در پاسخ به سؤال اول شما بايد بگوييم كه طبق جستجويي كه در منابع معتبر روايي داشتيم سند معتبري براي حديث مذكور نيافتيم البته روايتي از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل شده :مَنْ تَعَلَّمْتَ مِنْهُ حَرْفاً صِرْتَ لَهُ عَبْدا (1)" ازكسي كه حرفي بياموزي عبد او شده اي" كه احتمالا روايت مورد اشاره شما ماخوذ و برگرفته از اين روايت باشد
اما درباره مفاد اين حديث و تناقض آن با توحيد در عبادت بايد بگوييم كه عبد داراي دو كاربرد مي باشد: يك كاربرد به معناي بندگي و پرستش خداوند متعال است چنانكه در آيه 5 سوره حمد به همين معناست و كاربرد ديگر آن به معناي بردگي مي باشد كه در روايت مذكور همين معنا مراد است ( مانند كنيه جد پيامبر كه عبد المطلب بوده ) و آنچه با توحيد در عبادت منافات دارد اين است كه كسي به اصطلاح اول خود را عبد كس ديگري بداند. اما به اصطلاح دوم چون مستلزم پرستش و عبادت نيست. لذا با توحيد در عبادت منافات ندارد.
به عبارت ديگر مراد از اين روايت ، اين است كه ازكسي كه نكته اي آموخته اي گويي برده او شده اي و اين عبارت در مقام بيان لزوم احترام به معلم مي باشد يعني مقام معلم و آموزگار آن قدر بالا است كه دانش آموز همانند برده اي كه به مولا و مالك خود احترام مي گذارد بايد حرمت وي را حفظ نمايد و اين عبارت نمي خواهد بگويد كه كسي كه نكته اي به من بياموزد معبود من و قابل پرستش و عبادت است.
بنابراين تناقضي بين مفاد روايت و آيه 5 سوره حمد وجود ندارد زيرا تناقض در جايي است كه درباره يك معنا ما دو حكم متقابل داشته باشيم اما در اينجا عبد به يك معنا استعمال نشده است.
پینوشت ها:
(1) بحار الأنوار " علامه مجلسي "ج 74 ص 167