۱۴۰۴/۰۸/۳۰ ۰۸:۲۸ شناسه مطلب: 100918
پرسش:
مصادیق نیکی به والدین در روایات چیست؟ منظور این است که چه کارهایی را باید در حق آنها انجام دهیم که بدانیم حق آیة «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» را به جا آوردهایم؟
پاسخ:
احسان به والدین یکی از مهمترین اصول اخلاقی و دینی در آموزههای اسلامی است که بارها بر آن تأکید شده است. احسان به والدین نهتنها در بعد مادی، بلکه در بعد روحی و عاطفی نیز نمود پیدا میکند و در ارتباطی دوسویه، رضایت خداوند را به همراه دارد. مصادیق احسان به والدین گسترده و متنوع هستند.
در ادامه به تبیین مصادیق مختلف احسان به والدین بر اساس روایات پرداخته شده است.
مصادیق احسان و برّ
در آیات قرآن کریم به احسان و نیکی در حق پدر و مادر سفارش زیادی شده است. بهعنوان نمونه در آیهی 23 سوره إسراء چنین آمده است:
«وَ قَضى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریما؛ پروردگارت حکم کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر (خود) نیکى کنید (و) اگر یکى از این دو یا هر دو، نزد تو به سنّ پیرى رسیدند، پس (هرگز) به آنان اُف نگو. (نگو بیزارم) و (هرگز) آن دو را با تندى مرنجان (بر سرشان فریاد نزن و سخن درشت نگو) و با آن دو سخنى بزرگوارانه (و همراه با مهربانى) بگو.»
این تأکید، در روایات نیز آمده و اهلبیت علیهمالسلام در روایات زیادی بر احترام به پدر و مادر و احسان به آنها تأکید دارند. مثلاً در حدیثی امام صادق علیهالسلام فرمودهاند:
«بِرُّ الْوَالِدَیْنِ وَاجِبٌ فَإِنْ کَانَا مُشْرِکَیْنِ فَلا تُطِعْهُما وَ لَا غَیْرَهُمَا فِی الْمَعْصِیَةِ فَإِنَّهُ لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق؛(1) احسان به والدین واجب است و اگر مشرکند از آنها و نه از غیر آنها در نافرمانى خدا پیروى مکن، زیرا برای مخلوق، در معصیت خالق، طاعتى نباشد.»
بنابراین، احسان به پدر و مادر از واجبات الهی است که مورد تأیید و تأکید اهلبیت علیهمالسلام است.
اما مصادیق این احسان چیست؟
با بررسی روایات میتوان توصیههایی از اهلبیت علیهمالسلام دریافت کرد که این توصیهها میتوانند مصادیق نیکی و احسان به والدین باشند. در ادامه پارهای از این موارد بیان خواهند شد:
1. حفظ احترام
از جمله وظایف فرزندان نسبت به پدر و مادر، حفظ احترام آنها است. در روایات بر بزرگداشت و تکریم والدین سفارش شده است.(2) در آیه 23 سوره اسرا بیان شد که حتی اُفّ گفتن به پدر و مادر، از نظر معارف الهی کاری نادرست است. در احادیث بیان شده که اگر کلمهای کماهمیتتر از اُف نیز برای این کار وجود داشت، خداوند متعال به همان مثال میزد.(3) این بدین معناست که کوچکترین کلامی در بیاحترامی به پدر و مادر پذیرفتنی نیست. در حدیثی از امام کاظم علیهالسلام چنین نقل شده است:
«سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللَّه (صلیاللهعلیهوآله) مَا حَقُّ الْوَالِدِ عَلَى وَلَدِهِ قَالَ لَا یُسَمِّیهِ بِاسْمِهِ وَ لَا یَمْشِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَا یَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لَا یَسْتَسِبُّ لَه؛(4) مردى از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله پرسید: حق پدر بر فرزندش چیست؟ فرمود: او را به اسمش نخواند و جلویش راه نرود و پیش از او ننشیند و باعث دشنام او نشود (کارى نکند که مردم پدرش را دشنام دهند).»
در روایتی نقل شده که امام باقر علیهالسلام از پسری که به شانهی پدرش تکیه داده بود و موجب بیاحترامی به پدر شده بود ناراحت شده و تا آخر عمر با او صحبت نکردند.(5)
بنابراین، حفظ احترام به والدین یکی از وظایف فرزندان است که در قرآن و روایات به آن تأکید شده است. کوچکترین بیاحترامی، حتی در کلام، ازنظر دینی نادرست، ناپذیرفتنی و خلاف احسان است.
2. نیکو صحبت کردن
وظیفه دیگر فرزندان نسبت به پدر و مادر خویش، صحبت خوب و نیکو با آنها است. شاید برخی به وظایف خود نسبت به والدینشان آگاه باشند، ولی آن را در قالبی خوب و نیکو انجام نمیدهند؛ درصورتیکه خوش برخوردی و خوب صحبت کردن با آنها از دیگر آداب مورد تأکید در روایات است. این موضوع تا جایی اهمیت دارد که سفارش شده پشت کسی که با پدر و مادرش خوب صحبت نمیکند و عاق آنهاست نماز خوانده نشود.(6) در روایتی دیگر پیامبر صلیاللهعلیهوآله، کسانی که به نفرین پدر و مادر بپردازند را لعن فرموده است.(7) در حدیثی نیز نقل شده که:
«قَالَ رَجُلٌ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ أَحَقُّ النَّاسِ بِحُسْنِ الصُّحْبَهِ قَالَ أُمُّکَ ثُمَّ أُمُّکَ ثُمَّ أَبُوکَ؛(8) مردی به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله عرضه داشت که چه کسی حقدارتر است به این که با او خوب صحبت شود؟ حضرت فرمودند: مادرت؛ سپس مادرت؛ سپس پدرت.»
قبلاً بیان شد که حتی اُف گفتن به پدر و مادر مورد نهی قرآن و روایات است.(9) بنابراین در متون دینی، افراد از کوچکترین موضوعاتی که پدر و مادر را ناراحت کند تا دعوا و مخامصه نهی شدهاند.(10)
در عوض، در احادیث به پایین آوردن صدا در مقابل پدر و مادر سفارش شده است. امام رضا علیهالسلام در این زمینه فرمودهاند:
«عَلَیْکَ بِطَاعَةِ الْأَب و... خَفْضِ الصَّوْتِ بِحَضْرَتِهِ؛(11) بر تو باد فرمانبردارى از پدر و پایین آوردن صدا در حضور او.»
در حدیثی دیگر این امام بزرگوار فرمودهاند: «روى از آنها (پدر و مادر) برنگردان، و صدایت را بالاى صدایشان بلند نکن که این احترام بهفرمان خداست، خوشتر و هر چه لطیفتر با آنها صحبت کن، زیرا خدا مزد نیکان را ضایع نمیکند.»(12)
با توجه به این مطالب مشخص میشود که صحبت نیکو و احترامآمیز با والدین از اصول بنیادی روابط خانوادگی در اسلام است که در آیات قرآن و روایات متعدد تأکید شده است.
3. اجرای دستورات
از دیگر وظایف فرزندان نسبت به والدین، اطاعت از آنها و اجرای دستورات آنها است. در حدیثی امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«وَ وَالِدَیْکَ فَأَطِعْهُمَا وَ بَرَّهُمَا حَیَّیْنِ کَانَا أَوْ مَیِّتَیْنِ وَ إِنْ أَمَرَاکَ أَنْ تَخْرُجَ مِنْ أَهْلِکَ وَ مَالِکَ فَافْعَلْ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنَ الْإِیمَانِ؛(13) و پدر و مادر خود را فرمانبر و به آنها احسان کن، چه زنده باشند و چه مرده، و اگر به تو فرمان دهند که از خانواده و ثروت خود دست بردار و آنها را کنار گذار، این کار را انجام ده که از ایمان است.»
در حدیثی دیگر پیامبر صلیاللهعلیهوآله جوانی که بسیار راغب بر همرکابی در کنار ایشان بود را به دلیل نارضایتی والدین از جهاد معاف کردند و خدمت به والدین را از جهاد در راه خدا بالاتر دانستند.(14) همچنین در برخی احادیث، عاقبت بدی برای کسی که اطاعت والدین را نکردهاند نقل شده است.(15)
در حدیثی از امام رضا علیهالسلام نیز نقل شده که:
«عَلَیْکَ بِطَاعَهِ الْأَبِ وَ بِرِّه؛(16) بر تو باد به اطاعت از پدرت و نیکی به او.»
بنابراین، اطاعت از والدین و اجرای دستورات آنها یکی از وظایف اساسی فرزندان است که در متون دینی بهشدت تأکید شده است. این اطاعت، حتی در شرایطی که والدین خواستههایی فراتر از منافع شخصی فرزند داشته باشند، از نشانههای ایمان به شمار میرود.
4. اذیت و ناراحت نکردن
با توجه به روایاتی که سفارش به برّ و احسان و کمکرسانی به والدین دارند، واضح است که ناراحت کردن و اذیت و آزار آنها بسیار گناه بزرگ و مورد نهی است. اما بااینحال، اهلبیت علیهمالسلام در روایاتشان بر این موضوع تأکید کرده و از هرگونه اذیت و آزار والدین منع کردهاند. در حدیثی از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نقل شده که:
«مَنْ أَحْزَنَ وَالِدَیْهِ فَقَدْ عَقَّهُمَا؛(17) هر که پدر و مادرش را غمگین کند، بر آنها ستم کرده است. (مورد عاق آنها واقع شده است)»
عواقب این موضوع وقتی آزار فیزیکی باشد بسیار بدتر است. امام صادق علیهالسلام در روایتی فرمودهاند:
«مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ ضَرَبَ وَالِدَهُ أَوْ وَالِدَتَهُ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ عَقَّ وَالِدَیْهِ؛(18) ملعون است ملعون کسى که پدرش را بزند یا مادرش را، ملعون است ملعون کسی که عاق والدینش شود.»
حتی در روایاتی وارد شده که آزار فیزیکی پدر و مادر، بالاترین عاق و ناسپاسی است و بالاتر از آن چیزی نیست.(19)
نتیجه این که اذیت و آزار والدین، چه بهصورت کلامی و چه فیزیکی، نهتنها گناه بزرگی است، بلکه باعث عاق والدین و عواقب شدید دینی میشود. تأکید روایات بر این موضوع نشاندهنده جایگاه والای احترام به والدین و اهمیت جلوگیری از هرگونه رفتار آزاردهنده است.
5. سازش و مدارا
از دیگر سفارشهای اهلبیت علیهمالسلام در برخورد با پدر و مادر سازش و مدارا است. گاهی پدر و مادر به جهت مصالحی و یا حتی بهناحق، با فرزندان دچار مشکل میشوند. در روایات، سفارش شده که تا حد امکان با آنها مدارا و سازش کنید.(20) در حدیثی نیز بیان شده که:
«بکر بن صالح گوید: دامادم به امام جواد (علیهالسلام) نامه نوشت که: پدرم مرد ناصبىِ بداعتقادى است و از جانب وى با شدائد و زحمات زیادی روبرو گشتهام، در صورت صلاحدید دربارهام دعا کنید، و بیان فرمایید که نظرتان دراینباره چیست؟ آیا با وى به دشمنی و پرخاش برخیزم یا مدارا نمایم؟ حضرت در پاسخ نوشتند: نوشتهات را فهمیدم و به آنچه درباره پدرت یاد کردهاى پى بردم، و ان شاء اللَّه درباره تو دست از دعا نمىکشم، و مدارا براى تو بهتر از دشمنى و پرخاشگرى است، و همراه با هر مشکلى آسانى است، صبر را پیشهساز که عاقبت از آن پرهیزکاران است، خداوند تو را بر ولایت آن کس که ولایتش را پذیرفتهاى ثابت بدارد، ما و شما در امانت خداییم، همان خدایى که اماناتش ضایع و تباه نگردد.»(21)
با توجه به این مطالب، سازش و مدارا با والدین، حتی در شرایطی که آنان بهناحق با فرزند رفتار کنند، از سفارشهای مهم اهلبیت علیهمالسلام است. روایات تأکید دارند که بهجای پرخاشگری، صبر و تحمل در برخورد با والدین بهتر است و عاقبت آن برای فرد بهتر خواهد بود.
6. مهربانی
از دیگر آداب برخورد با والدین، مهربانی با آنها است. در روایتی از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، چنین نقل شده است:
«أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ نَشَرَ اللَّهُ عَلَیْهِ کَنَفَهُ وَ أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ فِی رَحْمَتِةِ حُسْنُ خُلُقٍ یَعِیشُ بِهِ فِی النَّاسِ وَ رِفْقٌ بِالْمَکْرُوبِ وَ شَفَقَةٌ عَلَى الْوَالِدَیْنِ وَ إِحْسَانٌ إِلَى الْمَمْلُوکِ؛(22) چهار خصلت است که در هر کس باشند، خدا بال حمایت خود را بر او بگستراند و او را به بهشت برد، حسن خلقى که با آن در میان مردم زندگى کند، دلجویى از کسى که بلا دیده، مهربانى با پدر و مادر، نیکى با بنده خود که زیردست اوست.»
در حدیثی از امام باقر علیهالسلام نیز مهربانی با پدر و مادر موجب ورود به بهشت دانسته شده است.(23)
بنابراین، مهربانی با والدین یکی از ویژگیهای برجستهای است که در روایات دینی مورد تأکید قرار گرفته و از آن بهعنوان یکی از راههای ورود به بهشت و برخورداری از رحمت الهی یاد شده است.
7. نگاه محبتآمیز
کار دیگری که در احادیث بر آن تأکید شده، نگاه انداختن محبتآمیز و مهربانانه به والدین است. در مقابل، نگاه غضبآلود و تحقیرآمیز به آنها بههیچوجه درست نیست. امام صادق علیهالسلام در روایتی میفرمایند:
«مَنْ نَظَرَ إِلَى أَبَوَیْهِ نَظَرَ مَاقِتٍ وَ هُمَا ظَالِمَانِ لَهُ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلَاةً؛(24) هر کس به پدر و مادر خود نظر دشمنى کند، حتی درصورتیکه آن دو به او ستم (نیز) کرده باشند، خداوند نمازش را نپذیرد.»
امام ششم در حدیثی دیگر فرمودهاند:
«مِنَ الْعُقُوقِ أَنْ یَنْظُرَ الرَّجُلُ إِلَى وَالِدَیْهِ فَیُحِدَّ النَّظَرَ إِلَیْهِمَا؛(25) از ناسپاسى است که کسى به پدر و مادر خیره نگاه کند.»
از روایات دیگر دانسته میشود که منظور از خیره نگاه کردن، نگاهی با نوعی بیاحترامی و با تکبر و بدون خضوع است.(26)
در مقابل در احادیث، نگاه مهربانانه به والدین، عبادت دانسته شده است. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در ضمن حدیثی فرمودهاند:
«النَّظَرُ إِلَى الْوَالِدَیْنِ بِرَأْفَةٍ وَ رَحْمَةٍ عِبَادَة؛(27) نگاه مهربانانه به والدین عبادت است.»
در حدیث دیگری از این پیامبر بزرگ الهی چنین نقل شده:
«نَظَرُ الْوَلَدِ إِلَى وَالِدَیْهِ حُبّاً لَهُمَا عِبَادَةٌ؛ نگاه دوستانه فرزند به پدر و مادر خود عبادت است.»(28)
در حدیثی دیگر نیز نقل شده که:
«رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: هر فرزند نیکوکارى که به پدر و مادرش به نگاه رحمت نظر کند، در برابر هر نگاه کردن، یک حج مقبول برایش منظور گردد، پرسیدند: اى رسول خدا! اگرچه در هر روز صد مرتبه نگاه کند؟ فرمود: بلى، خداوند بزرگتر از اینها و پاکیزهتر است.»(29)
با توجه به این روایات مشخص میشود که نگاه محبتآمیز و مهربانانه به والدین از عبادات بزرگ شمرده شده است و در مقابل، نگاه تحقیرآمیز و غیراحترامی به آنان، نهتنها بهعنوان گناه، بلکه بهعنوان دلیلی برای رد عبادات فرد نیز ذکر شده است.
8. خاضع بودن
از دیگر اموری که در مقابل پدر و مادر باید رعایت کرد، خاضع بودن و کوچکانگاری خویشتن است. قرآن کریم در آیه 24 سوره إسراء در این زمینه فرموده است:
«وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا؛ و براى هر دو از روى مهر و محبت، بال فروتنى فرود آر و بگو: پروردگارا! آنان را بهپاس آنکه مرا در کودکى تربیت کردند، مورد رحمت قرار ده.»
در توضیح این آیه آمده که حتی اگر آنها نسبت به فرزند ظلم کردند، به آنها حرف ناپسند نزده و در برابرشان تواضع کرده و به آنها تکبر و بزرگی نداشته باشد.(30)
در روایت امام رضا علیهالسلام نیز آمده است که: «بر تو باد طاعت پدر و تواضع و خضوع در برابر او.»(31)
با توجه به روایات بیان شده میتوان گفت که تواضع و فروتنی در برابر والدین، از اصول اساسی احترام به والدین در آموزههای دینی است. این رفتار نهتنها ازنظر اخلاقی ضروری است، بلکه باعث جلب رحمت الهی و بهبود رابطه فرد با والدین میشود.
9. تشکر
پدر و مادر در زندگی بسیار برای فرزندان خود زحمت میکشند و سختیهایی را متحمل میشوند. شکر این زحمات و مهربانیها برای هیچ فرزندی ممکن نیست. اما در روایات تأکید شده که فرزندان تا حد امکان این عمل را بهجای بیاورند. امام رضا علیهالسلام در این زمینه فرمودهاند:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ بِثَلَاثَهٍ مَقْرُونٍ بِهَا ثَلَاثَهٌ أُخْرَى أَمَرَ بِالصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ فَمَنْ صَلَّى وَ لَمْ یُزَکِّ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ صَلَاتُهُ وَ أَمَرَ بِالشُّکْرِ لَهُ وَ لِلْوَالِدَیْنِ فَمَنْ لَمْ یَشْکُرْ وَالِدَیْهِ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ وَ أَمَرَ بِاتِّقَاءِ اللَّهِ وَ صِلَهِ الرَّحِمِ فَمَنْ لَمْ یَصِلْ رَحِمَهُ لَمْ یَتَّقِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ؛(32) خداى عزّوجلّ دستور سه چیز را به همراه دستور سه چیز دیگر صادر فرموده است؛ دستور نماز را با زکات، پس هر کس نماز بخواند و زکات نپردازد نماز او پذیرفته نیست. و به سپاسگزارى از خود دستور فرموده با سپاس از پدر مادر، پس هر کس از پدر و مادر خود سپاسگزار نباشد خداى را سپاسگزار نیست. و دستور فرموده است به تقوى از خدا و صلهرحم، پس هر کس که صلهرحم نکند تقوای الهی را رعایت نکرده است.»
بنابراین شکرگزاری از والدین در روایات دینی بهطور ویژه مورد تأکید قرار گرفته است و در حقیقت، شکرگزاری از والدین بهعنوان شکرگزاری از خداوند شناخته میشود. این نشاندهنده اهمیت ویژهای است که اسلام برای احترام و قدردانی از والدین قائل است.
10. صلهرحم
یکی از مصادیق احسان به پدر و مادر، صلهرحم است. در روایتی از امام صادق علیهالسلام، درباره آیهی «وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً»، نقل شده که: «یَأْمُرُ بِصِلَتِهِمَا؛(33) در این جمله فرمان مىدهد به صلهی آن دو.»
در حدیثی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله نیز چنین آمده است:
«مَنْ سَرَّهُ أَنْ یُمَدَّ لَهُ فِی عُمُرِهِ وَ یُبْسَطَ فِی رِزْقِهِ فَلْیَصِلْ أَبَوَیْهِ فَإِنَّ صِلَتَهُمَا طَاعَةُ اللَّهِ وَ لْیَصِلْ ذَا رَحِمِه؛(34) هر که میخواهد شاد شود از درازى عمرش، و وسعت روزیش، باید با پدر و مادر صلهرحم کند که صله به آنها طاعت خداست و باید با خویشان صلهرحم کند.»
پس صلهرحم یکی از مصادیق بارز احسان به والدین است که در آموزههای دینی بر آن تأکید شده است. این عمل نهتنها موجب رضایت خداوند میشود، بلکه باعث طول عمر و افزایش رزق و برکت در زندگی فرد میشود. البته باید توجه داشت که صلهرحم فقط سر زدن به ایشان نیست، بلکه عطا کردن مال و امکانات به ایشان نیز هست. کمک مالی به والدین از کارهایی است که تأکید زیادی بر آن شده، ازاینرو در عنوانی مستقل بیان خواهد شد.
11. کمک مالی
احسان دیگری که فرزندان میتوانند در برابر پدر و مادر خود داشته باشند، کمکهای مالی و دادن هدایا به ایشان است. امام صادق علیهالسلام در سفارشی درباره این موضوع میفرمایند:
«وَ لَا تَقْبِضْ عَلَیْهِمَا فِیمَا قَدْ وَسَّعَ اللَّهُ عَلَیْکَ مِنَ الْمَأْکُولِ وَ الْمَلْبُوسِ؛(35) از خوراک و جامهاى که خدا در وسعت نهاده از آنها دریغ مکن.»
در روایتی امام باقر علیهالسلام در شمارش کسانی که خداوند آن را در بالاترین مقامها و شریفترین مکانها جاى مىدهد فرمودهاند:
«مَنْ أَنْفَقَ عَلَى وَالِدَیْهِ وَ رَفَقَ بِهِمَا وَ بَرَّهُمَا وَ لَمْ یَحْزُنْهُمَا وَ مَنْ لَمْ یَخْرِقْ بِمَمْلُوکِهِ وَ أَعَانَهُ عَلَى مَا یُکَلِّفُهُ وَ لَمْ یَسْتَسْعِهِ فِیمَا لَمْ یُطِقْ؛(36) افرادى که به پدر و مادر خود برسند و زندگى آنها را تأمین کنند و به آنها نیکى نمایند و موجبات حزن و اندوه آنها را فراهم نسازند.»
کمک مالی گاهی در دادن نفقه، هدایا و کمکهای مادی است و گاهی در پرداخت بدهی و وامها. در روایتی دیگر این امام بزرگوار فرمودهاند:
«إِنَّ الْعَبْدَ لَیَکُونُ بَارّاً بِوَالِدَیْهِ فِی حَیَاتِهِمَا ثُمَّ یَمُوتَانِ فَلَا یَقْضِی عَنْهُمَا دُیُونَهُمَا وَ لَا یَسْتَغْفِرُ لَهُمَا فَیَکْتُبُهُ اللَّهُ عَاقّاً وَ إِنَّهُ لَیَکُونُ عَاقّاً لَهُمَا فِی حَیَاتِهِمَا غَیْرَ بَارٍّ بِهِمَا فَإِذَا مَاتَا قَضَى دَیْنَهُمَا وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمَا فَیَکْتُبُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَارّاً؛(37) بهراستی بندهاى نسبت به پدر و مادرش تا زندهاند خوشرفتار و حقشناس است، سپس بمیرند و او بدهکارى آنها را نپردازد و براى آنها آمرزش نخواهد و خدا او را عاق ناشناس بنویسد. و بهراستی هم آن بنده باشد که در زمان زنده بودن پدر و مادر خود نسبت به آنها حقشناس و خوشرفتار نیست و چون بمیرند بدهى آنها را بپردازد و براى آنها آمرزش خواهد و خدا عز و جل او را خوشرفتار و حقشناس به پدر و مادر خود نویسد.»
از این مطالب مشخص شد که کمک مالی به والدین، اعم از نفقه، هدایا، پرداخت بدهیها یا هر گونه مساعدت مادی دیگر، از مصادیق بارز احسان به والدین است و در روایات بهطور ویژه بر اهمیت آن تأکید شده است.
12. پرستاری و خدمت
از دیگر احسانهایی که فرزند میتواند در حق والدین خودش داشته باشد، پرستاری و خدمت به آنها بهویژه در دوران پیری است.
«إِبْرَاهِیمَ بْنِ شُعَیْبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام إِنَّ أَبِی قَدْ کَبِرَ جِدّاً وَ ضَعُفَ فَنَحْنُ نَحْمِلُهُ إِذَا أَرَادَ الْحَاجَهَ فَقَالَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَلِیَ ذَلِکَ مِنْهُ فَافْعَلْ وَ لَقِّمْهُ بِیَدِکَ فَإِنَّهُ جُنَّهٌ لَکَ غَداً؛(38) ابراهیم بن شعیب، گوید: به امام صادق (علیهالسّلام) گفتم: پدرم بىاندازه پیر و ناتوان شده و براى قضاى حاجت او را به دوش مىبریم. در پاسخ فرمود: اگر میتوانى این کار را بکن و به دست خود لقمه به دهانش گذار، زیرا این خدمت تو به وى براى تو در فردا بهشت است.»
با توجه به این روایت، پرستاری و خدمت به والدین، بهویژه در دوران پیری، میتواند یکی از مصادیق احسان باشد که برای فرزند پاداشهای معنوی بهشت را به دنبال دارد.
13. انجام اعمال به نیابت از والدین
از دیگر خوبیهایی که میتوان نسبت به پدر و مادر به جا آورد، انجام اعمال برای آنها است. در حدیث از امام صادق علیهالسلام چنین نقل شده است:
«مَا یَمْنَعُ الرَّجُلَ مِنْکُمْ أَنْ یَبَرَّ وَالِدَیْهِ حَیَّیْنِ وَ مَیِّتَیْنِ یُصَلِّیَ عَنْهُمَا وَ یَتَصَدَّقَ عَنْهُمَا وَ یَحُجَّ عَنْهُمَا وَ یَصُومَ عَنْهُمَا فَیَکُونَ الَّذِی صَنَعَ لَهُمَا وَ لَهُ مِثْلُ ذَلِکَ فَیَزِیدَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِبِرِّهِ وَ صِلَتِهِ خَیْراً کَثِیراً؛(39) چه مانعى است هر مردى از شماها را که احسان کند به پدر و مادرش، زنده باشند یا مرده، از طرف آنها نماز بخواند و از طرف آنها صدقه بدهد و از طرف آنها حج کند و از طرف آنها روزه بدارد و آنچه کرده است از آن آنها باشد و مانند آنها را هم به خود او بدهند و خدا عز و جل به احسان و صله او خیر فراوانى افزاید.»
در حدیث دیگر بیان شده که:
«راوی گوید: به امام رضا (علیهالسلام) عرض کردم: من براى پدر و مادرم دعا کنم با اینکه مذهب حق (شیعه) را نشناسند؟ فرمود: براى آنها دعا کن و از طرف آنها صدقه بده و اگر زندهاند و به مذهب حق نیستند با آنها سازش و مدارا کن، زیرا رسول خدا (صلّى الله علیه و آله) فرمود: بهراستی خدا مرا به رحمت و مهربانى فرستاده نه به ناسپاسى و عقوق.»(40)
نتیجهگیری:
در آموزههای دینی اسلامی، احترام به والدین و انجام وظایف فرزندان نسبت به آنان، از اهمیت ویژهای برخوردار است. اهلبیت علیهمالسلام در روایات خود تأکید فراوانی بر رفتارهای نیکو، احترامآمیز و متواضعانه با والدین داشتهاند. وظایف مختلفی نظیر حفظ احترام، نیکو صحبت کردن، اطاعت از دستورات، جلوگیری از اذیت و آزار، و مدارا با والدین، همگی بخشهای کلیدی از این احترام و احسان به والدین بهشمار میروند. علاوه بر این، مهربانی، شکرگزاری، نگاه محبتآمیز، صلهرحم و حتی کمکهای مالی، ازجمله کارهایی هستند که نهتنها در قرآن، بلکه در سخنان اهلبیت نیز بهشدت تأکید شده است. این رفتارها باعث تقویت رابطه فرزندان با والدین و نیز تقویت ایمان و نزدیکی به خداوند میشود. درنهایت، تأکید بر این نکته لازم است که نیکی به والدین در اسلام، تنها به معنای احترام کلامی یا ظاهری نیست، بلکه رفتارهای عملی و روزمره، ازجمله کمک مالی، پرستاری و خدمت به آنها نیز بخشی از وظایف فرزندان به شمار میروند. این آداب و روشها بهطور مستقیم با سعادت دنیا و آخرت فرد در ارتباط است.
پینوشتها:
1. ابن بابویه، محمد بن على، الخصال، محقق / مصحح: غفارى، علیاکبر، قم: جامعه مدرسین، 1362ش، ج2، ص608، ح9.
2. منسوب به على بن موسى، امام هشتم علیهالسلام، الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا علیهالسلام، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، مشهد: مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، 1406ق، ص334.
3. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى، بحارالأنوار (ط - بیروت)، محقق / مصحح: جمعى از محققان، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1403ق، ج71، ص42.
4. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علیاکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج2، ص159، ح5.
5. ورام بن أبیفراس، مسعود بن عیسى، مجموعه ورام، محقق / مصحح: ندارد، مشهد: بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1369ش، ج2، ص208.
6. طوسى، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوى، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج3، ص30، ح106.
7. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علیاکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج8، ص71، ح27.
8. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى، بحارالأنوار (ط - بیروت)، محقق / مصحح: جمعى از محققان، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1403ق، ج71، ص49.
9. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علیاکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج2، ص348، ح1.
10. قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق / مصحح: موسوى جزائرى، طیّب، قم: دارالکتاب، 1404ق، ج2، ص18.
11. منسوب به على بن موسى، امام هشتم علیهالسلام، الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا علیهالسلام، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، مشهد: مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، 1406ق، ص334.
12. منسوب به جعفر بن محمد، امام ششم علیهالسلام، مصباح الشریعه، محقق / مصحح: ندارد، بیروت: اعلمی، 1400ق، ص70.
13. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علیاکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج2، ص158، ح2.
14. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علیاکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج2، ص160، ح10.
15. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى، بحارالأنوار (ط - بیروت)، محقق / مصحح: جمعى از محققان، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1403ق، ج71، ص37.
16. منسوب به على بن موسى، امام هشتم علیهالسلام، الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا علیهالسلام، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، مشهد: مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، 1406ق، ص334.
17. ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، محقق / مصحح: غفارى، علیاکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1413ق، ج4، ص372.
18. کراجکى، محمد بن على، کنزالفوائد، محقق / مصحح: نعمه، عبدالله، قم: دارالذخائر، 1410ق، ج1، ص150.
19. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علیاکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج2، ص348، ح4.
20. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علیاکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج2، ص159.
21. مفید، محمد بن محمد، الأمالی (للمفید)، محقق / مصحح: استاد ولى، حسین و غفارى علیاکبر، قم: کنگره شیخ مفید، 1413ق، ص191، ح20.
22. ابن بابویه، محمد بن على، الخصال، محقق / مصحح: غفارى، علیاکبر، قم: جامعه مدرسین، 1362ش، ج1، ص225، ح75.
23. طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی، محقق / مصحح: مؤسسه البعثه، قم: دارالثقافه، 1414ق، ص189، ح319.
24. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علیاکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج2، ص349، ح5.
25. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علیاکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج2، ص349، ح7.
26. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علیاکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج2، ص158، ح1.
27. طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی، محقق / مصحح: مؤسسه البعثه، قم: دارالثقافه، 1414ق، ص454، ح1015.
28. ابنشعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، محقق / مصحح: غفارى، علیاکبر، قم: جامعه مدرسین، 1363ق، ص46.
29. طبرسى، على بن حسن، مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار، محقق / مصحح: ندارد، نجف: المکتبه الحیدریه، 1385ق، ص162.
30. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى، بحارالأنوار (ط - بیروت)، محقق / مصحح: جمعى از محققان، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1403ق، ج71، ص67، ح37.
31. منسوب به على بن موسى، امام هشتم علیهالسلام، الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا علیهالسلام، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، مشهد: مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، 1406ق، ص334.
32. ابن بابویه، محمد بن على، الخصال، محقق / مصحح: غفارى، علیاکبر، قم: جامعه مدرسین، 1362ش، ج1، ص156، ح196.
33. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علیاکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج2، ص159، ح6.
34. قطبالدین راوندى، سعید بن هبهالله، الدعوات (للراوندی) / سلوه الحزین، محقق / مصحح: ندارد، قم: انتشارات مدرسه امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف)، 1407ق، ص126، ح313.
35. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى، بحارالأنوار (ط - بیروت)، محقق / مصحح: جمعى از محققان، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1403ق، ج71، ص78، ح74.
36. مفید، محمد بن محمد، الأمالی (للمفید)، محقق / مصحح: استاد ولى، حسین و غفارى علیاکبر، قم: کنگره شیخ مفید، 1413ق، ص167، ح1.
37. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علیاکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج2، ص163، ح21.
38. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علیاکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج2، ص162، ح13.
39. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علیاکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج2، ص159.
40. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علیاکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج2، ص159، ح8.






