تحریفات عاشورا

حضور شیر در تعزیه، به خاطر داستانی حاکی از حضور شیر در کربلا برای محافظت از پیکر امام حسین علیه‌السلام است که اصل داستان ابهامات و اشکالات بسیاری دارد.
ماجرای شیر تعزیه

پرسش:
ماجرای شیر تعزیه چیست؟ آیا واقعاً در کربلا شیری وجود داشت؟
 

پاسخ:
تعزیه (شبیه‌خوانی)، نوعی نمایش مذهبی و سنّتیِ ایرانی شیعی است که عمدتاً درباره شهادت امام حسین و مصائب اهل‌بیت علیهم‌السلام اجرا می‌شود. پیشینه این آیین را تا دوران صفویه و یا قبل از آن گفته‌اند؛ اما اوج این مراسم  و گسترش آن، به دوران قاجار برمی‌گردد. علاقه سلاطین قاجار و مردم به شبیه‌خوانی، موجب رونق یافتن مجالس تعزیه در این دوره شد و رفته‌رفته تعزیه، هم ازنظر محتوا هم ازنظر نحوه اجرا، غنی‌تر و جذاب‌تر شد؛ درنتیجه با تکامل تدریجی، به‌صورت یک نمایش آیینی و ملی درآمد. با این ‌حال گاهی به سبب برخی تحریف‌ها و نسبت دادن مطالب غیرواقعی به اهل‌بیت علیهم‌السلام و شهدای کربلا، مورد نقد بزرگان دینی قرارگرفته است.

تعزیه شیر
در بسیاری از مناطق، در مراسم های عزاداری و تعزیه، شخصی لباس شیر می پوشَد و برای امام حسین علیه‌السلام گریه و عزاداری می کند. دراین‌باره ادعاشده که عصر عاشورا شیری آمد و از پیکر امام حسین علیه‌السلام مراقبت می کرد و سرگذشتی نیز برای این شیر نقل می کنند. همچنین در شهر کربلا در بازاری مقابل بین‌الحرمین، زیارتگاهی را تحت عنوان «مقام شیر و فضه» مشخص کردند؛ بنابراین، سؤال می شود ماجرای این شیر چه بوده و آیا در منابع معتبر شیعه چنین جریانی نقل‌شده یا نه؟

خاستگاه داستان
در مورد ماجرای آمدن شیر در کربلا و جریانات مربوط به آن، مطالبی گفته‌شده (مانند حضور او در بین اسرا، کمک کردن به حضرت زینب سلام‌الله علیها به هنگام سوارشدن بر مرکب و...) که عمدتاً در کتب معاصر آمده و نه از جهت سندی و نه محتوایی، اعتباری ندارد؛ اما مهم‌ترین نقلی که دراین‌باره وجود دارد، گزارشی است که مرحوم کلینی در کتاب شریف «الکافی» آورده است. در این گزارش شخصی به نام ادریس بن عبدالله اودی (احتمالاً: ازدی) می‌گوید: وقتی امام حسین علیه‌السلام شهید شد و لشکر عمر بن سعد خواستند اسب بر بدن وی بتازند، فضه به حضرت زینب سلام‌الله علیها گفت:‌ ای بانوی من! زمانی که سفینه غلام پیامبر، برای سفر در دریا بود، کشتی‌اش شکست و او به جزیره‌ای پناه برد و در آنجا شیری را دید. او خطاب به شیر گفت: ‌ای ابو الحارث! من غلام رسول خدایم! پس آن شیر غرش‌کنان در جلوی او حرکت می‌کند و راه را به وی نشان می‌دهد. اینک آن شیر در ناحیه‌ای آرمیده. اجازه می‌دهید شیر را برای جلوگیری از تاختن اسب بر پیکر برادرتان هوشیار کنم؟. فضه نزد آن شیر رفت و گفت: «‌ای ابوالحارث». 
آن شیر سربلند کرد و فضه به او گفت: «می‌دانی فردا می‌خواهند با امام حسین علیه‌السلام چه کنند؟ می‌خواهند اسب بر پشتش بتازند!». شیر آمد و دو دست خود را روی پیکر امام حسین علیه‌السلام نهاد. پس هنگامی‌که سواران پیش آمدند، شیر را دیدند [و نتوانستند بر پیکر امام بتازند]. عمر بن سعد با دیدن شیر، به سپاه خود گفت: «این، فتنه جدیدی است» و به سپاه دستور عقب‌نشینی داد. (1)

نقد و بررسی
درباره این گزارش، چند نکته شایسته تأمّل است:

مطلب اول: ماجرای سفینه و شیر
اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله، غلامی به نام سفینه (ملقّب به سفینه) داشته، در منابع دیگر هم آمده و البته برخی گفته‌اند او غلام ام سلمه همسر پیامبر بوده است. ابن اثیر ضمن معرفی او، ماجرای گم‌شدن سفینه در یک سفر دریایی و نجاتش توسط شیر را هم به نقل از محمد بن منکدر آورده است. (2) مرحوم راوندی نیز ماجرای نجات او توسط شیر را از قول ابن اعرج نقل کرده (3) و مرحوم مجلسی هم آن را از قول ابن الاعرابی به نقل  از الخرائج آورده است (4) که به نظر می‌رسد  تصحیف رخ‌داده و احتمالاً همان ابن اعرج (از راویان سده دوم) درست است.

مطلب دوم: کنیه ابوالحارث
تعبیر «ابوالحارث» هم تعبیری است که در عربی، به‌عنوان کنیه برای شیر به کار می‏رود؛ (5) مانند «ام عامر» برای کفتار و ابوالحصین برای روباه و «ام عریط» برای عقرب. (6)

 مطلب سوم: راوی خبر
راوی این خبر ادریس بن عبدالله اودی، مجهول است و احتمالاً نامش ادریس بن عبدالله ازدی بوده که در آن تصحیف رخ‌داده. در این صورت، وی از اصحاب امام صادق علیه‌السلام بوده و در زمان کربلا چنین شخصی حضور نداشته و درنتیجه، روایت مرسل است. (7)

مطلب چهارم: تناقض و تعارض با دیگر گزارش‌ها
اولاً، در محتوای این گزارش، اشکالاتی دیده می‌شود. ازجمله اینکه  فضه می‌گوید: «فردا می‌خواهند با اسبان بر پیکر امام علیه‌السلام بتازند»؛ در حالی که در همان عصر عاشورا اسبان را بر پیکرها تازاندند. (8)
ثانیاً، در ادامه می‌گوید: «شیر دستانش را بر پیکر امام حسین علیه‌السلام گذاشت» و مفهوم گزارش این است که شیر از پیکر امام محافظت کرد و مانع تاختن اسب بر پیکر امام شد؛ در حالی که گزارش‌های متعدد در منابع معتبر حاکی از آن است که لشکر عمر سعد به‌راحتی بر این پیکرها حمله کردند و اموال آنان را نیز غارت کردند.
ثالثاً، در یک لشکر چند هزارنفری، کشتن یک شیر کار ساده‌ای بود و معنا ندارد که ابن سعد با دیدن شیر، دستور به عقب‌نشینی دهد!
رابعاً، این شیر چگونه توانسته از یک جزیره، مسیر دریاها را طی کند و به کربلا برسد؟! و در این صورت، چگونه شیری با چنین توان معجزه‌آسایی، خبر نداشته که اینجا چه شده و نیاز بوده فضه او را آگاه کند؟!
خامساً، فضه چگونه این شیر را می‌شناخته، در حالی که در ماجرای سفینه حضور نداشته؟!
سادساً، این گزارش، مستلزم حضور فضه در کربلاست؛ ولی در هیچ گزارش دیگری به نام او در حوادث کربلا اشاره‌ای نشده است.
سابعاً، حادثه کربلا 50 سال پس از رحلت رسول خدا ‏ صلی‌الله علیه و آله رخ داد. پس آن شیر می‌بایست بیش از 50 سال عمر کرده باشد؛ در حالی که عمر شیر را نهایتاً بیست سال گفته‌اند.

نتیجه:
حضور شیر در تعزیه، به خاطر داستانی حاکی از حضور شیر در کربلا برای محافظت از پیکر امام حسین علیه‌السلام است. هرچند اصل داستان در منبع معتبری چون کتاب شریف «الکافی» آمده؛ اما گذشته از ابهام در سند، از جهت محتوایی نیز اشکالات و ابهاماتی دارد که پذیرش آن را ناممکن می‌سازد و با دیگر گزارش‌های معتبر تاریخی نیز سازگار نیست. با این حال، ماجرای گم‌شدن غلامی به نام سفینه و نجاتش توسط شیر، در منابع شیعه و سنی نقل‌شده و به نظر می‌رسد که داستان دیدار شیر و فضه در کربلا، از این گزارش گرفته‌شده است.

پی‌نوشت‌ها:
1. کلینى‏، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم،1362 ش‏، ج ۱، ص ۴۶۵.
2. ابن اثیر، عزالدین على بن محمد، أسد الغابه فى معرفه الصحابه، بیروت، انتشارات دارالفکر، 1409 ش، ج‏2، ص 259، شماره 2130- سفینه.
3. راوندى، قطب‌الدین سعید بن عبدالله،‏ الخرائج و الجرائح‏، قم، انتشارات مدرسه الإمام المهدی، چاپ اول ‏، 1409 ق‏، ج 1، ص 136.
4. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1363 ش‏، 17 ص 409.
5. مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 17.
6. ر.ک: طاهری، علی، تحلیل معناشناختی کنیه‌های حیوانات در زبان عربی،  دوره 7، شماره 2، اسفند 1394، صفحه 137-158، https://journals.ut.ac.ir/article_58095.html.
7. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، قیومی اصفهانی، جواد، قم، جامعه مدرسین، چاپ سوم، 1373 ه ش، ص 163.
8. مفید، محمد بن محمد بن نعمان‏، الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، قم، انتشارات کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413 ق‏، ج‏2، ص 113.

هر چند در بیان مطالب مربوط به واقعه عاشورا تحریفاتی نیز واقع شده است ولی تاریخ پژوهان با روش های علمی، بسیاری از آن ها را مشخص کرده اند.
اعتبارسنجی گزارش‌های تاریخی از کربلا

پرسش:
چه منابع و شواهدی وجود دارد که وقایع عاشورا بدون تحریف و تغییری به ما منتقل‌شده است؟ اگر تحریف‌شده است به گزارش‌ها چگونه اعتماد کنیم؟
 

پاسخ:
در یک پاسخ اجمالی می‏توان گفت:
درباره واقعه عاشورا منابع و گزارش‏های بسیاری در دسترس ما است و این واقعه از این ‌جهت، قابل قیاس با هیچ واقعه تاریخی دیگری نیست؛ زیرا ابعاد سیاسی و مذهبی و عاطفی واقعه کربلا باعث شد که از همان زمان وقوع حادثه، افراد بسیاری به نقل جزئیات آن علاقه‏مند باشند. بااین‌حال، هیچ شاهدی نداریم که وقایع کربلا بدون تحریف نقل‌شده؛ بلکه به‌عکس، شواهد بسیاری داریم که در نقل وقایع کربلا نیز تحریفاتی رخ‌داده است؛ اما این بدان معنا نیست که نتوانیم گزارش‏های درست را از نادرست تشخیص دهیم. منتها برای این کار، باید مطالعات خود را در حوزه علم تاریخ و به‌ویژه روش‏شناسی مطالعات تاریخی، گسترش دهیم؛ چراکه به‌هرحال، واقعه کربلا یک واقعه تاریخی است و برای شناخت آن و بررسی گزارش‏های مربوط به آن، نیازمند پژوهشی تاریخی هستیم.

1- تحریف در گزارش‏های عاشورایی
این‏که در نقل وقایع عاشورا تحریف رخ‌داده، امر پوشیده‏ای نیست و مهم‏ترین دلیل بر وقوع تحریف دراین‌باره، وجود گزارش‏های متعارض درباره یک ماجرا است. به همین دلیل هم هست که برخی از بزرگان، به‌نقد گزارش‏های مربوط به عاشورا پرداخته‏اند؛ ازجمله، مرحوم محدّث نوری در کتاب «لؤلؤ و مرجان» و شهید مطهری در کتاب «حماسه حسینی». در سال‏های اخیر نیز مطالب بسیاری دراین‌باره گفته و نوشته‌شده و در قالب مقاله و کتاب در دسترس است. این‌گونه تلاش‏ها باعث شده که در سال‏های اخیر، گرایش به مستند گویی و دقت در نقل روایات تاریخی بیش‏تر شود.
اما این‏که چگونه می‏توان گزارش‏های تاریخی ـ و ازجمله عاشورایی ـ را نقد و بررسی کرد، امری تخصّصی است و نمی‏توان از عموم افراد انتظار داشت که خود به این کار بپردازند. ازاین‌رو، به شما توصیه می‏کنیم از آثاری که در این زمینه منتشرشده، بهره ببرید. ازجمله:

الف ـ کتاب دوجلدی «تاریخ قیام و مقتل جامع حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام» که از آن به‌اختصار با عنوان «مقتل جامع» نیز یاد می‌شود، هم جنبه تحلیلی دارد و هم به نقل دقیق وقایع اهتمام دارد. این کتاب را گروهی از نویسندگان، زیر نظر استاد مهدی پیشوایی تألیف کرده‌اند و انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی در قم به چاپ رسانده است. جلد نخست آن به معرفی پیشینه مقتل نگاری، مقدّمات قیام عاشورا و حوادث قیام تا روز عاشورا اختصاص دارد. جلد دوم به حوادث بعد از عاشورا و بازتاب‌های قیام پرداخته و به برخی سؤالات عاشورایی نیز پاسخ داده و فصلی هم درباره تاریخچه عزاداری برای امام حسین علیه‌السلام دارد. گزیده‌ای از کتاب نیز در یک مجلّد منتشرشده است.

ب ـ کتاب «شهادت‌نامه امام حسین علیه‌السلام بر پایه منابع معتبر» نیز توسط مؤسسه دارالحدیث و زیر نظر آیت‌الله ری‌شهری با همکاری سید محمود طباطبایی نژاد و سید روح‌الله سید طبایی تهیه و تدوین‌شده است. این کتاب درواقع، بخش مقتل از مجموعه «دانش‌نامه امام حسین علیه السلام» است که مرتضی خوش نصیب مطالب آن را گزینش کرده است. این کتاب در دو نسخه تک‌جلدی و دوجلدی منتشرشده است.

ج ـ کتاب «وقعه الطف» که درواقع، نسخه بازسازی‌شده مقتل ابو مخنف لوط بن یحیی ازدی است. این کتاب تألیف استاد محمدهادی یوسفی غروی و از منشورات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم است. چندین ترجمه از این کتاب در دسترس است. ازجمله، ترجمه‏ای به قلم محمدصادق روحانی که توسط نشر طه عرضه‌شده است.

2- روش‏شناسی نقد منابع و گزارش‏ها
گفتیم که نقد گزارش‏‏ها و منابع تاریخی، بحثی تخصّصی است. بااین‌حال، توجه به چند نکته کلّی و اجمالی، راهگشا است:
آنچه در مجالس عزاداری، از زبان مدّاحان و اهل منبر می‏شنوید، یکسان نیست و این مطالب را می‏توان به سه دسته تقسیم کرد: مطالب مستند (مطالبی که در منابع تاریخی یا حدیثی آمده)، زبان حال (توضیحات و اضافاتی که جنبه تاریخی ندارد و فقط برای بیان احساسات گوینده و تحریک عواطف شنونده گفته می‏شود) و جعلیات و تحریفات (مطالبی که نه در منابع تاریخی و حدیثی آمده و نه جنبه زبان حال دارد).
بازشناسی و نقد این مطالب، نیازمند آشنایی با منابع تاریخی و تسلط بر روش تاریخ‌پژوهی است. تاریخ‌پژوه، همانند کارآگاهی است که می‏خواهد به حقیقت یک حادثه پی ببرد. او از هر چیزی که بتواند خبری از واقع بدهد و یا نشانه‏ای از یک حقیقت باشد، استفاده خواهد کرد و خود را محدود به یک یا چند منبع نخواهد کرد. هر سخنی، ردّ پایی، نشانه و علامتی حتی اگر به‌صورت التزامی، دلالت بر بخشی از حادثه داشته باشد، برای او قابل‌توجه و استناد است. بعد از گردآوری این داده‏‏ها، نوبت به اعتبارسنجی آن‏ها می‏رسد. تاریخ‌پژوهان برای سنجش اعتبار منابع و گزارش‏ها، روش‏‏ها و معیارهای متعددی را در نظر می‏گیرند که شرح آن‏ها در این مجال نمی‏گنجد؛ اما به‌صورت اجمال، معیارهایی ازاین‌دست، در سنجش اعتبار منابع کار آیی دارند:
_ دسته‏بندی منابع از جهت نزدیکی یا دوری به زمان واقعه،
_ بررسی دقّت نویسنده یا راوی در گردآوری و نقل گزارش‏‏ها،
_ گرایش‏های مذهبی و قومی و یا سیاسی نویسنده یا راوی،
_ اصالت و دقّت نسخه‏های برجای‌مانده از یک اثر،
_ شهرت مطلب در منابع کهن و یا تفرّد نقل آن،
_ تعارض نداشتن با عقل عرفی و داده‏های مسلّم تاریخی.

در مطالعات تاریخ اسلام، آن جا که به سیره پیامبر و اهل‌بیت علیهم السّلام مربوط می‏ شود، هماهنگی با گزاره‏های قطعی در اعتقادات و علم کلام نیز لحاظ می‏شود و مثلاً اگر گزارشی با عصمت پیامبر یا امام در تعارض باشد، برای تاریخ‏پژوه مسلمان قابل‌قبول نیست.

برای اطلاع بیش‏تر، مطالعه چند کتاب زیر را به شما توصیه می‏کنیم:

1ـ آشنایی با منابع تاریخ اسلام و تشیّع و روش نقد اخبار، استاد محمدهادی یوسفی غروی، نشر معارف.
2- روش‌شناسی تاریخ، دکتر احمد پاکتچی، تنظیم و ویرایش: صالح زارعی، انتشارات دانشگاه امام صادق علیه السّلام
3- نقد متن، دکتر پاکتچی، تنظیم و ویرایش: صالح زارعی، انتشارات دانشگاه امام صادق علیه السّلام
4- نقد و بررسی منابع سیره نبوی، جمعی از مؤلفان، زیر نظر حجه الاسلام و المسلمین رسول جعفریان، سازمان سمت.
5ـ شیوه استفاده از متون تاریخی، ف حکیم زاده، نشر معارف.

نتیجه:
همه آنچه درباره واقعه کربلا گفته می‏ شود، مستند به منابع تاریخی نیست و متأسفانه دراین‌باره، تحریفاتی نیز رخ‌داده است. بااین‌حال، منبع معتبر برای واقعه عاشورا، کم نداریم و ازاین‌جهت، واقعه عاشورا بی‏نظیر است؛ زیرا هیچ واقعه‏ای همانند عاشورا، بااین‌همه جزئیات نقل نشده است. از دیگر سو، تاریخ‌پژوهان با روش‏های مختلفی به‌نقد گزارش‏های مربوط به کربلا می‏پردازند و از این طریق، می‏توان به میزان اعتبار این گزارش‏‏ها پی برد.