اشرف آشورى
اهلبیت پیامبر(ع) چهرههاى پرفروغى به جهانیان عرضه کردهاند و نامشانمانند ستارگان درخشان در آسمان فضیلتها مىدرخشد; درخشانترین ستاره در میانبانوان هفتمین منظومه ولایت; فاطمه کبرى فرزند پاکیزه موسى بن جعفر(ع) است. کهسالهاست تشنگان معرفت از حریمش زلال ایمان مىنوشند و عارفان با گذر بر زندگىفرزانهوارش و درک لحظههاى آسمانى شدنش، درهاى عروج را به روى خود مىگشایند وبوى وصال را در گستره زمین منتشر مىسازند. او والاترین دختر موسى است و از اینروست که هر گاه نامى از پدر برده شود، یادى از او نیز به میان مىآید و به اینمناسبت در ویژهنامه موسى بن جعفر(ع) لحظاتمان را با نام و یاد وى عطرآگینمىسازیم. با اذعان به این حقیقت که پیرامون زندگانى حضرت فاطمه معصومه(س)تحقیق کاملى صورت نپذیرفته است، به خاندان، اوضاع سیاسى، عصر تولد، و نظراتىکه پیرامون تولد حضرت ارائه شده است، مىپردازیم.
سرود شکفتن
تولد فاطمه معصومه(س) براى اهلبیت(علیهم السلام) اهمیتى خاص داشتزیرا این خبر قبل از تولد بارها توسط امام صادق(ع) اعلام مىشد و به این ترتیباز همان ایام شیعیان به شناخت مقام والاى وى فرا خوانده مىشدند. از جمله آنگاهکه گروهى از شیعیان رى نزد امام صادق(ع) آمدند، حضرت فرمود: آفرین بر برادرانما از اهل قم. آنان گفتند: ما اهل رى هستیم. ولى امام همان جمله پیشین راتکرار فرمود. و ادامه داد: «الا ان لله تعالى حرما و هو مکه. الا ان لرسول اللهحرما و هو المدینه الا ان لامیرالمؤمنین حرما و هو الکوفه الا ان حرمى و حرم ولدىبعدى قم الا ان قم کوفتنا الصغیره.
الا ان للجنه ثمانیه ابواب ثلاث منها الى قم.تقبض فیها امراه هى من ولدى و اسمها فاطمه بن موسى. تدخل بشفاعتها شیعتناالجنه باجمعهم».
براى خداوند حرمى است که مکه است، حرم رسول، مدینه حرم امیرمومنان کوفه است وحرم من و فرزندانم قم است. بدانید قم کوفه کوچک ماست. بدانید بهشت هشت در داردکه سه در آن به سوى قم است.بانویى از اولاد من در آنجا وفات مىکند که نامش فاطمه دختر موسى است. همهشیعیان ما به شفاعت او وارد بهشت مىشوند.
این خبر و نحوه تعریف حضرت از قم بهطور طبیعى مىتوانست گروهى از اهالى رى را به عزیمتبه سوى قم برانگیزد و درحقیقت اهمیت ویژهاى را که شهر قم به خاطر حضور فاطمه کبرى مىیافتبراى آنانبازگو کند. مىتوان گفتبه همین خاطر گروههایى از مردم قم از جمله صاحبان فکر واندیشه از آمدن چنین بانویى به قم مطلع بودند و براى فرا رسیدن آن زمان و یارىو پاسداشت مقدم وى لحظه شمارى مىکردند. نکات دیگرى نیز از این روایتبه دستمىآید از جمله این که قم حرم ائمه طاهرین است. موضوعى که در دهها روایت دیگراز زبان پیامبر(ص)، امام على(ع) و اغلب ائمه یکى پس از دیگرى به آن اشاره شدهاست.
در خبرى دیگر نیز امام صادق(ع) به پیشگویى تولد وى پرداخت. آن روز یکى ازشیعیان به نزد حضرت آمد، امام را دید که با کودکى در گهواره سخن مىگوید. گامىجلوتر نهاد و مبهوت از این واقعه پرسید: آیا با این طفل سخن مىگویید؟ امام اورا دعوت کرد تا با کودک در گهواره سخن بگوید. مرد باز هم جلوتر آمد و سلام کرد.کودک نه تنها جوابش را داد; بلکه گفت: اى مرد نامى را براى دخترت [که تازهمتولد شده است] انتخاب کردهاى که خداوند آن را دشمن مىدارد پس نامش را عوض کن[وى نام دخترش را حمیرا گذاشته بود] شگفتى مرد دو چندان شد. آنگاه امامصادق(ع) فرمود:
«این کودک فرزندم موسى است.
خداوند از او دخترى به من عنایت مىکند که نامش فاطمه است. او را در سرزمین قمبه خاک مىسپارند. هر شخصى که او را در قم زیارت کند، بهشتبرایش واجب مىشود».
پاکیزه نسب
پدرش موسى بن جعفر(ع) ملقب به کاظم، صابر، صالح و امین است کهروز یکشنبه، هفتم ماه صفر سال 128 هجرى قمرى در منطقه ابواء; محلى بین مکه ومدینه از بانویى پاکیزه به نام حمیده به دنیا آمد. ابوبصیر درباره تولد موسىکاظم(ع)مىگوید: همراه امام صادق(ع) (سالى که پسرش موسى بن جعفر(ع) متولدگردیده سال 128 ه. ق) براى شرکت در مراسم حجبه سوى مکه رفتیم. وقتى بهسرزمین «ابواء» (منزلگاهى بین مکه و مدینه) رسیدیم، امام صادق(ع) براى ماصبحانه فراوان و خوب تهیه کرد، ما مشغول خوردن صبحانه بودیم که فرستاده حمیده(همسر امام صادق(ع» آمد و گفت:حمیده مىگوید: درد زایمان گرفتهام، و شما فرمودهاید نسبتبه این پسر اقدامىنکنم.
امام صادق(ع) بىدرنگ برخاست و همراه فرستاده حمیده رفت، و پس از مدتى نزدىاصحاب بازگشت. اصحاب پرسیدند: خداوند تو را شاد کند و ما را فدایت نماید،جریان حمیده چه بود؟
فرمود: خداوند حمیده را سلامت داشت و به من پسرى عنایت فرمود، که در میانمخلوقاتش از همه بهتر است، و حمیده در مورد آن نوزاد مطلبى به من گفت که بهگمانش من آن را نىدانم، در صورتى که من به آن از او آگاهتر هستم.
پرسیدم: قربانت گردم، آن مطلب چه بود؟
پاسخ داد: حمیده گفت; هنگامى که آن نوزاد متولد شد، «دستهایش را بر زمیننهاد و سر به سوى آسمان بلند کرد».من به حمیده گفتم: این کار، نشانه رسول خدا(ص) و نشانه وصى بعد از اوست.
امام کاظم(ع) در سال179 ه. ق به دستور هارون زندانى شد و سرانجام در روزجمعه بیست و چهارم یا بیست و پنجم ماه رجب سال183 در بغداد مسموم گردید و بهشهادت رسید و پیکر پاکش را در شهر کاظمین به خاک سپردند.
مادر حضرت معصومه(س)
حضرت معصومه(س) و امام رضا(ع) هر دو از یک مادر به نام «نجمه» (ستاره)متولد شدهاند. در کتابهاى تاریخى براى مادر حضرت ده نام و لقب ذکر شده است کهعباتند از:
نجمه، تکتم، خیزران مرسیه، اروى، امالبنین، طاهره، سکن،سمانه، شقرا، صقر.
درباره زمان تولد، پدر، مادر، سن و مدت عمر نجمه خاتون اطلاعى در دست نیست ودرباره اینکه وى اهل چه منطقهاى بوده است، نیز اختلاف نظر وجود دارد. على اکبرمهدىپور مىنویسد:
از تاریخ تولد نجمه خاتون اطلاعى در دست نیست و از مقدار سن شریفش به هنگامشرفیابى به دودمان امامت چیزى نمىدانیم. تنها چیزى که در منابع حدیثى آمده،این است که وى به هنگام تشرف به خانه امام کاظم(ع) دوشیزه بوده است. اما درمورد تابعیت وى که اهل چه کشورى بوده، تنها چیزى که در دست است این که وى اهلمغرب بود و مغرب در اصطلاح به سه معنا اطلاق مىشود:
1-شمال آفریقا شامل; تونس، لیبى، مراکش و الجزایر
2-مراکش
3-اروپا
براى تعیین منظور از مغرب باید به واژه «مرسیه» استناد کنیم که در ذیل «خیزران»گفته مىشود «مرسى» به سرزمینهایى در فرانسه، اسپانیا و الجزایر اطلاق مىشود،ولى چون به وى «سکن نوبیه» و «شقراء نوبیه» نیز گفتهاند، این احتمال کهمنظور شمال آفریقاست، تقویت مىشود و از این رو مرحوم خاتون آبادى به صراحت وىرا اهل نوبه و زنگبار دانسته است، همچنین چون درباره نجمه خاتون واژه«مولده» (آنکه در کشور عربى متولد شده و نشو و نما یافته) به کار رفته لذااین احتمال که اهل کشورهاى غربى باشد رد مىشود.»
اما درباره جایگاه رفیع مادرحضرت معصومه(س) همین نکته بس که امام کاظم(ع) مىفرمود: او را جز به فرمان خداو به استناد وحى خدا نگرفتم.
چشمه کوثر و فرزندان امام کاظم(ع)
فراوانى فرزندان نسل رسالت و ولایت از موضوعاتى است که قابل انکار نیست هر چند گاه اینامر که تعداد فرزندان ائمه به دهها نفر مىرسد براى برخى مورخان گران آمده وآنان سعى نمودهاند به روشهاى مختلف از تعداد آنها بکاهند اما حقیقت این است که«کوثر» همان کوثرى که خداى متعال در قرآن کریم سورهاى را به نامش نازل کرده،کلید حل مشکل است. آن روز که ابراهیم یگانه فرزند حضرت پیامبر در هفده ماهگىدر مدینه طیبه رحلت کرد و در بقیع به خاک سپرده شد، گروهى از منافقان و دشمنانو دشمنان مرگ وى را علامتبریده شدن نسل رسالت و نابودى اسلام دانستند و باکنایه و زخمزبان دل وى را آزردند. این موضوع که به شدت پیامبر را افسرده کرددر نهایتبه نزول سوره مبارکه کوثر انجامید و خداى متعال چنین فرمود:
«بسم الله الرحمن الرحیم. انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر ان شانئک هوالابتر»
اعجاز این سوره منحصر در حسن و حسین فرزندان بلافصل على(ع) نبود بلکهدر نسلهاى بعدى نیز همین معجزه الهى جریان یافت. و به روشنى مىتوان این معجزهآشکار را دید. کوثرى جوشان در نسل تمام ائمه به ودیعه گذاشته شد که نسل نبوت وامامت را زنده نگاه داشت. مرورى بر فشارها و اعدامها و سیاستهاى کینهتوزانهحاکمان اموى و عباسى نشان مىدهد که چگونه همین «کوثر جوشان» گاه تنها باریکهحفظ نسل ولایتبود. از اینروى به نظر مىرسد نه تنها نباید کثرت اولاد امامانموجب بروز سؤال شود بلکه ظهور اعجاز الهى «کوثر» در طول حیات ائمه باید مارا به شگفتى و تحسین وا دارد.
یکى از این امامان معصوم که به کثرت اولاد مشهور است امام موسى کاظم(ع) است کهتمام تاریخنویسان به تعدد فرزندانش گواهى دادهاند.
در بین نویسندگان تا آنجا که ما جستجو کردهایم تنها عباس فیض نویسنده انجمفروزان به این حقیقت ظریف دستیافته و جارى کوثر را در نسل امام کاظم به تماشانشسته است.
وى مىنویسد:
«موضوع کثرت نسل پیغمبر اکرم از چیزهایى است که به شهادت حس و تاریخ بههیچوجه قابل انکار نیست.
چنانچه خداوند تبارک و تعالى هم در قرآن مجید در آنجایى که مىفرماید: انااعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر ان شانئک هو الابتر بدین معنى تصریح فرمودهزیرا به اتفاق مفسرین منظور از کوثر کثرت نسل است و شان نزول این سوره آن استکه ازدیاد در نسل با کمتر تاملى در این عصر اعجاز قرآن ثابت مىگردد زیرا ذریهپیغمبر در کثرت چنانند که کوچکترین دیه و قریهاى را هم از آنها خالى نمىتواندیافتبا اینکه از طرف بنىامیه و بنىعباس و خلفاى آنها براى اضمحلال این شجرهطیبه و قطع نسل این دودمان شریف منتهاى کوشش و جدیت اعمال و به منظور انقراضسلسله فاطمیین انواع دسائس برانگیخته گشت که کربلا و قتل هفتاد و دو نقر یارانحسینى حتى اطفال شیرخوار و عملیات منصور دوانیقى و متوکل براى نمونه کفایتمىکند.
قتل ذریه پیغمبر در طف یا زنده زنده در گور کردن و در وسط پایهها گذاردن وهزارها کشتارهاى دیگر که همواره پى در پى جریان داشتیک سلسله عوامل ممتدىبودند که قطع نسل پیغمبر را ایجاب مىکرد و در عین حال این سلسله جلیله امروزهچنان توسعه پیدا کردهاند که شرق تا غرب را فرا گرفتهاند و در طرف مقابل ذرهامویان و دودمان عباسیان با تمام قدرت و عظمتسلطنت و خلافتى که دارا بودند ودر قرون متمادى در ناز و نعمت زندگانى مىکردند امروزه کوچکترین اثرى هم ازآنها دیده نمىشود و شاید در سراسر این کشور هم یک نفر اموى یا عباسى وجودنداشته باشد و در کتاب سیاده الاشراف مسطور است موقعى که حسین بنعلى(ع) شهیدگشت در طایفه بنىامیه دوازده هزار گهواره طلا و نقره وجود داشت که اطفالشیرخوار خود را در آنها مىجنباندند و از براى سیدالشهدا(ع) فرزندى نبود جز سیدسجاد(ع) معذالک از بنىامیه نسلى باقى نیست و از سادات حسینى و رضوى در هرمنطقه جماعتى وجود دارند. این است نمونهاى از آثار حقیقت و آن بود عواقب ظلم وستم.»
تعداد فرزندان
شیخ مفید37 فرزند (18 پسر،19 دختر)، ابنخشاب (20پسر، 18 دختر)، سبط ابنجوزى (20 پسر، 20 دختر)، ابن شهرآشوب 30 فرزند،عمده الطالب 60 فرزند (37 دختر،23 پسر)، کشف الغمه 38 فرزند (18 پسر، 20دختر) براى حضرت نقل کردهاند.
در باره حضرت معصومه(س) باید گفت که طبق همه نقلها نام فاطمه(س) ذکر شده استچه طبق نظر آنها که فاطمه را 2 نفر یا 4 نفر ذکر کردهاند زیرا در هر صورتفاطمه معصومه(س) همان فاطمه کبرى است که همه مورخان در باره وى اتفاق نظردارند.
عصرى که او شکفت
دورانى که مىرفتبه شکفتن فاطمه معصومه بیانجامد،همزمان با امامت امام موسى بن جعفر(ع) بود که در سال 148 ه. ق به امامت رسیدو مدت 35 سال به امامت پرداخت، خلفاى بنىعباس در این دوران آنچنان عرصه را برامام و شیعیان تنگ کردند که راویان به هنگام روایت نمىتوانستند صریحا از نامحضرت یاد کنند و ناگزیر کنیههاى حضرت مانند (ابىابراهیم و ابىالحسن) یا القابوى مانند (عبد صالح، عالم و ...) را به کار برند و یا صرفا به رمز و اشارهمانند «رجل» بسنده مىکردند.
تقیه در این ایام شدت یافت و منصور، مهدى، هادى و هارون چنان وضعى پیش آوردندکه امام حتى از لحاظ مالى براى اداره زندگى و دخترانش در مضیقه قرار گرفت.هارون آنگاه که به حکومت رسید، حضرت را زندانى کرد، گاه حضرت را آزاد مىکرد،دوباره زندانى مىساخت و همین وضع تا مدت 14 سال ادامه یافت. هارون با رفتارآمیخته به قساوت و سنگدلى چنان رعب و وحشتى به وجود آورد که شیعیان هرگز طعمامنیت را نچشیدند.
در چنین عصرى بود که زمان تولد حضرت معصومه(س) فرا مىرسید.
تا آن روز 25 سال بود که على بن موسى الرضا(ع) یگانه فرزند نجمه خاتون بود،او این همه سال را در آرزوى تولد فرزندى دیگرى سپرى کرده و چشم به راه تولدکودکى بود که امام صادق(ع) بشارت شکفتنش را دهها سال قبل داده بود. نجمه همهاین سالها را هر چند منتظر ولى مطمئن سپرى کرد، على بن موسى الرضا(ع) نیزشادان و منتظر بود و تولد خواهرى بعد از دهها سال برایش مهم و جالب مىنمود،خانهاى که نجمه در آن منتظر تولد فرزندش بود، هنوز بوى رسالت را با خود داشت;زیرا اولین بار که پیامبر(ص) به مدینه آمد، مدتى در آن خانه ساکن شد، لحظات بهکندى مىگذشت، بوى باران کوچههاى مدینه را آکنده کرده بود و نسیم شکفتن کوچههارا یکى پس از دیگرى پشتسر مىگذاشت تا این که عطر خبر تولد کودکى به زلالى کوثررسول را به خانه موسى بن جعفر(ع) آورد و به همه انتظارها پایان بخشید.
زمان تولد
در سال، ماه و روز تولد فاطمه معصومه(س) اختلافات عمدهاى وجود داردکه اصلىترین عامل، خفقان حاکم بر علیه شیعیان بود تا آنجا که امنیت آنها تنهابا تقیه محفوظ مىماند. در چنین زمانى که اسامى کنیزها و رقاصههاى مجالس وهمنشینهاى دربار فاسد عباسیان به دقت ثبت مىشد، تولد و وفات اهل بیت در سکوتىمرگبار اتفاق مىافتاد. همچنین باید افزود: منعکس نشدن تاریخ موالید و وفیاتبانوان اهلبیت عمومیت دارد به طورى که تاریخ وفات حضرت فاطمه، مدفن حضرت زینب،تولد و وفات ام کلثوم، مادران همه امامان از امام زینالعابدین(ع) تا امامعصر(عج) و دختران امامان از امام حسن تا امام عسکرى(علیهم السلام) کاملا مجهولاست.
با این حال محققان با تکیه بر حدس و گمان و گاه استدلال، مستندات و شواهدتاریخى در صدد یافتن تاریخ دقیق یا تخمینى تولد و وفات وى برآمدهاند در نهایتدو نظریه در این باره به وجود آمده است که عبارتند از:
1 تولد وى در سال «183» اتفاق افتاد.
این نظریه در برخى نوشتههاى معاصرین بدون ذکر سند نقل شده است.از جمله; مهدى سلطان العلما رازى در سال1339 ضمن رسالهاى درباره اعمالجمکران مىنویسد: در کتاب «نزهه الابرار فى نسب اولاد الائمه الاطهار» و کتاب«لوامع الانوار فى طبقات الاخیار» که کتاب مفصلى است چنین ضبط شده است «ولادهفاطمه بنت موسى بن جعفر(علیهم السلام) فى مدینه المنوره غره ذىالقعده بقیه ازصفحه37 الحرام سنه ثلاث و ثمانین و ماه بعد الهجره النبویه.»
اما به دلایل مختلفى این نظریه از سوى محققان رد شده است. ذبیحالله محلاتى در ریاحین الشریعهمىنویسد:
آنچه را که برخى از جهتبعضى از اغراض نسبت مىدهند که فلانه مجتهد در مدینهطیبه تعین یوم وفات و تولد آن، تو را از کتاب لواقح الانوار استخراج کرده،بىاصل است زیرا کتاب لواقح الانوار در نظر من موجود است و اصلا چنین مطلبى در اونیست. احتمال دادم کتاب دیگرى باشد تا اینکه خدمت علامه نسابه دانشمند آقانجفى; شهابالدین تبریزى شرفیاب شدم. این مطلب را عنوان کردم، فرمود: من کسى راکه چنین جعلى کرده، ملاقات کردم.
معلوم شد غرضى داشته که ذکر آن مصلحت نیست. تجاوز الله عن الله.
همچنین درصورت قبول این نظریه سال ولادت حضرت معصومه یا سال شهادت پدر بزرگوارش (183 ه.ق)مصادف مىشود حال آنکه بعد از فاطمه معصومه این امام همام صاحب سه دختر دیگرنیز شده است که لازمهاش وجود فاصله بین تولد فاطمه معصومه و آنها و زندانى شدنپدر (4 سال) و شهادتش 25 رجب سال183 ه. ق خواهد بود. خصوصا اینکه حضرت چهارسال آخر عمرش را در زندان گذرانده است و از خانوادهاش که در مدینه بودند، دوربود.
2-تولد در سال173 ه. ق واقع شد.این نظریه از طرفداران بیشترى برخوردار است که ضمن رد دلایل سال183، صدقمدعیان این نظریه نیز به اثبات مىرسد.
مرحوم شیخ على نمازى صاحب مستدرک السفینه ذیل ماده فطم با قاطعیت تمام در اینباره مىنویسد:
«فاطمه المعصومه المولوده فى غره ذىالقعده سنه173 ه. ق.»
مرحومعمادزاده اصفهانى نیز بدون ابهام معتقد است که حضرت در ماه ذى قعده سال173متولد شد.
در این صورت شش سال تا زمان زندانى حضرت فرصتباقى خواهد ماند کهبگوییم سه فاطمه دیگر در این مدت متولد شدهاند.
ماهنامه کوثر شماره 15