درزمانی که بیماری شیوع پیداکرده و واگیر است آیا ذکر درمانی جای دارودرمانی را می گیرد؟ آیا می شود مستقلاً به ذکر و دعا درمانی اکتفا کرد؟
پاسخ اجمالی:
ذکر درمانی، چه در شرایط عادی و چه در شرایطی که بیماری شیوع پیداکرده و واگیردار است هرگز جای دارودرمانی را نمیگیرد؛یعنی در موردی که باید فلان داروی خاص استفاده شود، اگر بهجایش از داروی دیگر یا ذکر استفاده شود نهتنها نتیجه نمیدهد بلکه ممکن است حال بیمار را بدتر نماید. همانطور که اگر در موردی، جای ذکر باشد استفاده از داروها نهتنها جواب نمیدهد بلکه چهبسا وضعیت را بدتر کند! برای بهبود حال بیمار نمیتوان فقط به ذکر و دعا اکتفا کرد بلکه عاقلانهتر آن است که از همه ابزارها برای بهبود بیماری استفاده کرد. بهرهگیری و اکتفا به یک روش در همه موارد جواب نمیدهد از طرفی ذکر و دعا معلوم نیست در همه شرایط، سبب مستقلی در بهبود بیماری و شفا باشد.
پاسخ تفصیلی:
ذکر درمانی، یکی از مباحث پراهمیت و جنجالی، حداقل در سالهای اخیر است. از طرفی توصیههای زیادی درباره دعا کردن و گفتن ذکر میشود، از طرفی برخی مطلقاً دخالت امور معنوی در مسائل مادی و ظاهری را رد میکنند و آن را خرافه یا تلقین مینامند. ازاینرو لازم است بررسی دقیقی دراینباره انجام شود برای همین توجه شمارا به خواندن چند مطلب مهم جلب میکنیم:
یکم:
دعا به معنای درخواست است (1). ذکر به معنای یادآوری و توجه است (2) که مقابل آن غفلت است (3). دوا یا دارو همان ابزاری است که برای بهبود به کار میرود (4). شفا به معنای بهبودی و خوب شدن از بیماری است (5) که درواقع نتیجه دواست.
دوم:
بر اساس آموزههای دینی، دوا منحصر در امور مادی نیست بلکه از اسمای الهی هم بهعنوان دوا نامبرده شده است. (6) حصول شفا هم اینگونه است که منحصر در امور مادی نیست بلکه اساس آن موهبت الهی است و به دست قدرت اوست (7) هرچند برخی مقدمات آن به عهده ما گذاشتهشده است.
سوم:
خداوند متعال هم عسل را بهعنوان مقدمه شفا معرفی میکند (8) و هم قرآن کریم را بهعنوان شفا مطرح میکند؛ (9) هرچند شفایی که از عسل پدید میآید متفاوت از شفایی است که از قرآن به وجود میآید؛ ولی بههرحال اینگونه نیست که امور معنوی فقط در امور معنوی و امور مادی فقط در امور مادی شفابخش باشند! بهعنوانمثال نورانیتی که در لباس حضرت یوسف (علیهالسلام) به جهت انتسابش به ایشان بود، سبب تأثیر مثبت روی چشمان حضرت یعقوب (علیهالسلام) شد!(10) این یعنی امور معنوی میتواند روی امور مادی تأثیر مثبت بگذارد البته یادآوری میشود؛ معمولاً اسباب معنوی برای بیماریهای معنوی و اسباب مادی برای امور مادی به کار میرود و خلاف آن، یک استثناست.
چهارم:
این عالم، عالم اسباب و مسببات است. گاهی ممکن است اتفاقاتی برخلاف جریان معمول صورت گیرد ولی چنین چیزی استثناست. برای بهبود هر بیماری، راه یا راههایی وجود دارد که لازم است از آنها استفاده شود. درجایی که تشخیص این باشد فلان دارو باید استفاده شود، شفا و بهبودی هم در همان نهفته است معنا ندارد شفا در غیر آن، جستجو شود.
پنجم:
دعا و ذکر ممکن است در شرایطی و بنا بر مصالحی بهصورت مستقل و حاکم بر امور طبیعی عمل کند و سلسله اسباب عادی را دور بزند ولی چنین چیزی استثناست؛ ضمن اینکه در امور این عالم، اینگونه تعبیهشده است که برخی امور در برخی شرایط نادر، حاکم بر برخی دیگر باشد. پس شفاهای دفعی هرچند استثناست ولی خارج از نظام عِلّی و معلولی نیست.
ششم:
آنچه از مجموع آیات و روایات معتبر در این زمینه فهمیده میشود اینکه دعا و ذکر اکثراً در مسیر رسیدن به شفا، کمککننده هستند. توجه دارید که درروند پیشگیری و درمان، گاهی اختلالاتی ایجاد میشود و سهواً مشکلاتی پدید میآید. دعا و ذکر میتواند جلوی این موارد را بگیرد؛ مثلاً غذایی آلوده است یا سبب بیماری میشود به ذهن میرسد که استفاده نکن یا اشتهای آدمی از بین میرود! اینها میتواند از ثمرات همان دعا و ذکر باشد یا تشخیص پزشک درست از آب درمیآید یا داروی درست به کار گرفته میشود یا دعا سبب تأثیر دارو یا سبب سرعت تأثیر میشود؛ چراکه قرآن میفرماید شفا دست خدای متعال است و همیشه دارو منجر به شفا نمیشود به قول مولوی:
ایبسا اسکنجبین صفرا فزود روغن بادام تلخی مینمود
هفتم:
بهبود بیماری و حصول شفا باید از راه درست و تعیینشده باشد و هرگز دعا و ذکر جای آن را نمیگیرد بلکه این دو، معمولاً درروند حصول پیشگیری و درمان، کمککننده هستند. البته ممکن است برای حصول شفا، راههایی غیر از راههای مادی باشد همانطور که راههای مادی هم زیاد است اما تشخیص اینکه در فلان مورد، راههای معنوی هم وجود دارد و نوع راه معنوی هم در فلان ذکر یا دعاست، کار هرکسی نیست بلکه معصوم یا کسی که متصل به ایشان است باید چنین چیزی را تجویز نماید، چراکه این موضوع بسیار حساس و تخصصی است و از عهده هر فردی برنمیآید و از طرفی پای جان مردم در میان است. بهصورت کلی میتوان به دعا و ذکر مطلق، در همه شرایط توصیه کرد ولی نمیتوان مطلبی را معین کرد یا مردم را از روال عادی بازداشت! اکثر دعاها و ذکرهایی که در آموزههای دینی آمده است جدای از اعتبار سنجی، یا کلی است و ربطی به موارد خاص ندارد یا مربوط به یک مورد و قضیه خاص است که برای همه شرایط و همه افراد، کارایی ندارد، بلکه نسخه خاص آن بیمار در آن شرایط بوده است و قابل تطبیق برای همه شرایط نیست. برفرض هم در زمان ما کارایی داشته باشد جای روال طبیعی و دارودرمانی را نمیگیرد، بلکه درروند درمان، اثر مثبت میگذارد و معلوم نیست سبب مستقل در شفا باشد؛ برای همین انبیاء و اهلبیت (علیهمالسلام) به طبیب مراجعه میکردند و سعی در طی کردن روال طبیعی، برای حصول بیماری داشتند هرچند معتقد بودند تلاشهای بشری هیچکدام مستقل نیستند و به عنایت الهی مؤثر واقع میشوند. (11)
نتیجه:
دعا و ذکر میتواند در پیشگیری و درمان مؤثر باشد ولی هرگز جای آن را نمیگیرد. هرچند در برخی موارد و بهصورت استثنا میتواند مستقل از امور مادی عمل کند؛ چنانکه قرآن کریم چنین موضوعی را به حضرت عیسی (علیهالسلام) نسبت داده است (12). عمل چنین سببی در شرایط خاص، خلاف نظم خلقت نیست چراکه از اول اینگونه تعبیهشده که در موارد کمی، چنین سببی، مستقل عمل نماید.
پینوشتها:
- سوره مریم، آیه 91
- سوره کهف، آیه 28
- همان
- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، مص: غفاری، تهران، اسلامیه، 1407 ق، ج 4، ص 359، ح 8
- سوره شعراء، آیه 80
- شیخ طوسی، مصباح المتهجد، موسسه فقه شیعه، بیروت، 1411 ق، ج 2، ص 850: یا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ وَ ذِکرُهُ شِفَاء
- سوره شعراء، آیه 80
- سوره نحل، آیه 69
- سوره اسراء آیه 82
- سوره یوسف، آیه 93
- سوره شعراء، آیه 80: وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یشْفینِ؛ و هنگامیکه بیمار شوم مرا شفا میدهد.
- سوره آلعمران، آیه 49
منابع جهت مطالعه بیشتر:
- تفسیر نور، محسن قرائتی
- تفسیر تسنیم عبدالله جوادی آملی ذیل آیاتی که به موضوع شفای مریض و ذکر پرداختهشده است.
- نکتهها از گفتهها، عبدالله فاطمی نیا
- مفاتیح الحیات، عبدالله جوادی آملی
کلمات کلیدی:
دعا. ذکر. شفا. دارو. درمان. پیشگیری