به نام خدا
سلام
شخصي پرسيده است كه آيا واژه " اموات" در آيه 28 سوره مباركه بقره اشاره به مردگان ندارد؟ در اينصورت تناسخ روح را تاييد مي‌كند.
جوابي كه داده ايم اين است كه مقصود از آفرينش، خلق جسم و سپس دميدن روح منحصر به فرد در آن است كما اينكه روح در جسم مرده باقي نمي ماند و در قرآن اشاره نشده كه روح از جسم مرده به جسم ديگري منتقل مي‌شود. در ثاني ، با توجه به توالي مرگ و حيات به كيفيتي كه در آن آيه شريفه آمده، فقط يكبار آفرينش انسان از عدم و با استفاده از مصالح مرده (خاك كه البته حتما در بر دارنده بقاياي موجودات پيشين است) انجام شده و از آن پس از مايع مني است كه ربطي به جسد مردگان قبلي ندارد و حتي در آن آفرينش اول هم موجودي به نام و مشخصات انسان در زمين نمي‌زيسته كه حتي خاك آن بخواهد مصالح و ماده تشكيل دهنده جسم حضرت آدم بوده باشد.
آيا اين جواب كافي و قانع كننده و جامع و منطقي است؟
سوالي كه براي خودم مطرح است اينست كه چرا در اين آيه آمده است كه شما مرده(اموات) بوديد سپس شما را زنده كرديم. در حالي كه گفته نشد شما اصلا نبوديد و ما شما را خلق كرديم؟ آيا ممكن است اين نحوه بيان اشاره به دوره جنيني فاقد روح (قبل از 3 ماهگي نوزاد ) باشد؟
با تشكر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
تناسخ به معناي انكار معاد و جهان آخرت است و بنا بر آن عقيده ، محل پاداش و كيفر همين جهان است و روح فرد خوبي كه مرده دوباره به اين دنيا باز مي گردد و با يك زندگي خوب پاداش قبلي خود را مي گيرد و روح كسي كه بد بوده به اين دنيا باز مي گردد و با يك زندگي نكبت بار كيفر خود را مي گيرد.
اين عقيده با برهان هاي عقلي مردود است ( كه بايد در جاي خود مطرح شود) و با آيات قرآن ناسازگار است زيرا آيات حاكي است كه اگر خلقت با جاودانگي همراه نباشد، عبث است و جاودانگي فقط در جهان آخرت است. به صراحت قرآن اين جهان تمام مي شود و جهان آخرت ظاهر مي گردد و در آن جهان همه انسان هاي اولين و آخرين مجتمع شده و به حساب همه رسيدگي شده و بهشت و جهنم جاويد پاداش و كيفر انسان ها است و ...
اما سؤال شما كه چرا قرآن مخلوق نبودن انسان ها را با واژه "كنتم امواتا" بيان كرده است؟ در حالي كه به نظر شما بايد مي گفت شما نبوديد و ما شما را خلق كرديم.
"اموات" در اينجا به معناي فاقد حيات و شعور و فهم است.(1) انسان قبل از اين كه حيات يابد يا مني بوده در پشت پدر و يا نطفه، علقه و مضغه بوده در رحم مادر كه حيات و شعور نداشته است. بعد خداوند در اين نطفه و علقه و ... روح دميده و از او انساني تام الخلقه آفريده است.
بنا بر اين زنده نبودن انسان به دوره نطفه و علقه و مضغه هم بر مي گردد كه مثل خون بسته يا مثل تكه اي گوشت است كه هيج درك و فهم و شعور نداشته و اگر دفع مي شد، موجود بي جاني بود كه دفع شده بود. ولي بعد، از همين موجود بي جان كه نهايت و حد اكثر حيات نباتي داشته، انساني با فهم و درك و شعور آفريده است.
پي نوشت ها:
1. بلاغي نجفي، آلاء الرحمن، قم، بنياد بعثت، 1420 ه.ق، ص 80.

موفق و موید باشید