دروغ گویی فرزندان

یکی از رذائل اخلاقی که عوارض و پیامدهای دنیوی و اخروی به همراه دارد، دروغ است. و دروغگو شدن فرزندان ما ریشه در خانواده، تربیت، مدرسه و اجتماع دارد.

پرسش:

 پسرم زیاد دروغ می‌گوید وقتی تذکر می‌دهم، می‌گوید چه اشکالی دارد؟(آثار و پیامدها)

پاسخ:

مقدمه

یکی از رذائل اخلاقی که عوارض و پیامدهای دنیوی و اخروی به همراه دارد، دروغ است. دروغ گفتن چنانچه تکرار شود عادی می‌گردد و ترک آن دشوار خواهد بود. در امر تربیت نیز بر والدین لازم است تا از طریق پایه‌گذاری بنای صداقت در زندگی، فرزندان خویش را به راست‌گویی عادت دهند و چنانچه فرزندان سراغ دروغ رفتند، باتدبیر و مهارت، آنها را نسبت به عوارض این رذیله آگاه نمایند.

متن اصلی پاسخ

این‌که انسان چرا سراغ دروغ می‌رود، ریشه در علت‌های گوناگون دارد. به همین دلیل چنانچه والدینی با دروغ‌گویی فرزند خویش مواجه شدند، لازم است تا علت آن را جستجو کرده و در صدد حل آن برآیند. آنچه منجر به امرکردن دین به یک دستور و الزام بر انجام آن می‌گردد، فواید ظاهر و نهفته در آن عمل است و آنچه باعث نهی از یک عمل و ضرورت بر ترک آن است، عوارض و اثرات منفی آن فعل است. صداقت، فواید بسیار و دروغ‌گویی، زیان‌های متعددی دارد که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد.

فواید صداقت و زیان‌های دروغ‌گویی

از جمله فواید صداقت و زیان‌های دروغ‌گویی عبارتند از:

1. نجات و هلاکت

در روایت دروغ‌گویی مایه هلاکت و صداقت عامل نجات معرفی شده است. حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند:

 «راست‌گو، در آستانه نجات و بزرگواری است، و دروغگو بر لبه پرتگاه و خواری».(1)

2. عزیز بودن و خوار شدن

از دیگر فواید صداقت کسب عزت در میان مردم است؛ حال‌آنکه دروغ انسان را خوار می‌کند. آگاه‌کردن فرزندان از این امر می‌تواند در تشویق آنها به راست‌گویی و ترک دروغ مؤثر باشد.

3. خشم خدا و ملائکه

در روایتی دیگر، عوارض دروغ این‌گونه بیان شده است:

 «دروغگو با دروغ‌گویی خود سه چیز به دست می‌آورد: خشم خدا، نگاه تحقیرآمیز مردم و دشمنی فرشتگان».(2)

4. تخریب ایمان

امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند:

 «دروغ ویران‌کننده ایمان است».(3)

5. بستر گناه و عذاب اخروی

در روایت آمده است: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود:

 «از دروغ بپرهیزید، زیرا دروغ انسان را به فسق و فجور می‌کشاند و فسق و فجور هم انسان را روانه آتش جهنم می‌کند».(4)

6. سوءظن و بدبینی

افراد دروغگو به‌واسطه‌ی دروغی که می‌گویند، دچار بدبینی نسبت به مردم می‌شوند و حرف راست را به‌سختی باور می‌کنند. در روایت آمده است: «هر که راستگوتر است سخن مردم را زودتر باور می‌کند و هر که دروغگوتر است بیشتر مردم را دروغگو می‌شمارد».(5)

7. رسوایی

از دیگر عوارض دروغ، رسوا شدن انسان است. دروغگو بالاخره رسوا می‌شود و رسوایی نتیجه‌ای جز بی‌آبرو شدن و فضاحت ندارد. در روایت آمده است:

 «دروغ مایه رسوایی است».(6)

8. ریشه گناهان

رفتارهای انسان زنجیروار به یکدیگر ربط پیدا می‌کنند. دروغ از جمله گناهانی است که بستر سایر گناهان را فراهم می‌آورد. شخصی که دروغ می‌گوید از ترس رسوا شدن، خودش را آلوده به گناهان دیگری همچون غیبت، تهمت و... می‌کند. امام حسن عسکری علیه‌السلام می‌فرمایند:

 «همه پلیدی‌ها در اتاقی قرار دارند و کلید آن در دروغ است».(7)

9. اضطراب

انسانی که دروغ می‌گوید یک‌لحظه آرامش ندارد؛ چرا که هر آن احتمال دارد دروغش برملا گردد و آبرویش برود. ثمرة صداقت، آرامش است و دروغ نتیجه‌ای جز اضطراب نخواهد داشت.

10. عدم هدایت

فرد دروغگو، فرصت هدایت الهی را از دست می‌دهد؛ همان‌گونه که قرآن می‌فرماید:

 «خدا کسی را که اسراف‌کار و بسیار دروغگوست، هدایت نمی‌کند».(8)

11. روسیاهی

از دیگر عوارض دروغ روسیاهی در آخرت است؛ همان‌گونه که قرآن می‌فرماید:

 «و روز قیامت کسانی را که بر خدا دروغ بستند می‌بینی که صورت‌هایشان سیاه است».(9)

 علاوه بر آنچه ذکر شد، دروغ‌گویی موجبات لعن خدا و فرشتگان را فراهم می‌آورد؛ و طبق روایات چنین شخصی نمی‌تواند در زمره صدیقان و شهیدان قرار گیرد. دروغ و جوانمردی و مروت یک‌جا جمع نمی‌شوند. عادت به‌دروغ، فقر و تنگدستی را به همراه دارد.

 فراموش‌کاری را نیز می‌توان از دیگر عوارض دروغ‌گویی برشمرد. چه‌بسا شخص دروغگو برای حفظ و تقویت دروغ خود تا پای ایجاد بدعت در دین نیز پیش برود و آنچه از دین نیست را جزء دین بداند و بنامد. استمرار در دروغ‌گویی، بیماردلی را نتیجه می‌دهد، تا جایی که تشخیص حق از باطل برای دروغگو سخت می‌گردد. دروغگو خود را آمادة پذیرش نفاق می‌کند و به‌راحتی می‌تواند در نقش یک منافق ایفای نقش کند. خسران ابدی، محرومیت از رستگاری، فقدان ادراک و طرد اجتماعی را نیز می‌توان از دیگر عوارض دروغ‌گویی برشمرد.

نتیجهگیری

دروغ‌گویی یا همان کتمان بی‌دلیل حقیقت، از نگاه اسلام فعلی حرام و از گناهان کبیره است. انسان فطرتاً اهل صداقت است و دروغگو شدن فرزندان ما ریشه در خانواده، تربیت، مدرسه و اجتماع دارد. چنانچه فرزندان ما اهل دروغ گفتن باشند، در وهله اول باید علت دروغ‌گویی را ریشه‌یابی کرد. بر والدین واجب است متناسب با سن فرزند و نوع علت به درمان آن مبادرت ورزند. تبیین گناه بودن دروغ و حرام بودن آن، تشریح عوارض و آفت‌های دروغ‌گویی چون محروم شدن از هدایت الهی، بی‌اعتبارشدن در دنیا، روسیاهی در آخرت، طرد از رحمت الهی، کم‌شدن روزی، ازدست‌دادن دوستان، خسران ابدی و... و همچنین بیان فواید صداقت همچون کسب عزت در خانواده و اجتماع، افزایش برکت، تداوم رفاقت‌ها و اجر و پاداش الهی، از مهم‌ترین وظایف والدین برای حل این معضل است.

پی‌نوشت‌ها

1. «الصادِقُ علی شَفا مَنجاةٍ و کَرامَةٍ، و الکاذِبُ علی شَرَفِ مَهواةٍ و مَهانَةٍ»؛ الدشتی، محمد، نهج‌البلاغه، خطبه 86، ص67.

2. «یَکتَسِبُ الکاذِبُ بکذبِهِ ثلاثا: سَخَطَ اللّه علَیهِ، و استِهانَةَ النّاسِ به و مَقتَ الملائکةِ لَهُ»؛ التمیمی الآمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، محقق / مصحح: رجائی، سید مهدی، دارالکتاب الإسلامی، قم، چاپ دوم،1410ق، ص812.

3. «إِنَّ الْکَذِبَ هُوَ خَرَابُ الْإِیمَانِ»؛ الشیخ الکلینی، الکافی، محقق / المصحح: غفاری، علی‌اکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم،۱۴۰۷ق، ج2، ص339.

4. «إیّاکُمْ وَ الکذْبُ فَإنَّ الکذبَ یَهْدى إلَی الفُجُورِ وَ الفُجُورُ یَهدی إلَی النّارِ»؛ السبزواری، الشیخ محمّد بن محمّد، جامع الأخبار، المحقق: علاء آل جعفر، قم، مؤسسه آل‌البیت علیهم‌السلام لإحیاء التراث، ص417

5. «إنّ أشدّ النّاس تصدیقا للنّاس أصدقهم حدیثا و إنّ أشدّ النّاس تکذیبا أکذبهم حدیثا»؛ پاینده، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحه، ناشر: دنیای دانش، ص272.

6. «الْکذِبُ فَضَّاح»؛ التمیمی الآمدی، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، المحقق / المصحح: درایتی، مصطفی، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1366ش، ص218.

7. «جعلت الخبائث کلها فی بیت وجعل مفتاحها الکذب»، علامه مجلسی، بحارالأنوار، تحقیق: المیانجی، السید ابراهیم و محمد الباقر البهبودی، دارالاحیاء التراث، چاپ سوم، ۱۴۰۳ه‍.ق، ج69، ص263.

8. «إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ»؛ غافر، آیه 28.

9. «وَیَوْمَ الْقِیَامَهِ تَرَى الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّهٌ ۚ»؛ زمر، آیه 60.