سید مهدى موسوى كاشمرى
یكى از عوامل اساسى در تكامل انسان عنصر «اسوه» است.
به یقین ارائه تعریف جامعى از اسوه در همه موضوعات مربوط به حیات مادى و معنوى بشر كه بتواند با برقرارى اعتدال بین نیازها و استعدادهاى انسانى، آنها را در حد طاقتبشرى به كمال لایق خود برساند، بدون هدایت وحى، توفیق بایسته را نخواهد یافت.
زیرا براى دستیابى به الگوى مذكور باید خود جستجوگر انسان و ابعاد شخصیت انسانى را بشناسد، به تمامى حقائق وجودى او و راه كمال و ایجاد اعتدال بین قواى او به درستى پى برده باشد، سپس فرد و یا افرادى را كه در تمامى آن ابعاد، خویش را تا نقطه كمال رسانیده باشند، بشناسد و آن گاه با اسوه قرار دادن آنها، خود در این طریق راه بپیماید.
از مسائل ضرورى در همه دورانها به خصوص امروزه غیر ممكن بودن این امر است.
بنابراین یافتن اسوه انسانى جز از راه هدایت الهى ممكن نیست، زیرا خداوندى كه خود آفریدگار انسان است، بهتر از هر كس به احتیاجات و قابلیتهاى مصنوع خویش آگاه است و درباره او فرموده است: «الا یعلم من خلق و هو اللطیف الخبیر». آیا او نسبتبه مخلوق خود آگاه نیست؟ او دانا به لطائف امور و آگاه است. (1)
او مىداند كه هر كس در چه مرحلهاى از مراتب كمال بشرى قرار دارد در این باره در قرآن كریم فرمود: «الله اعلم یثیجعل رسالته ...» خداوند داناترین موجود به جایگاه شایسته اعطاى رسالتخویش است. (2)
همان طور كه معرفى نمونهها بدون استمداد از وحى ممكن نیست، توصیف اشخاص نیز جداى از وحى براى افراد انسان در غایت دشوارى و گاه ناممكن است. به این دلیل با نگاهى به زمانهاى گذشته مىتوان به این نتیجه رسید; آنها كه خواستهاند درباره اسوههاى الهى به داورى بنشینند، در حق آنان ستم روا داشته، از مقام و مرتبهاى كه حائز آن بودند چشم پوشیدند و از بازگو كردنش لب فرو بستند و یا در دام غلو و زیادهانگارى گرفتار شدند و به آنان مقام الوهیت دادند.
بر همین اساس، ما كه فاطمه(س) را به عنوان «اسوه» براى نوع انسان بویژه زنان مىدانیم، این موضوع را از زبان وحى شنیدیم و از صراحت كلام رسول خدا گرفتیم.
آیات بسیارى از قرآن كریم درباره معرفى اهل بیت عصمت: از جمله حضرت فاطمه(س) نازل گردیدهاند كه بحث درباره آنها خود باب دیگرى مىطلبد و منابع حدیثى شیعه و سنى مشحون از این گونه روایات است. در این باره كتابهاى مستقلى حتى به وسیله بزرگان اهل سنت تالیف شده است. (3)
بخارى در «صحیح» ضمن حدیث طولانى از عایشه چنین نقل مىكند: نبى گرامى6 به فاطمه(س) فرمود: «... یا فاطمه الا ترضین ان تكون سیدة نساء المؤمنین او سیدة نساء هذه الامة». آیا راضى نیستى كه سرور و بزرگ زنان مؤمن یا بانوان این امتباشى؟» (4)
در بیان خصوصیات آن حضرت نیز، كلام خداوند گویاترین و واقعىترین معرف است و در این خصوص آیات سوره «هل اتى» برجستهترین صفات را مطرح كرده است تا مؤمنانى كه در جستجوى كمال حقیقى و رسیدن به درجات عالى انسانىاند، با چشم دوختن به آن ارزشها خود را در مسیر آن قرار دهند.
خداوند در قرآن كریم مىفرماید: «... ان الابرار یشربون من كاس كان مزاجها كافورا عینا یشرب بها عباد الله یفجرونها تفجیرا. یوفون بالنذر و یخافون یوما كان شره مستطیرا. و یطعمون الطعام على حبه مسكینا و یتیما و اسیرا. انما نطعمكم لوجه الله لا نرید منكم جزاء و لا شكورا. انا نخاف من ربنا یوما عبوسا قمطریرا. فوقیهم الله شر ذالك الیوم و لقیهم نضرة و سرورا. و جزاهم بما صبروا جنة وحریرا.»
نیكان - در روز واپسین - از جامى پر از شراب پاك كه آب كافور به آن مخلوط است، مىنوشند و كافور چشمهاى در بهشت است كه بندگان خدا از آن مىآشامند و به هر سو كه بخواهند آن را به جریان مىاندازند. آنها به نذر خویش وفا كرده و از روزى كه سختىهاى آن همهگیر است مىترسند.
با شدت احتیاجى كه به آذوقه خود دارند، آن را به مسكین و یتیم و اسیر مىبخشند، و زبان حالشان این است كه ما تنها به خاطر رضاى خدا به شما غذا دادیم و از شما هیچ انتظار پاداش عملى و زبانى نداریم و ما از پروردگارمان، در روزى كه شدت و محنت آن بسیار است، مىترسیم.
پس خداوند آنان را از سختى آن روز ایمن ساخت و آثار رحمت و نعمتخویش را بر چهرهها و قلبهایشان نمودار كرد و در برابر صبرى كه كردند، بهشت و لباس بهشتى به آنان پاداش داد. (5)
پیروان اهل بیت عصمت: بر این اتفاقاند كه این آیات در شان عترت طاهر نازل شده است و این واقعه در كتابهاى حدیثى و تفسیرى شیعیان از قطعیات به شمار مىرود. گروهى از بزرگان اهل سنت نیز به این موضوع در كتب روایى و تفسیرى خود تصریح كردهاند. (6)
زمخشرى در تفسیر خود، از تفاسیر عمده اهل سنت، به نقل از ابنعباس درباره شان نزول این آیات مىگوید:
حضرت حسن و حسین(ع) مریض شدند رسول خدا(ص) به همراه عدهاى از مردم كه با او بودند، از آن دو عیادت كردند. آنها به على(ع) پیشنهاد دادند براى شفاى فرزندان خود نذر كند. سپس آن بزرگوار و همسرش فاطمه(س) و فضه كه خدمتكار آنان بود، نذر كردند كه اگر آن دو سلامتخویش را بازیابند به شكرانه آن، سه روز روزه بگیرند. آن دو شفا یافتند. اهل بیت نیز تصمیم گرفتند تا به نذر خود وفا كنند در حالى كه دستشان از آذوقه تهى بود. بنابراین على(ع) از شمعون خیبرى، شخصى یهودى، به مقدار سه صاع (7) جو قرض گرفت. آنگاه حضرت فاطمه(س) یك صاع از آن را آرد كرده و پنج قرص نان به تعداد اشخاص منزل پخت. تا سفره پهن شد و آنها خواستند افطار كنند، شخص سائلى رسید و اظهار داشت: درود خدا بر شما اى خاندان پاك محمد(ص)، من از مسكینهاى مسلمانانم مرا اطعام كنید، خداى متعال از غذاى بهشتبه شما عوض دهد.
آنان نیز آن شخص نیازمند را بر خویش ترجیح دادند و شب را در حالى كه جز با آب افطار نكردند، به صبح آوردند. روز بعد نیز روزه گرفتند حضرت فاطمه با صاع دیگرى از آرد، نان پخت. وقت افطار یتیمى از راه رسید و عرض حاجت كرد. این بار نیز آن یتیم را بر خود مقدم داشته و همگى غذاى خود را به او بخشیدند و با آب افطار كردند. روز سوم هنگام افطار اسیرى بر در خانه آمد و تقاضاى طعام كرد. آنان هم نان خود را به او دادند و بدین صورت اهل بیت پیامبر(ص) به نذر خود وفا كردند. روز بعد على(ع) دست دو فرزندش حسن و حسین8 را گرفت و نزد رسول خدا(ص) رفت. تا چشم مبارك آن حضرت به آنان كه از شدت گرسنگى بر خویش مىلرزیدند افتاد، فرمود: این حالى كه در شما مىبینم برایم بسیار سخت است. آنگاه حركت كرد و همراه آنها به نزد فاطمه(س) رفتند.
رسولخدا(ص) دخترش را دید كه در محراب عبادت ایستاده و مشغول راز و نیاز است و از بىغذایى شكم مباركش به پشتش چسبیده و چشمهایش به گودى فرو رفته است. آن حضرت از این حالتبسیار متاثر شد. در همان موقع جبرئیل(ع) نازل شد و آیات مذكور از سوره «هل اتى» را در شان خاندان پاك پیامبر برایش قرائت كرد و تبریك و هنیتخداوند را به خاطر داشتن چنین اهل بیتى به رسولالله(ص) رساند. (8)
فاطمه(س) اسوه بانوان مؤمن
امام شرف الدین عاملى معتقد بود: «علماء علم بیان و سایر سخن شناسان شكى در این ندارند كه جمع با الف و لام حقیقت در عموم است و در این هیچ اختلافى بین عرب نیست و روشن است كه لفظ «ابرار» در آیه كریمه جمع «بر» یا «بار» است و الف و لام بر آن وارد شده است و ظهور آن در شمول جاى تردید نیست و در عین حال این لفظ با وجود فراگیر بودن آن، تنها بر حضرت على و فاطمه و حسن و حسین اطلاق گردیده و این خود برهان بر این است كه آنان خلاصه برگزیدگان و كاملترین نیكان و با فضیلتترین خوباناند و چه ستایشى بالاتر از این كلام خداوند مىتوان یافت؟». (9)
خداوند متعال از بین تمامى ابرار تعدادى را گزینش كرد و آنان را كه كاملترین افراد بشر پس از رسول خدا(ص) هستند به عنوان مقتدا به جهانیان شناساند و شریفترین و لطیفترین حالات و اوصاف انسانى را كه در داستان، ایثار آنان تبلور یافت، به عنوان درسى آموزنده، راهى به سوى كمال، تفسیرى براى حیات، صحنهاى براى امتحان، اوجى براى پرواز، مظهرى براى شكوفایى و به بار نشستن قابلیتهاى انسان براى مؤمنان بازگو كرد و به این ترتیب بر آنان منت گذارد.
در این واقعه از دو بانوى پاك سخن به میان آمده است. اولین آنها حضرت فاطمه(س)، به عنوان اهل بیت و مقتدا و دیگرى فضه، به عنوان پیرو و دست پرورده خاندان عترت است. فضه آن چنان خویش را فانى در فاطمه(س) كرد و با او میثاقى جانانه و جاودانه بست كه خود را داوطلبانه در این صحنه پرشور ایثار و نوعدوستى شریك ساخت و به این نزلتبىبدیل دستیافت. صحنه پرافتخارى كه فضه آفرید براى كسانى كه به بهانه معصوم بودن ائمه و معمول بودن ما از پیروى آنان سرباز مىزنند، عذرى باقى نمىگذارد.
بخشى از صفاتى كه در این آیات و شان نزول آن به چشم مىخورد عبارتند از:
1 - توجه به خداى متعال و كمك خواستن از او
این جریان به بشر یاد مىدهد كه باید همواره رو به سوى او داشت و توجه به اسباب مادى نباید چشم بشر را محدودنگر كند، بلكه باید به سوى ماوراى دنیاى ماده نظر داشته باشد و به سر منشا هستى چشم بدوزد و در همه احوال، از جمله در گرفتاریها و شدائد، رو به جانب او آرد و رفع مصیبت و نیز شفاى مرض را از او بخواهد; در عین به كارگیرى اسباب، مسبب الاسباب و شفا دهنده واقعى را فقط خدا بداند و این چیزى است كه بشر فرو رفته در هوسها و شهوات و خو گرفته با ظواهر طبیعت، از فقدان آن رنج مىبرد و در شعلههاى بىتوجهى بدان مىسوزد.
در این میان اهمیت توجه به دو وسیله معنوى عمده یعنى «اصل نذر» و «روزه» كه قرآن كریم نیز بدان توصیه فرموده است (10) به خوبى مشهود است و كارآیى این دو وسیله براى برآمدن خواستهها در نظر مؤمنان بر اثر تجربههاى بىشمار كاملا آشكار است.
2 - وفا به پیمان
این صفت از باشكوهترین جلوههاى رفتارى انسانهاى كامل است كه در سایه آن تمامى ارزشها، اعمال تعهدات اجتماعى عملى مىشود و نهادهاى گوناگون آن شكل مىگیرد و بالاتر آن كه رابطه بین انسانها و خدا تحقق مىیابد; همچنان كه برخى گفتهاند:
«وقتى افرادى بر سر پیمانى كه خویش بر خود واجب كردهاند این گونه وفادار باشد، چنین كسانى قطعا به پیمانهاى الهى وفادارتر خواهند ماند.» (11)
3- ایثار و گذشت
یكى از بزرگترین موانع در برابر رشد و تعالى انسانى و از غلیظترین حجابهاى ظلمانى در حوزه معرفتبشرى، حجاب خودخواهى و خودبینى است. نقطه مقابل آن ایثار است كه نه تنها شخص از خودبینى دست مىكشد بلكه با گذشتخود، تمام توجهاش را به همنوع خود معطوف مىكند و گوهر انسانى خود را آشكار مىسازد.
تا وقتى كه انفاق از زوائد زندگى باشد، خالى از شوائب خودنگرى نیست و نوعدوستى در آن حضور ندارد و یا بسیار كمرنگ است ولى آنگاه كه از مایحتاج و مال مورد علاقه باشد، محض نوعدوستى و دیگر خواهى است و به صراحت قرآن مجید (12) راه فلاح جز از این طریق میسر نیست.
4- اخلاق در عمل
قرآن كریم در بیان انگیزه اهل بیت از ایثار تنها عامل این حركت را كسب رضایتخدا معرفى مىكند و از این رو آنان با همه فشارى كه بر خود وارد كردند خیال انتظار هر گونه پاداش عملى و حتى زبانى و سپاسگزارى را از خود دور ساختند.
5- ترس از روز حساب
سختىها و شرورى كه در عالم طبیعت هست، همانند شادىها و رفاه آن نسبى، زودگذر، محدود، منطقهاى و جزئى است; بر خلاف شدائد قیامت كه فراگیر و كلى استبه سراغ همه مىرود و دامن همه را مىگیرد و هیچ فردى را گریزى از آن نیست و لذا سزاوار است مردم در هر مقام و تیره و نژادى كه هستند، از آن هراسناك باشند مگر آنان كه بتوانند در پناه عمل خالص و كسب رضاى خداوند مامنى براى خود بسازند.
6- صبر و استقامت
خداوند متعال به اهل بیت رسول اكرم(ص) وعده نعمتهاى بىپایان بهشت را مىدهد و آن را پاداش صبر و مقاومت آنان معرفى مىكند این امر تاكید بر این است كه بهشت را براى هر كس كه باشد به بها مىدهند نه به بهانه.
7- عبادت و ثبات در آن
از برجستهترین نكتههاى این داستان و از شكوهمندترین قلههاى رفیع این نمایش عظیم و پرافتخار انسانى، همان قسمت آخرین این واقعه است كه:«وقام فانطلق معهم فراى فاطمة فى محرابها قد التصق ظهرها ببطنها و غارت عیناه ...» پیامبر(ص) به همراه على(ع) و حسن و حسین(ع) به سوى خانه فاطمه آمدند. رسول خدا(ص) دید دخترش در محراب عبادت قرار گرفته در حالى كه شكمش به پشتش چسبیده و چشمان مباركش به گودى رفته است.
این قلم هیچ توضیحى را لازم نمىبیند ولى شما خواننده گرامى را به تامل هر چه بیشتر در این فراز دعوت مىكند.
--------------------------------------------------------------------------------
پىنوشتها:
1- سوره ملك، آیه 14.
2- سوره انعام، آیه 124.
3- براى نمونه، ر. ك: شواهد التنزیل، حاكم حكانى از اعلام قرن پنجم; خصائص الوحى المبین، یحیى بن حسین بطریق، متوفى 600 هجرى; ما نزل من القرآن فى على(ع)، ابونعیم حافظ احمد بن عبدالله اصفهانى، متوفى 430.
4- صحیح بخارى، ج8، كتاب الاستیذان، چاپ بیروت، دارالقلم، ص412، باب693، حدیث 1158.
5- سوره انسان، آیات 5 تا13.
6- تفسیر كشاف، زمخشرى، دارالفكر، ج4، ص197; شواهد التنزیل، حاكم حكانى، ج2، ص393 -409; خصائص الوحى المبین، فصل 12، ص100; اسدالغابة، ج5، ص530 و غیر آن.
7- صاع: معادل چهار مد یا یك من تبریز یا سه كیلوگرم است; فرهنگ عمید، ج2، ص1350.
8- تفسیر كشاف، نشر دارالفكر، ج4، ص197.
9- الكلمة الغراء فى تفضیل الزهراء، ص39.
10- سوره بقره، آیه 45.
11- تفسیر كشاف، ج4، ص196; الكلمة الغراء فى تفضیل الزهراء، ص40.
12- سوره آل عمران، آیه 92.
ماهنامه كوثر شماره 8