۱۳۹۶/۰۶/۲۵ ۱۳:۵۸ شناسه مطلب: 96266
براي فهم بعضي از احاديث بايد بتوان خود را در ظرف صدور حديث قرار داد و وضعيت سؤال كننده و شرايط محيطي و اجتماعي او را درك كرد تا به معنا و مفهوم سخن امام برسي از اين رو ممكن است شما ابتدا حديثي را بخواني و متوجه معناي حديث نگردي و به قول خودت فهمي از آن نداشته باشي. عالمان حديث معمولا سعي داشته اند در شرح هاي خود بر احاديث اين قرائن و شرايط محيطي صدور حديث را براي آيندگان شرح دهند و حديث شناسان و فقيهان هم سعي دارند قبل از حكم به مضمون حديث، با بررسي قرائن و شرايط صدور حديث، به معناي واقعي حديث برسند و بعد با استناد به آن حكم دهند.
اين طبيعي است و براي يك فرد مبتدي انتظار فهم منظور همه احاديث با مراجعه به متن آنها و بدون تحقيق و بررسي و كنكاش عميق و طولاني، انتظاري نا بجا است.
حتي بعضي عالمان و فقيهان بر اين باورند كه بايد فتاواي امامان مذاهب اهل سنت كه معاصر امامان ما بوده اند و رواياتي كه مستند آنان بوده را ديد. زيرا بسياري از احاديث امامان ناظر به آن روايات و فتاوا است.
بله خيلي از مواقع راوي سخني از امام مي شنيده و معنايش را متوجه نمي شده و سؤال مي كرده و خيلي وقت ها هم سخني از امام مي شنيده و معنايي از آن برداشت مي كرده و آن حديث را نقل مي كرده و عالمان بعد معناي دقيق تر يا صحيح تري از روايت متوجه مي شده اند از اين رو روايت داريم:
رب حامل فقه إلي من هو أفقه منه(1)
چه بسيار كساني كه حامل فقه به سوي ديگراني هستند كه از خودشان فقيه ترند.
چه بسا راوي سخني از امام مي شنيد و معنايي از آن برداشت مي كرد و آن حديث را براي ديگري نقل مي كرد و او معناي ديگري برداشت مي كرد. مهم اين است كه راويان سعي داشتند كلام امام را بدون دخل و تصرف نقل كنند و فهم خود را در نقل حديث دخالت ندهند. چه بسيار كه راوي حديثي را با واسطه از امام مي شنيد و منظور امام را درك نمي كرد، ولي حديث را براي ديگران نقل مي كرد تا آنها شايد معنا را درك كنند.
بله رواياتي هست كه راوي با توجه به قرائن حالي و مقالي موجود منظور امام را فهميده، ولي بعد در نقل نتوانسته آن قرائن را به شنونده منتقل كند و حالا ما حديث را مي خوانيم، ولي منظور را متوجه نمي شويم و چون سند حديث معتبر است ضمن قبول روايت، مي گوييم علم آن در نزد خود امام است و ما منظور امام را نمي دانيم. روات حديث معمولا فقيهان زبده زمان امامان بوده اند مثلا ابان از كساني است كه امام باقر دوست داشته او در مسجد مدينه كرسي فتوا داشته باشد.
اما امامان غالبا در شرايط بسيار سختي بوده اند و نمي توانسته اند با آزادي كامل معارف و احكام را تبيين كنند و شرايط خفقاني به آنها اين اجازه را نمي داده است.
اصولا گاهي بيان يك حديث از جانب آنها بسيار مشكل بود و فقط امام باقر و امام صادق و امام رضا در دوران كوتاه ولايت عهدي امكان نشر معارف و احكام دين را داشتند.
با اين وجود امامان با دادن معيارهاي كلي توانستند شيعيان را نجات دهند و راه رسيدن به حاق دين را جلوي پايشان باز كنند.
در مورد جواب هاي مغالطي يا جدلي و ... اگر نمونه هايي بفرستيد، بهتر مي توان توضيح داد.
پي نوشت ها:
1. ابن ابي جمهور احسائي، عوالي الئالي، قم، سيد الشهداء ، 1405ق، ج4، ص66.