چرا امام سجاد علیهالسلام قيام را ادامه نداد و میفرمود: ياراني مانند مردم کوفه نمیخواهد. آيا امام حسين نمیتوانست اینطور نتیجهگیری کند؟ چرا واقعه حره و قيام توابين را تأیید نکرد؟
بهیقین وجود مطهّر امام سجاد(علیهالسلام) از جنگ و قيام بهاندازه سرسوزنی ترس و واهمه نداشت، چراکه او فرزند حسين بن علي(عليهماالسلام) است. آقا و سروري که مرگ درراه خدا را براي خود افتخاري دانسته و در اين امر، ذرّهای شک و ترديد به دل راه نداد و عاشقانه، جانعزیزش را تقديم به محضر معشوق واقعي خود نمود. او کسي است که مردانه و با شجاعت وصفناشدنی در مقابل ابن زياد ايستاده و با شهادت تمام میفرماید: (آيا مرا به کشتن تهديد میکنی؟ مگر نمیدانی که کشته شدن عادت ماست و افتخار ما در شهادت است؟! (1)
بنابراين تأیید نکردن واقعه حره و توابین و... بههیچوجه به خاطر ترس از مرگ نبوده است، حال که چنين است حتماً عللي داشته است که حضرت با در نظر گرفتن آنها، از آن قیامها حمايت نکرد که به آنها اشاره میشود:
1- در آن زمان، اوضاع بهشدت آشفته و نابسامان بود، يزيد جنايتکار بر اوضاع مسلّط بود، او در جهت حفظ موقعيت خود با تمام قوا ايستادگي میکرد و در اين امر، هرگونه شورش و قيام و اعتراضي را بهشدت سرکوب مینمود، در چنين شرايط بحراني، اگر حضرت از آنان حمايت میکرد بهیقین نتیجهاش چيزي جز شکست و سرکوبي نبود. حال اگر قرار است قيام و انقلابي صورت بگيرد حتماً بايد باتدبیر و انديشه و با در نظر گرفتن عواقب آن صورت بگيرد، با دقت و تأمل میتوان اینگونه نتيجه گرفت که قيامي موفق است که يا پايانش پيروزي باشد و يا شکستي که منافع و آثار درخشاني در پي داشته باشد. بهگونهای که از دست دادن آن منافع، به ضرر و زيان قیامکنندگان باشد.
حال با توجه به اين مطالب، اگر امام سجاد (علیهالسلام) از آنان حمايت میکرد درنهایت به شکست میانجامید، آنهم شکستي که بههیچوجه به سود اسلام نبود، بلکه به زيان اسلام بود.
امام سجاد (علیهالسلام) بعد از جريان کربلا، رسالت خطيري بر عهده داشت، و آن رساندن پيام کربلاي خونين به جهانيان و حفظ و تبليغ فرهنگ اهلبیت بودامام بايد با سلاح بيان و خطابه و دعا قلبهای خفته را بيدار و چشمهای بسته را باز مینمود، تا حقيقت پنهان کربلا، بر آنها آشکار شود و همگان بدانند که قيام خونين پدر بزرگوارش حسين بن علي (علیهالسلام)، هدفي نداشت، جز حفظ اسلام و مکتب حقّه تشيّع و نه رسيدن به جاه و مقام و رياست امام سجاد(علیهالسلام) بايد زنده میماند تا به جهانيان اعلام کند که امام حسين(علیهالسلام) اسلام را بهشدت در معرض خطر نابودي میدید و حکومت ظالمانه و غیردینی يزيد را بههیچوجه به صلاح اسلام و آينده آن نمیدید و لذا دست به شمشير برده و درراه احياء دين و اسلام کشته و به درجه رفيع شهادت نائل آمد، و با خون پاک خود جاني تازه به کالبد جهان اسلام دميد، منتهي براي حفظ و پاسداري از اهداف بلند حسيني، بايد کسي باشد که به ميدان آمده و با توکل بر خداوند به وعظ و سخنراني و دعا و بیدارسازی مردم بپردازد تا بدینوسیله راه حسين و اهداف آن سالار شهيدان تداوم يابد و آنکسی نيست جز وجود نازنين امام سجاد(علیهالسلام).
2- دومين علت عدم همکاري امام سجاد(علیهالسلام) با انقلابيون مدينه اين بود که در ميان آنها افرادي وجود داشتند که نيّتي پاک و هدف مقدسي نداشتند، بلکه هدفشان از قيام دست يافتن به پست و مقام و رياست بود و نه چيز ديگري، که مهمترین آن افراد، شخصي بود به نام عبدالله بن زبير، که نقش مهمي در جريان حره داشت او فردي جاهطلب و داراي ظاهري فريبنده بود، بعد از شهادت امام حسين(علیهالسلام) روي مقاصد سياسي، مردم عراق را سرزنش میکرد که چرا امام را دعوت و سپس تنها گذاشتند و او را ياري نکردند؟! از يزيد نيز بدگويي میکرد و او را شرابخوار و سگباز و فاجر میخواند و مردم را دعوت به خلع و برکناري او میکرد.(2)
بايد توجه داشت که مجرد قيام برعليه ظالم و ستمگر ،باعث نمیشود که انسان معصومي چون امام سجاد (ع) از آن حمايت کند و تنها ظالم و ستمگر بودن حاکم، نمیتواند مجوز قيام برعلیه او باشد ،بلکه شرایط ديگري نيز بايد مدنظر باشد ،لذا گرچه مردم کوفه بعد از شهادت امام مجتبي (ع) در خانه سليمان بن صرد اجتماع کرده به امام حسين (ع) نامه نوشتند و او را دعوت به قيام برعلیه معاويه نمودند ،اما چون آن حضرت میدانست که در اين زمان شرایط براي قيام مساعد نيست ،به آنان پاسخ منفي داد .(3) توجه داريد که امام حسین بعد از امام مجتبي مدت10 سال در زمان معاويه امامت کرد ،ولي مصلحت نديد که برعلیه او قيام نمايد .بعد از معاويه هم با حساب و دقت و بررسی قيام نمود .هنگامیکه مردم کوفه نامه نوشتند ،پیکها فرستادند ،به اینها اکتفا نکرد ،بلکه حضرت مسلم را به کوفه فرستاد تا از نزديک اوضاع را بررسي کند و به حضرت خبر دهد و حضرت مسلم بعد از بررسي اوضاع ،به حضرت نامه نوشت که مردم کوفه آماده حمايت از شما هستند و هرچه زودتر بهسوی کوفه حرکت کن. اگر امام حسين در زمان امام سجاد بود، روش امام سجاد را در پيش میگرفت.
درباره توابين هم مشابه همان است که ذکر شد، زمينه قيام و حرکت مساعد نبود تا امام از آن حمايت کند آيا اگر توابين بودند و به مختار کمک میکردند، بهتر نبود ،تا بروند و همه کشته شوند. البته کساني که خالصانه در اين قیامها شرکت کرده و کشته شدند انشاءالله مأجور خواهند بود. براي قضاوت درباره روش امام سجاد و امام حسين (ع) لازم است با دقت اوضاع دقيق زمان آندو بزرگوار مطالعه و بررسی شود، که میتوان به سيره پيشوايان ،مهدي پيشوائي، مراجعه نمود.
پینوشتها:
1. سيد بن طاووس، لهوف، ص190
2. مهدي پيشوائي، سيره پيشوايان، ص257
3. دينوري، احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص 221