بهترين سن ازدواج براي مرد؟
اصولاً نميتوان يك سن مشخصي را براي ازدواج همهي افراد معين كرد چرا كه افراد با هم تفاوت دارند و اين تفاوتها باعث ميشود كه زمينههاي ازدواج در افراد، متفاوت و مختلف گردد به نحويي كه در يك سني برخي افراد زمينههاي ازدواج آنها مساعد است و شرايط ازدواج را دارند و برخي ديگر ندارند به همين خاطر، نميتوان براي همهي افراد يك نسخه واحد پيچيد و بر فرض مثال گفت كه همه بايد در فلان سن مشخص ازدواج كنند. البته اگرچه نميتوان سن مشخصي را براي ازدواج همهي افراد مشخص كرد، ولي از آنجا كه هر چيزي فصلي دارد براي ازدواج هم فصلي معين نموده اند و آن را دهه سوم زندگي تعيين كرده اند يعني فصل ازدواج بين 20 تا 30 سالگي است و بهتر است ازدواج در اين فصل واقع شود. چون اولاً شور و حال جواني در اين فصل بيشتر است و ثانياً از لحاظ پزشكي ثابت شده است كه باوري و توليد مثل در اين سنين بهترين نتيجه را در بر دارد به طوري كه همسران و فرزندان از سلامت بيشتري برخوردارند.
بايد توجه داشت كه براي ازدواج و شروع زندگي يك سري زمينهها و شرايطي لازم است و آن حداقل و حداكثري دارد يعني اين كه براي ازدواج، حداقل بايد دختر و پسر به بلوغ جنسي رسيده باشند چون يكي از اهداف ازدواج تداوم نسل نوع انسان است طبيعتاً وقتي اين مهم تحقق پيدا ميكند كه دختر و پسري كه با هم ازدواج ميكند، قابليت باروري و تولد مثل را داشته باشند و اين قابليت بعد از بلوغ جنسي حاصل ميگردد.
بنابراين حداقل شرايط ازدواج، برخورداري دختر و پسر از بلوغ جنسي است. اما آيا تنها بلوغ جنسي ميتواند عامل موفقيت و خوشبختي و شادكامي دختر و پسر را فراهم آورد؟ پاسخ اين پرسش كاملاً مشخص است كه خير، تنها بلوغ جنسي نميتواند تضمين كننده يك ازدواج موفق باشد بلكه، عوامل ديگري مثل بلوغ عقلي، اجتماعي، اخلاقي، اقتصادي و... هم لازم است كه وقتي آن عوامل در كنار بلوغ جنسي قرار ميگيرند تشكيل شرايط حداكثري را ميدهند و موجبات پايداري و تداوم ازدواج را فراهم ميآورند. البته اگرچه در مسئله ازدواج علاوه بر بلوغ جنسي، به بلوغ اجتماعي و عقلي هم نياز است. اما امروزه اين موضوع در جوانان تنزُّل يافته و فاصله ميان بلوغ جنسي و بلوغ اجتماعي و عقلي جوانان زياد شده است و طبعاً وقتي شرايط براي يك جوان مهيا نباشد، اقدام براي ازدواج منطقي نيست.
البته اين موضوع مي تواند در فرهنگها و مناطق مختلف متغير باشد. بنابراين شرايط اجتماعي و منطقه اي را نيز بايد در نظر داشت.
به هر حال، وقتي سخن از سن ازدواج ميشود دو نكته را بايد مد نظر داشت:
1- ازدواج يك زمان صد در صد معين شده و قانون ثابتي براي همه انسانها ندارد.
2- سن ازدواج علاوه بر نياز فردي، از شرايط اجتماعي و نياز نوعي نيز متأثر ميگردد.
البته توجه داشته باشيد كه ازدواج زودهنگام و در سنين پايين، با مشكلات و پيامدهايي همراه است، زيرا دختر و پسر در سنين پايين از تجارب كافي برخوردار نيستند به همين دليل، ممكن است بين آنها درگيريهاي لفظي و غير آن انجام گيرد و به كدورت و جدايي منجر شود. همچنين در سنين كم، معيارهاي كاملي در انتخاب همسر ندارند و پس از چند سال كه معيارهاي شناختي آنها كاملتر ميشود، متوجه ميشوند كه آن معيارها در همسرشان نيست كه در اين صورت، همين مسئله گذران زندگي را با مشكل مواجه ميكند، يا حتي گاهي خود دختر و پسر در انتخاب همسر، نقش چنداني ندارند و پدر و مادر براي آنها همسر انتخاب ميكنند كه اين مسئله آسيبهاي بسياري به همراه دارد.
موضوع ديگر، مسأله تربيت فرزند است كه طبيعي است دو جوان كم سن و سال و كمتجربه، از عهده چنين مسئوليت بزرگي بر نميآيند.
در مجموع، مطرح نمودن مسألهي «سن مناسب براي ازدواج» از اين جهت ضرورت مييابد كه يك ازدواج زودهنگام فاقد پختگي لازم بوده و همان طور كه عرض شد موجب بروز مشكلاتي در زندگي ميگردد؛ از سويي ديگر، ازدواج ديرهنگام نيز ميتواند فاقد نشاط و شادابي باشد.
در نهايت، بر اساس يك معيار عمومي ميتوان سنّ مناسب براي ازدواج پسران را به طور متوسط بين 25 تا 28 سال دانست. اين استاندارد با معيارهاي نظامهاي تحولي شناختي جوانان امروزي همخواني بيشتري دارد.