آیا وجود خدواند بدیهی است؟ اگر بدیهی است چرا فلاسفه و علمای برزگ اسلام برای آن دلیل آورده اند؟
در مجموع می توان گفت اكثر اندیشمندان اسلامی بر بدیهی بودن وجود خداوند اعتقاد دارند و به همین دلیل برهان فطرت به عنوان یك عامل تبیین و درك اصل بداهت ارائه می گردد و روشن است كه دلیل فطری وجود خداوند نوعی علم حضوری به وجود اوست كه برهان فطرت تلاش می كند فرد را در برخورداری از این علم درونی متنبه سازد ؛ در هر حال اصل بدیهی بودن وجود خداوند در نزد بشر امری مورد قبول اندیشمندان اسلامی است هرچند بر آن تصریح نكرده باشند .
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می فرماید:
« قرآن كريم اصل وجود خداي تعالي را بديهي مي داند يعني عقل براي پذيرفتن وجود خداي تعالي احتياجي به برهان نميبيند و هر جا از خدا صحبت كرده، عنايتش همه در اين است كه صفات او را از قبيل وحدت و يگانگي و خالق بودن و علم و قدرت و صفات ديگر او را اثبات كند.» (1)
اما در عین حال می توان گفت بدیهی بودن وجود خداوند به معنای بی معنا بودن براهین اثبات وجود خدا و بی ثمر بودن آن ها نیست زیرا هم اثبات اصل بدیهی بودن این امر و هم رسیدن به مرحله درك بداهت می تواند نیازمند به برهان باشد و به همین جهت است كه اندیشمندان اسلامی در كنار ذكر براهین اثبات خدا تاكید می نمایند كه این براهین تنبیهی هستند یعنی بداهت وجود خداوند را برای مخاطب آشكار می سازند .
به عبارت روشن تر بدیهیات از دو حال خارج نیستند یا بداهت آنان مورد تایید است كه در نتیجه مقصود و مطلوب در بدیهی حاصل است و نیازی به اثبات نمودن مدعی در آن نیست و این عین نتیجه ای است كه با اثبات یك گزاره حال می شود بلكه مقدم بر آن می باشد. و یا بداهت آنان مورد تایید فرد یا افرادی نیست كه در این صورت می توان بر بدیهی بودن این امر یا بر درستی نتیجه آن از طریق براهین تنبیهی براهینی را اقامه نمود .
با این اوصاف برهان ناپذیری در معنای خاص خود مخالف با ثابت بودن نتیجه براهین نیست و چه بسا چنین نتیجه ای از بیشترین درجه بداهت و روشنی و مقبولیت در نزد بشر برخوردار باشد .
پی نوشت :
1. علامه طباطبایی، تفسير الميزان، ترجمه موسوي همداني سيد محمد باقر، دفتر انتشارات اسلامي حوزه علميه قم ، قم 1374 ش ، ج 1 ،ص 596 .