۱۴۰۴/۰۷/۱۵ ۰۸:۱۵ شناسه مطلب: 100789
پرسش:
فردی در مقام پاسخ به تحدی قرآن عبارات زیر را ساخته و معتقد است توانسته با آوردن سورهای مثل سورههای قرآن به هماوردطلبی آن پاسخ بدهد: «قل اعوذُ بربِّ الفلکِ مالکِ الملکِ و ما فَوقَه مِن مَلَک مِن شرّ شیطانِ و مَا مَلَکَ الذی استکبرَ وَ کانَ مِمَّن هَلَکَ لیسَ لِلانسَانِ سَبِیلٌ الّا اتِّباعُ رَبِّکَ وَ کانَ مِمَّن مَعَکَ؛» آیا این ادعا صحیح است؟ چرا؟
مخالفان قرآن مدعیاند که حضرت صلیاللهعلیهوآله فرستاده خدا نیست و قرآن را از خودش ساخته است. قرآن در مقام پاسخ به آنان گفته است: اگر فکر میکنید که این قرآن الهی نیست، شما نیز مثل این قرآن یا دستکم یکی از سورههای آن را بسازید. مخالفان اولیه پیامبر در مکه که در اوج فصاحت و بلاغت بودند و میدانستند جنس قرآن متفاوت از جنس کلام بشر است، اصلاً به معارضه با قرآن فکر هم نکردند، چه برسد به اینکه عملاً بخواهند به تحدی قرآن پاسخ بدهند؛ اما بهمرور برخی در مقام پاسخ به تحدی قرآن، مطالبی را ساخته و ارائه کردند.
در این نوشتار یکی از آنها چکیدهوار بررسی میشود.
شرایط متن تحدی
قرآن «تحدی» را مشروط به «مثل» بودن با خودش کرده است. مطلبی که برای پاسخ به هماوردطلبی قرآن آورده میشود باید دستکم دارای این شرایط باشد تا بتوانیم بگوییم مثل قرآن است:
1. فصاحت و بلاغت:
از مهمترین جنبههای زبانی قرآن بلاغت، فصاحت، انسجام و زیبایی بیان آن است؛ بههمیندلیل، متن تحدی باید ازنظر زبانی و ادبیات در سطح بالا و قابل مقایسه با قرآن باشد؛
2. محتوا و موضوع:
قرآن افزون بر زیبایی ظاهری از معانی بلند، ارزشمند و عمیقی نیز برخوردار است؛ ازاینرو، پیام ارائهشده در متن تحدی باید ازلحاظ معنایی و محتوایی هموزن و همسنگ قرآن باشد؛
3. سازگاری با واقعیت:
از شاخصههای مهم قرآن راستیودرستی درونمایه آن است؛ بههمیندلیل، متن تحدی باید با احکام قطعی عقل، یافتههای معتبر علمی و گزارههای مستند تاریخی سازگار باشد و افزون بر این، نباید دارای تناقض باشد؛
4. اثربخشی:
قدرت تأثیرگذاری متن بر احساسات و افکار مخاطب یکی دیگر از معیارهاست و متن تحدی باید بتواند در خوانندگانش اثرگذار باشد؛
5. مستقل بودن:
متن تحدی باید بهصورت مستقل از قرآن ایجاد شود؛ نه اینکه صرفاً با تغییر برخی کلمات قرآن و کنارهم قراردادن آیات مجزای از هم و به بیان سادهتر، تقلید، کپیبرداری و سرقت ادبی از قرآن باشد.
لُبّ لُبَاب شرایط متن تحدی این است که به چالشکشنده الهیبودن قرآن باید متنی را بیاورد که هم از جهت محتوا، شکل و ساختار، مستقل و متمایز از سورههای قرآن باشد و هم از جهت بلندی معنا، وزانت، فصاحت و بلاغت، مثل و همتای یکی از سورههای این کتاب باشد.
بررسی متن تحدی
پس از آشنایی با شرایط متن تحدی به سراغ موردی میرویم که در مقام پاسخ به هماوردی قرآن ساخته شده است:
1. قل اعوذُ بربِّ الفَلَکِ؛ بگو: پناه میبرم به پروردگار فلک؛
2. مالکِ الملکِ و ما فَوقَه مِن مَلَک؛ مالکِ پادشاهی و آنچه بالاتر از آن است از فرشتگان؛
3. مِن شرّ الشَیطانِ و مَا مَلَکَ؛ از شرّ شیطان و آنچه در اختیار دارد (جنود شیطان)؛
4. الذی استَکبرَ وَ کانَ مِمَّن هَلَکَ؛ کسی که تکبر ورزید و ازجمله هلاکشوندگان بود؛
5. لیسَ لِلانسَانِ سَبِیلٌ الّا اتِّباعُ رَبِّکَ وَ کانَ مِمَّن مَعَکَ؛ نیست برای انسان هیچ راهی جز پیروی پروردگارت و بود در زمره کسانی که با تو هستند.
در مقام نقد این متن باید گفت:
1. تنها تفاوت عبارت اول با آیه اول سوره فلق، کلمه «فلک» است. «فلق» در عربی بهمعنای سپیدهدم و موقعی است که سیاهی شب شکافته میشود و روشنایی روز پدید میآید؛ بنابراین، دال بر کناررفتن تاریکیها، روشن شدن زندگی و گرهگشایی است. این معنا با شرایط کسی که گرفتار شده یا احتمال میدهد که به مشکلی دچار شود و باید به خدا پناه ببرد، سازگار است؛ اما مشخص نیست کلمه «فَلَک» بهمعنای «مدار» یا «آسمان» چه ارتباطی با استعاذه به خداوند دارد؟!
2. موضوع سوره کوچک فلق، پناهبردن به خداوند است؛ بههمیندلیل، پس از ذکر کلی پناه بردن به خداوند از شرّ همه مخلوقات، به سه مصداق از مصادیق شر اشاره میکند و ارتباط این مطالب با موضوع سوره مشخص است؛ اما در متن تحدی در عبارت دوم اقدام به معرفی خدا میکند و میگوید: خدا مالک پادشاهی و فرشتگان است. در عبارت چهارم نیز شیطان را معرفی میکند و میگوید: شیطان استکبار ورزید و از هلاکشدگان شد. چه ارتباطی بین موضوع این سوره با معرفی خدا و شیطان است؟ مگر کسیکه از شرّ شیطان به خداوند پناه میبرد با خدا و شیطان آشنا نیست و نیاز دارد این دو به او معرفی شوند؟ این متن پراکندگی موضوعی دارد و یکپارچگی و قدرت تمرکز سوره فلق را ندارد؛
3. سوره فلق با ﴿مِنْ شَرِّ مٰا خَلَقَ﴾ جامعیتی بینظیر را در ابتدا بیان میکند و سپس به شرور خاصتر و پنهانتر میپردازد. این شرور هم ابعاد فیزیکی و هم روانی ـ معنوی را شامل میشوند. در مقابل، عبارت «مِن شرّ الشیطانِ و مَا مَلَکَ» در متن تحدّی، اگرچه شیطان را هدف قرار میدهد، اما جامعیت و ظرافت شرور ذکرشده در سوره فلق را ندارد؛ بهویژه که شرّ موجود در جهان منحصر به شیطان و ایادی او نیست؛
4. سازنده متن در مقام ترجمه «مَا مَلَکَ» گفته است: منظور من از این تعبیر «جنود شیطان» است، اما این تعبیر غلط است؛ زیرا شیطان مالک و صاحب سربازان خود نیست.
5. تعبیر «و ما فَوقَه مِن مَلَک» یعنی «و آنچه بالاتر از مُلک است که بیان باشد از فرشته.» «مُلک» در عربی بهمعنای مالکیت و فرمانروایی است و بالاتربودن از مالکیت و فرمانروایی خداوند یعنی چه؟ آیا فرشتگان از مالکیت و فرمانروایی خداوند بالاتر هستند؟ اگر هم منظور سازنده از «مُلک» عالم مادی است و میخواهد بگوید فرشتگان بالاتر از این عالم هستند، مشکل تعبیر این است که روان نیست.
6. «هلک» در زبان عربی بهمعنای نابودشدن و مردن است، اما شیطان نه نابود شده و نه مرده، بلکه همچنان فعّال است.
7. منظور از عبارت «وَ کانَ مِمَّن مَعَکَ» یعنی «بود از کسانی که با تو هستند» کاملاً مبهم است! احتمالاً میخواسته بگوید: «نیست برای انسان راهی مگر اتباع از پروردگارت و بودن با تو» که در این صورت نتوانسته مراد خود را بهدرستی بیان کند و دچار اشتباه شده است؛ چراکه باید میگفت: «و أن یکون معک.» در ضمن، منظور اتباع و پیروی از آن حضرت است یا صرف بودن با ایشان کفایت میکند؟ مشخص است صرف بودن با پیامبر سبب نجات از شرّ نمیشود.
8. سوره فلق دارای وزن، آهنگ و قافیه طبیعی و بسیار فصیحی است که گوشنواز بوده و بهراحتی بر زبان جاری میشود. در متن تحدّی، اگرچه تلاش شده تا قافیه رعایت شود، اما این قافیهها گاهی تصنعی و با دشواری بیشتر بهکار رفتهاند و روانی و فصاحت کلام قرآن را ندارند.
نتیجه:
سوره فلق ازنظر معنایی کاملاً یکپارچه و عمیق است. شرور ذکرشده در فلق، جامعیت و ظرافت بیشتری دارند. همچنین، روانی، فصاحت و آهنگ طبیعی آیات فلق، آن را از هرگونه تقلید متمایز میکند. در مقابل، متن تحدّی که آشکارا تقلید و کپیبرداری از سوره فلق و برخی دیگر از آیات قرآن است، افزون بر اینکه از جهت محتوا حرف تازهای برای گفتن ندارد، دچار پراکندگی موضوعی، جامعیت کمتر در بیان شرور و نارسایی در فصاحت و روانی کلام است. اشکالات معنایی مانند کاربرد «هَلَکَ» برای شیطان و ابهام در «کانَ مِمَّن مَعَکَ» نیز ضعفهای بیانی آن را برجستهتر میکند. اینها همگی نشاندهنده این هستند که متن تحدی چه از جهت درونمایه و چه از جهت بیانی در اندازهای نیست که بتوانیم آن را مثل سوره فلق بدانیم.