در مورد پدر مختار ثقفی و رابطه و اعتقاد او نسبت به امیرالمومنین علی (ع) توضیح بفرمایید.
مختار بن ابوعبید ثقفی از طائفه ی ثقیف در طائف است، که در حدود 80 کیلومتری مکه است و منطقه ی کوهستانی و ییلاقی است. این طائفه از نظر قدرت ، اعتبار و نفوذ مثل قبیله ی قریش در مکه بوده است.
از آن قبایلی بوده است که هیئتی محضر رسول خدا (ص) فرستادند، و شرط کردند که بت های ما و خدای محمد (ص) هر دو باشند، ما از عهده ی عوام مان بر نمی آییم، و شرط دیگر اینکه ما را از نماز معاف بدارند.
رسول خدا (ص) حاضر نشد که با آنان مذاکره ی مستقیم کند، یک نماینده ی به نام خالد بن سعید بن عاص در مذاکره تعیین شد و حضرت بت پرستی و نماز نخواندن آنها را قبول نکرد، فرمود: لا خیر فی دین لا صلات فیه. هر دینی که در آن نماز نباشد، خیری در آن دین نیست. منتهی در حقشان این ارفاق را می کنیم که خودشان را مامور خراب کردن بت خانه هایشان نمی کنیم.
این طائفه در سال نهم هجرت مسلمان شدند. پدر مختار روز اول خلافت عمر وارد مدینه شد. در روزی که عمر می خواست برای شرق و ایران نیرو بفرستد، اولین کسی که اعلام کرد که فرماندهی جنگ را می پذیرد ابوعبیده ثقفی بود . بعد از آن سپاهیان مسلمان با سپاه ایرانیان در عراق امروز و جایی که باید از دجله عبور کنند، روبرو شدند و پلی زدند وقتی از پل عبور کردند در مقابل ایرانیانی قرار گرفت که فیل جنگی داشتند و زره هایی بر اسبانشان داشتند که اسب های عربی از آنها رم می کردند. مسلمانان ابزارهای جنگی این چنینی ندیده بودند. ابوعبید پیاده به جنگ فیل رفت و چشم فیل جنگی را کور کرد، و بعد زیر پای فیل و در جنگ جسر کشته شد.
از دیدگاه ابوعبیده و مختار نسبت به امامت امیرالمومنین علی (ع)، زمانی که در طائف بودند اطلاعی نداریم.
