حجت الاسلام والمسلمین مهدی پیشوایی

در جنگ صفین حضرت علي(ع) نماينده ای نزد معاویه فرستاد که مالک اشتر با این انتخاب مخالف بود و معاویه این نماینده را فریب داد. این رفتار حضرت علی(ع) چه حکمتی داشته است؟ فلسفه این انتخاب چه بوده است؟
اصل این قضیه در تاریخ صفین و در جریان مکاتبات حضرت علی(ع) با معاویه ذکر شده است. آن شخصی که علی(ع) نهایتا نزد معاویه فرستاد، جریر بن عبدالله بذلی و از مردم یمن بوده است، و مالک اشتر هم اصلش یمنی الاصل بوده است.
امیرالمومنین علی(ع) و جلوتر از او رسول خدا (ص) مطابق مسببات و قرائن عمل می کرده اند. جریر قبل از آن حاکم همدان بوده است. حضرت او را به کوفه اظهار کرد، و مطلع شد که امیرالمومنین علی(ع) می خواهد کسی را نزد معاویه بفرستد، عرض کرد که یا امیرالمومنین من سابقه دوستی با معاویه دارم و در شام دوستانی دارم، شاید بتوانم معاویه را برای بیعت قانع کنم.
امیرالمومنین(ع) فرمود: تو را رسول خدا(ص) نیکو مرد یمنی نامیده است. مالک اشتر با ماموریت این شخص مخالفت کرد. ولی روی سوابق و اظهارات جریر، علی(ع) او را اعزام کرد.
اما صلاح نبود مالک اشتر به شام برود، و این جوابش بعد از بازگشت جریری که ناموفق شد، و معاویه وقت کشی کرد، مالک گفت که اگر من می رفتم چنین و چنان می کردم. جریر گفت؛ اگر تو می رفتی معاویه تو را می کشت. چون از نظر شامیان و معاویه ، مالک اشتر یکی از متهمین اصلی در قتل عثمان بود. بر این اساس صلاح نبود که مالک اشتر برود.
علی(ع) بر اساس ظواهر عمل کرد، ولی متاسفانه جریر فراست لازم را نشان نداد، و آنجا خیلی معطل شد، در حالیکه جریر در آن مدت باید استنباط می کرد و از رفتار و سیمای معاویه می خواند که بیعت کن نیست و نمی بایست وقت را تلف کند.
البته این به این معنی نبود که جریر در آنجا معطل شد، علی(ع) در کوفه دست روی دست بگذارد، بلکه علی(ع) مقدمات کار را انجام داد، و آمادگی هایی لازم را گرفت، و تاثیری در کار حضرت نداشت. ولی اگر باهوشتر از جریر می رفت، ممکن بود نامه بنویسد که استنباط من این است که این بیعت نمی کند.
حضرت علی(ع) از اول با هر سه گروهی که مقابله کرد، روش رسول خدا(ص) را عمل کرد و در ابتدا وارد جنگ نمی شد، و از راه مصالحه و گفتگو پیش می رفت. حضرت نمی خواست که کار به جاهای باریک بکشد که هزینه زیاد داشته باشد.

کد امنیتی
سوال امنیتی
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.