سلام ان شا الله که عباداتتون تا الان مقبول بوده باشد. سوال من در مورد وجه اخلاقی لعن کردن است.این که آیا در دین ما صحیح است؟ چه طور ائمه کسانی را لعن می کرده اند؟ لعن کردن مسلمانان اشکالی ندارد؟ به عنوان مثال در مورد این حدیث که بسیار در اینترنت رایج شده است : حسین بن ثویر و ابن سلمه سراّج می گویند: از امام صادق شنیدیم که بعد از هر نماز چهار مرد و چهار زن را لعنت می کردند . (اصول کافی، جلد سه) این موضوع درسته؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
دوست بزرگوار به چند نكته توجه فرمائيد:
1.معنا و مفهوم «لعن» هم در لغت و هم در اصطلاح ديني بر خلاف آنچه در زبان فارسي و گويش عمومي مردم تلقي و استفاده مي گردد، توهين و ناسزاگوئي به فرد ملعون نمي باشد، بلكه نوعي اعلان موضع در مقابل يك رفتار خاص مي باشد كه كابرد ها و اهدافي متفاوت نسبت به آنچه عموم مردم به كار مي برند دارد. «لعن» در لغت به معناي طرد نمودن و دور ساختن از روى خشم (1) و همچنين مترادف ذم، تقبيح و نكوهش نيز آمده است.(2) در همين راستا در اصطلاح ديني نيز كاربردي نظير اعلان موضع منفي و اعلان برائت از يك رفتار و يا شخصيت خاص با ادبياتي ديني و بدون هتاكي دارد، كه مفهوم آن درخواست از خداوند و دعاي بر عليه فرد مي باشد. (3) خداوند متعال نيز از همين لفظ براي تاديب و بيان موضع نسبت به رفتارها و يا اشخاص خاصي كه رفتار ناشايست داشته اند. استفاده كرده (4) كه معنايش دور نمودن آنها از رحمت و يا وعيد به عذاب مي باشد.«إِنَّ الَّذينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدى مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُون»؛«كسانى كه دلايل روشن، و وسيله هدايتى را كه نازل كردهايم، بعد از آنكه در كتاب براى مردم بيان نموديم، كتمان كنند، خدا آنها را لعنت مىكند و همه لعنكنندگان نيز، آنها را لعن مىكنند»(5) در مجموع كاربرد لغوي و اصطلاحي اين كلمه نشان مي دهد كه هدف از به كارگيري آن در فرهنگ دين نوعي بازدارندگي و اعلان موضع اعتقادي و اخلاقي نسبت به يك رفتار و يا اعتقاد و يا تفكر خاص مي باشد كه جنبه تربيتي و هدايتي و اصلاحي به خود مي گيرد،كه اگر در جاي خود و درست به كار برده شود هم به لحاظ اخلاقي تاثير تربيتي خود را گذاشته و هم مورد تاييد دين مي باشد.
2. همانطور كه بيان شد «لعن» نوعي اعلان موضع مي باشد. لذا همانطور كه به كارگيري آن در جاي مناسب مورد تاييد مي باشد استفاده از آن با اغراض شخصي و يا از روي غضب و انگيزه هاي غير الهي و يا استفاده از ان در مورد افراد مؤمن و صالح به شدت نهي شده است. زيرا تبري جستن از چنين افرادي به جهت ايمان و داشتن عمل صالح نوعي اعلان برائت و دوري از ايمان و عمل صالح محسوب مي گردد كه به نوعي تاثير لعن را به خود فرد لعن كننده بر مي گرداند.(6) خداوند متعال نيز اگر به جهت رفتار خاصي فرد و يا گروه خاصي را لعن مي نمايد به همين جهت قبل از لعن نمودن وجه آن و رفتار و صفت خاصي را كه مورد نهي و موجب لعن شده را بيان مي كند كه جنبه تربيتي و اصلاحي لعن از بين نرود.
3. با توجه به وجود انگيزهاي فراواني كه افراد مغرض و دشمان اهل بيت در جعل روايات و نسبت دادن برخي رفتارهاي حساسيت برانگيز به اهل بيت داشته ودارند در مورد اين گونه رواياتي كه از ائمه نقل شده و در برخي از آنها اشخاص با اسم خاص لعن شده اند نيز نمي توان با اطمينان و بدون تحقيق كامل از صحت انها مورد استناد قرار داد، خصوصا اينكه اهل بيت در مورد تعامل با اهل سنت و احترام به مقدسات آنها و حتي تقيه نمودن در برخي موارد اختلافي تاكيدات فراواني داشتند. لذا نسبت به اين گونه روايات ولو اين كه در كتب روائي مهمي چون اصول كافي هم نقل شده باشند لازم است دقت بيشتري داشته باشيم، و بر فرض صحت اين گونه روايات نيز همانگونه كه در نكته اول اشاره شد در مورد معني و مفهوم لعن كردن خصوصا در بستر زماني كه قرآن و روايات اهل بيت از اين تعبير استفاده نموده اند نيز بايد توجه داشت، و در عين حال به جهت بار معنائي كه در حال حاضر در جامعه لعن كردن پيدا نموده است كه نوعي فحش و ناسزاگوئي نيز تلقي مي گردد با توجه به روايات فراواني كه در مورد مدارا و تقيه و پرهيز از انجام رفتاري كه مورد وهن اهل بيت در بين اهل سنت گردد(7)، حكم ثانوي در مورد لعن نمودن علني در مورد افرادي كه به عنوان مقدسات اهل سنت محسوب مي شوند، جهت حفظ انسجام امت اسلامي در مقابل فتنه هاي دشمنان قسم خورده اسلام اين است كه بايد از چنين رفتارهائي پرهيز گردد كه مي توان فتواي اخير مقام معظم رهبري را در حرمت توهين به مقدسات اهل سنت در همين راستا ارزيابي نمود.
پي نوشت ها:
1. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، صفوان عدنان، داود، دارالعلم/ الدار الشامية، چاپ اول، دمشق/بيروت، ۱۴۱۲ ق.ص۷۴۱.
2. دهخدا، علي اكبر، لغت نامه دهخدا، دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۴۶ش.ج۴۳، ص۶۶۰.
3. المفردات في غريب القرآن، ص۷۴۱
4. احزاب، ۵۷؛ آل عمران، ۸۷؛ هود، ۱۸.
5. بقره(2) آيه 159.
6. مجلسي، بحار الانوار، نشر دار الاحيا التراث العربي بيروت، ج27، ص 208.
7.همان، ج 65، ص 151.
موفق و موید باشید