شمرد. حضوري كه از چشمچراني، لذتجويي، روابط خارج از ضابطه و ولنگاري غربيمآب در آن خبري نباشد، ولي امروز ميبينيم اين شائبههاي شيطاني در اجتماع فراوان شده است و آفات و پيامدهاي منفي آن مشهود همگان ميباشد.
كلام و رفتار زهراي اطهر(س) رهنمون به سوي عفت و حيا و پوشش است. اگر زنان از اختلاطهاي بيجا و غير ضروري و فسادانگيز با مردان بپرهيزند و به آنان هم اجازه چنين اختلاطهايي را ندهند، اگر در محيط كار بنا را بر رعايت حريم عفت، پوشيدگي، حيا و پاكدامني بگذارند و روابط را بر مبناي انجام وظيفه ديني و انساني و اجتماعي قرار دهند و جز در حد لازم و مفيد و صحيح با هم برخورد و ارتباط نداشته باشند، اگر امر به معروف و نهي از منكر، سفارش به حق و صبر، همياري و همكاري در انجام عمل صالح و سبقتجويي به سوي رضاي خدا چارچوب ارتباطهاي اجتماعي مردان و زنان باشد، در اين صورت حضور اجتماعي زن، عمل صالح و انسانساز خواهد بود و در غير اين صورت، حضورش جز وزر و وبال خود و اجتماعش نيست و عواقب ناگواري به دنبال خواهد داشت. ما بايد امروز هم حضور زن را مشابه حضور وي در دوران انقلاب و دفاع مقدس و عرصه خدمترساني بخواهيم و براي همرنگ شدن حضور امروز وي با حضور دوران انقلاب و دفاع مقدس و جهاد سازندگي كوشش كنيم.
اگر امروز كه فعاليت و حضور اجتماعي زن در اوج است و از جانب عموم منفي تلقي نميشود، زنان و دختران جوان جامعه به مفهوم صحيح اين كلام نوراني توجه كنند و بر حفظ حريم عفت و حيا در حضور اجتماعي خويش پاي بفشرند، بركات بيشمار اين كلام را شاهد خواهيم بود و بسياري از نابسامانيها، فسادها و ولنگاريهاي خانمانسوز، عفت بربادده و هويتسوز رخت خواهند بست.
بنا بر اين احاديث غير قطعي را بايد در راستاي روايات و احاديث قطعي معنا كرد و نبايد فوري آنها را مخالف مباني انگاشت و كنار زد بلكه بايد با دقت، معناي صحيح و مطابق با مباني آنها را متوجه شد.
پي نوشت ها:
1. قاضي نعمان مغربي، دعائم الإسلام، قاهره، دار المعارف، 1383ق، ج 2، ص 214.
2. كليني، كافي، تهران، اسلاميه، 1363ش، ج5، ص534.