اصغر بابایى
شخصیت فاطمه زهرا(س), در ابعاد گونه گون قابل بررسى است.
در هر مرحله از مراحل زندگى وى, لایه ها و درسهاى بزرگى نهفته است و با كالبدشكافى و موشكافیهاى عمیق, مى توان درسهاى بزرگى آموخت و باید هم آموخت.
یكى از ابعاد زندگى فاطمه زهرا(س), كه خیلى درخشان و دلنواز است, ((بعد تربیتى)) زندگى حضرت است.
سیره علمى و عملى فاطمه زهرا(س) در امور تربیتى, چیزى نیست كه بتوان ظرافتها و لطافتهاى آن را به قلم آورد و یا اینكه در یك مقال و مقاله بتوان ترسیم كرد.
سیره علمى, تا به مرحله عمل نرسد و عملى نگردد, فایده چندانى ببار نمىآورد. از سیره عملى فاطمه(س), در امر تربیت, سخن بگوئیم, وى را ((بانو و كوثر بیكران)) و ((مادر محبت)) معرفى كنیم; ولى خودمان در میدان عمل, بى عارى و بى پروایى بكنیم, آیا چنین كارى شایسته است؟
زمزمه هاى تربیتى زهرا(س)
زلالتر از آب زمزم:
وارهیده از جهان عاریه
ساكن گلزار و ((عینٌ جاریه))(1)
آوازه و آرزوهاى مادر, به ((تربیت)) پیوند خورده است.
در حقیقت, مادر ((پیش مرگ و سر پیشاهنگ)), امر تربیت است و از جمله دل مشغولیها و دلجوئیهاى دیرینه وى تربیت فرزند در ابعاد گونه گون زندگى است.
از دیدگاه اسلام, ((تربیت اسلامى)), خدایى ترین مسئله اى است كه یك مادر دانا با آن مواجه است.
اسلام دین ((تربیت محور)) است و در این راستا مردان و زنان بزرگى را با ((چراغ هدایت)), جهت ایصال الى المطلوب و ارائه طریق به سوى بشریت فرستاده است.
مولانا در همین راستا راست گفت:
كلكم راع نبى چون راعى است
خلق مانند رمه او ساعى است
از رمه چوپان نترسد در نبرد
لیكشان حافظ بود از گرم و سرد(2)
به هر تقدیر, آیا مادران در میدان تعلیم و تربیت به الگوى توانا و زیبا, نیاز دارند یا خیر؟
جاى تردید وجود ندارد كه همه انسانها نیازمند الگو هستند و دنبال الگوگیرى و الگویابى مى باشند و این امر, براى انسانهاى عاقل, بسیار طبیعى است.
آنچه مهم است و جاى دقت دارد, این است كه از چه كسى باید پیروى كرد و فرد به عنوان الگو, باید داراى چه شرایط و ویژگیها باشد؟
از دیدگاه اسلام, اولین شرط براى یك الگو, آن است كه خود عامل به گفته هایش باشد و سیره عملى و علمى زندگى او به عنوان حجت شرعى و عقلى شناخته شده باشد.
این شرط كه الگو باید, سیره عملى و علمى وى حجت باشد جز در مورد انبیا و امامان(ع) مصداق ندارد.
در این نوشتار كوتاه, كوشش شد تا بخشى از فضایل و سیره عملى و علمى فاطمه زهرا(س) در میدان تربیت, به عنوان مادرى مهربانتر از خورشید و ((مادر محبت)) به عنوان الگو, براى مادران بیان گردد. تا میدانى و دریایى به سوى عاشقان گشوده گردد.
زندگى فاطمه زهرا(س) لبریز از لایه ها و لطافت ها است و دسترسى و شناخت عمیق از تمامى لایه ها و لطافت هاى زندگى معنوى وى, براى همه كس مقدور نیست.
شخصیت معنوى این بانوى ((بى كران)) متشكل از ((بسترهاى معنوى)) بسیارى است كه هر كدام از آنها براى یك زندگى معنوى و معنادار بكار آید.
از این جهت, كوثر بى كران, كاملترین الگویى است كه مى توان در ابعاد گونه گون زندگى, وى را مقتداى خویش قرار داد, كه یكى از ((لایه ها و لطافت هاى)) زندگى معنوى وى كه بستر معنوى خوبى را براى رشد ربانى و معنوى فراهم مى سازد, ((بستر تربیتى)) زندگى او است.
در ((سیره عملى و علمى)) زندگى وى, ظرافت ها و دقتها موج مى زند.
او مادر است, اما چگونه مادر؟!
مادر امامت است و حسنین در دامن مبارك او تربیت یافته اند.
مادرى است كه از راه تكان دادن گهواره, براى همیشه جهان را تكان مى دهد و از طریق ((لالایى و تاتایى هاى)) حساب شده, جهان و جهانیان را پر از فریادهاى عدالت خواهى مى كند و به سمت عدالت پیش مى راند.
حضرت امیر(ع) در مورد تربیت خانوادگى مى فرمایند:
((یا كمیل, مر اهلإ ان یروحوا فى كسب المكارم...))
((اى كمیل! خانواده ات را فرمان ده كه روزها در به دست آوردن بزرگوارى, و شب ها در رفع نیاز خفتگان بكوشند. سوگند به خدایى كه تمام صداها را مى شنود, هر كس دلى را شاد كند, خداوند از آن شادى لطفى براى او قرار دهد كه به هنگام مصیبت چون آب زلالى بر او باریدن گرفته و تلخى مصیبت را بزداید چنان كه شتر غریبه را از چراگاه دور سازد.))(3)
تربیت كلامى كودكان, از زمزمه هاى زیباى مادر در قالب ((لالایى)) و ((تاتایى)), آغاز مى شود.
از اینجاست كه ظرافتهاى تربیت, رخ مى نماید و یك مادر مسوول را با مشكلات و موانع تربیتى مواجه مى سازد.
مادر با زمزمه هاى ((لالایى و تاتایى)), در واقع مى خواهد در پاكترین سرزمین وجود كودك كه همان هستى و انسانیت كودك است تصرف كند و تصرف مى كند. آیا در چنین حالتى شایسته و بایسته است كه مادر, امر تربیت را سبك و سرسرى انگارد؟
آیا زمزمه هاى كلامى مانند لالایى, تاتایى و غیره مهم نیست و هر لفظ مهمل و بى معنایى كه باشد, اشكال ندارد؟
در اینجا جالب است كه توجه عزیزان را به یك داستان تربیتى كه بسیار جلب توجه مى كند جلب نمائیم.
در شعرى منسوب به ((مادر تربیت)) فاطمه زهرا(س) آمده:
اشبه اباإ یا حسن
واخلع عن الحق الرسن
واعبد الها ذا المنن
و لا توال ذا الاحن
یعنى
حسن جان مانند پدرت باش
حق را از بند اسارت رهاساز
خدایى پر فضل و احسان را بپرست
از دشمنان كینه توز دوستى و پیروى مكن(4)
این سخن زیبا, از جمله نوازش هاى نورانى حضرت زهرا(س) است به نوزادش حسن(ع). آن زمانى كه حضرت, نوزادش را روى دست بازى مى داد و به هوا مى پراند و به دنبال آن با وى با زبان كودكى سخن مى گفت, چنین زمزمه مى نمود.
فاطمه زهرا(س), قبل از آنكه یك مادر باشد, معلم و مدیر شایسته بود. مربى و روان شناسى بود كه در عمل, ((تربیت دینى)) را كاربردى ساخت و ظرافتهاى تربیتى را در خاندان اهل بیت(ع) به نمایش گذاشت.
آنگاه كه حضرت زهرا(س) امام حسین(ع) را بر روى دست نوازش مى كرد, مى فرمود:
انت شبیهٌ بابى؟
لست شبیها بعلى؟
((حسین جان تو به پدرم شباهت دارى و به پدرت على(ع) شبیه نیستى.))
امام على(ع) سخنان فاطمه(س) را مى شنید و لبخند مى زد.(5)
مادرانى كه فاطمه زهرا(س) را الگوى خویش مى دانند, آیا در امر تربیت هم این ((مادر تربیت)) را الگوى خود مى دانند یا خیر؟
اگر فاطمه زهرا(س) را به عنوان الگوى تربیتى قبول دارند ـ و باید هم قبول داشته باشند ـ تا به حال چه فكرى كرده اند؟
چه كارى كرده اند؟
چاره اى اندیشیده اند یا خیر؟...
مادرى كه منتظر مد و تجمل روز است و بازار او را فریفت و گیج كرد, چه كار مى تواند بكند؟
او خود به دهها سرپرست و مادر احتیاج دارد تا هستى خود را به ثمن اندك نفروشد.
مادرى ((فن و هنرى)) است كه هر كس استعداد تحصیل آن را ندارد.
مادرى ((كلاس عشق)) است كه به قول مولانا:
در آسمان درها نهى, در آدمى پرها نهى
صد شور در سرها نهى, اى خلق سرگردان تو
مادرانى كه به خطا, خویشتن را از ((عشق مادرى)) محروم مى سازند, وحشتناكترین گمراهى ها را مرتكب مى شوند و خسران ابدى است كه نه در زمان و نه در ابدیت جبرانى ندارد.
یك مادر كم حوصله و عصبى, چگونه مى تواند به ظرافتهاى تربیتى جامه عمل بپوشاند؟
چرا ((سوراخ دعا را گم كرده ایم))؟
بیائیم قبول كنیم كه ((تربیت بزرگترین منبع و معدن)) است و ما, در كشف و بهره بردارى آن مشكل داریم.
چند درصد از مادران, همانند فاطمه زهرا(س), زمزمه ها و سایر رفتارهاى تربیتى آنها حساب شده و با ((استانداردهاى تربیت اسلامى)) سازگار است؟
آیا شعر: اتل متل توتوله, گاو حسن چه جوره... با استاندارهاى تربیت اسلامى مى سازد؟
آیا یاد دادن چنین جملاتى, اولین وظیفه برخى ها است؟
مادرى كه دختر هفت تا ده ساله خویش را تقریبا ((نیمه عریان)) در معرض دید عموم قرار مى دهد, چه تضمینى براى حجاب اسلامى و تربیت او دارد؟ چرا عده اى به نام مادر, به بچه ها و فرزندان خیانت مى كنند؟
مگر خیانت چه هست؟
خیانت به این نیست كه سر كودك را از قفا جدا بكنند, هر كارى كه روح و اندیشه كودك را خدشه دار كند, خود بزرگترین خیانت است و هیچ خیانتى, عمق فاجعه اش, عمیق تر از خیانت در امور تربیتى نیست و گناه آن بابخشودنى است.
به هر حال, تا شور و شعور لازم در امر تربیت تحقق پیدا نكند و تا زندگى را سراسر عشق نبینیم, تربیت انقلابى و یا پاكسازى و خودسازى, نوسازى انقلابى تحقق پیدا نمى كند و به بار نمى نشیند.
مادران یخچالى!
تربیت منهاى محبت, آب در هاون كوبیدن است.
كتاب كریم مى فرمایند:
((و قضى ربإ الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا, اما یبلغن عندإ الكبر احدهما او كلاهما فلاتقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا كریما, واخفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما كما ربیانى صغیرا;
پروردگارت مقرر داشته است كه جز او را نپرستید, به پدر و مادر نیكى كنید, چنانچه یكى یا هر دوى آنها نزد تو به پیرى رسیدند كلمه اى رنجش آور به آنها نگو, و بر سرشان فریاد نزن, و با اكرام با آنها سخن بگو, و با آنها خاكسارى و مهربانى كن, و بگو: پروردگارا همانگونه كه آنها مرا در كودكى پرورش دادند, تو نیز آنها را مشمول رحمت خود قرار بده.))(6)
ظاهر آیه یك معناى روشنى دارد و آن مهربانى و احترام به والدین است. ولى آنچه مهم است و از روح و معناى پنهان این دو آیه استفاده مى شود, این است كه وقتى پاى تربیت انسانى و اسلامى به میان آمد, در مرحله اول والدین باید این آیات را در عمل تفسیر كنند و یكى از دستورالعمل هاى كار تربیتى خود قرار دهند تا در مرحله بعدى نوبت به فرزندان برسد.
مادرى كه مى خواهد كار تربیتى معنادار انجام دهد, خود باید:
1 ـ به فرزندان نیكى كند.
2 ـ هنگام ناتوانى در دوران نوزادى و كودكى, و یا دوران دیگر, حتى به آنها اف نگوید.
3 ـ بر سرشان فریاد نزند.
4 ـ با اكرام با آنها سخن بگوید.
5 ـ با آنها خاكسارى و مهربانى كند و بال و پر پر مهر و آغوش گرم خویش را به سوى آنها بازگشاید.
6 ـ از خداوند براى فرزندان, طلب سعادت و رحمت بكند.
فاطمه زهرا(س) كه خود قرآن ناطق و مفسر كبیر است, یقینا در كار تربیتى, این نكات ظریف و عمیق قرآنى را كاربردى ساخت و بدان جامعه عمل پوشاند.
در روایت آمده, امام حسن(ع) مریض شد و درد و بى تابى آن بزرگوار بالا گرفت, حضرت زهرا(س) فرزند عزیزش را خدمت رسول خدا برده :
((قالت: یا رسول الله ادع الله لابنإ ان یشفیه, اى رسول خدا! پروردگارت را بخوان تا فرزندت را شفا دهد.))(7)
در جاى دیگر آمده, حضرت زهرا(س) با یاد روزگار شیرین و محبتهاى رسول خدا, خطاب به كودكان خود فرمود:
((این ابوكما الذى؟ كان یكرمكما و یحملكما مرذه بعد مره؟
این ابوكما الذى؟ كان اشدذ الناس شفقه علیكما؟
فلا یدعكما تمشیان على الارض و لا اراه یفتح هذا الباب ابدا و لایحملكما على عاتقه كما لم یزل یفعل بكما؟
كجاست پدر مهربان شما دو فرزندم؟ كه شما را عزیز و گرامى مى داشت, و همواره شما را بر روى دوش خود مى گرفت, و نمى گذاشت بر روى زمین راه روید.
كجاست پدر شما كه مهربان ترین مردم نسبت به شما بود.
دیگر هرگز او را نمى بینم كه این درب منزل را باز كند, و شما را بر دوش خود گیرد, همان رفتارى كه همواره نسبت به شما انجام مى داد.))(8)
با این شیوه با فرزندان سخن گفتن, در واقع یك دوره كامل, كلاس ((آموزش محبت)) است. همان كلاسى كه پدر بزرگوارش براى وى برگزار كرد, خود دارد براى فرزندان دلبند خویش برگزار مى نماید. این همان كلاس كاربردى عملى است, كه از زیباترین كلاسهاست.
فاطمه زهرا(س) ((مادر محبت)) است و با محبت معنادار وى باید جهان هدایت مى شد.
اگر با وجود الگوى تربیتى چون فاطمه زهرا(س), عده كثیرى از مادران مسلمان با مشكل تربیتى مواجه هستند, این به خاطر آن است كه :
اولا شناخت و معرفت عمیق, نسبت به شخصیت الگو ندارند.
ثانیا شناخت و تلقى و برداشت درست از تربیت اسلامى ندارند.
ثالثا برخورد و رفتارشان در امر تربیت محبتآمیز نیست.
رابعا بسیارى از مادران و پدران تربیت را به عنوان بزرگترین منبع, به حساب نمىآورند.
نویسنده كتاب ((كوچك زیباست)) كه یك بحث اقتصادى در آن مطرح شده است, یكى از عناوین بحث كتاب را ((تربیت, بزرگترین منبع)) قرار داده است.
مى گوید:
((عامل اصلى همه توسعه هاى اقتصادى از ذهن آدمى برمى خیزد. ناگهان, شهامت, قدرت ابتكار, اختراع, تكاپوى سازنده, نه تنها در یك زمینه بلكه در بسیارى زمینه ها در آن واحد از وجود آدمى فوران مى كند... بنابراین مى توان گفت كه تربیت حیاتى ترین منبع براى بشریت است.))(9)
به هر تقدیر, اگر ظرافتهاى تربیتى كه ((مادر مهربان)) فاطمه زهرا(س), آنها را در امر تربیت بكار مى گرفت, در زندگى انسانى ـ اسلامى مسلمانان جامه عمل پوشیده مى شد, مى بایست در انتظار مى ماندیم كه:
از محبت تلخها شیرین شود
از محبت مسها زرین شود
از محبت دردها صافى شود
از محبت دردها شافى شود
از محبت مرده زنده مى كنند
از محبت شاه بنده مى كنند(10)
متاسفانه و صد متاسفانه یكى از مشكلات بسیار بزرگ بر سر راه تربیت, ((فقر شادى و فقر محبت)) است. از چهره و رفتار برخى از نوجوانان و جوانان كمبود محبت و فقر شادى مى بارد.
برخى از والدین, آنقدر نسبت به فرزندان بى مهرى و نامهربانى مى كنند كه بهتر است از آنها به ((والدین یخچالى)) نام ببریم.
مادرى كه مسوولیت خطیر مادر شدن را پذیرفت, چگونه آغوش محبت و مهربانى به سمت و سوى فرزندان باز نمى كند؟
آیا تمامى مشكلات بر سر راه تربیت را مى توان با ((عروسك انبوه)) حل و فصل كرد؟
برخى ها, كودك را بمبارانى از عروسكهاى عاجز و عجیب و غریب مى كنند و اجازه فكر كردن را از بچه ها مى گیرند.
آیا عروسكها جاى لبخند و محبت مادر را پر مى كنند؟
برخى از مادران كم حوله و بعضا عصبى مى خواهند, فقط بچه ها را سرگرم بكنند, دیگر مهم نیست با چه چیز آنها را سرگرم بكنند؟
كسى با عروسك و اسباب بازى مخالف نیست, سخن بر سر این است كه:
1ـ عروسك جاى لبخند, بوسه, نوازش و محبت مادر را پر نمى كند و مشكلات بر سر راه امر تربیت را, تنها با اسباب بازى, نمى توان حل و فصل كرد.
2ـ فرزندان را بمبارانى از عروسك و اسباب بازى كردن و قدرت تفكر و خلاقیت را از بچه ها گرفتن درست نیست.
3ـ در بازار خرید و فروش عروسكها و اسباب بازى, باید حد و مرزى باشد و والدین عزیز, هر اشیایى را به نام اسباب بازى و عروسك نخرند و بدانند كه پشت بعضى از اشیا به نام عروسك, غرض و مرضهاى زیادى خوابیده است.
عروسكى كه با باطرى روشن مى شود وشروع به رقصیدن مى كند, چه آثارى در ذهن صاف كودك ببار مىآورد و چه پیام و پیامدى دارد؟
مادر باید در امر تربیت, هدفمند, اهل شناخت و مطالعه, با حوصله و صبور, مدیر, مهربان و با ادب, با عاطفه و... باشد.
بهشت را به بها زیر پاى مادران مى گسترانند, نه به بهانه.
تا با دست مبارك مادران, جهان به لرزه درنیاید و تا در دامن و آغوش گرم مادران, گرماى محبت به جهان صادر نشود... و تا تربیت به مرز استاندارد اسلامى نرسد, هدف اسلام عزیز تامین نمى شود. هدف اسلام عزیز و مورد دعوت دین اسلام, همه بشریت هستند و رسیدن به سعادت از كانال محبت و تربیت.
داستان داورى و مادرى:
اگر مادرى با داورى بین فرزندان مواجه گردد چه باید بكند؟
داورى و قضاوت, از ظرافت و لطافت خاصى برخوردار است و این امر بر كسى پوشیده و پنهان نیست. ولى داورى بین فرزندان و كودكان, ظرافت و لطافت كار را صد چندان مى نماید.
ـ ذهن صاف و دست نخورده كودكان
ـ روح لطیف و ظریف آنها
ـ داورى توام با تربیت
ـ فضاى ذهن كودك و محدودیت هاى آن, همه و همه دست به دست هم مى دهند و كار داورى بین فرزندان و كودكان را با مشكل مواجه مى كند.
آیا مادران مى توانند داوران خوبى براى فرزندان و كودكان خود باشند؟
در اینجا توجه عزیزان را به یك داستان جالب توجه, كه از طرف ((مادر محبت)) حضرت زهرا(س), صورت گرفت, جلب مى نمائیم.
داستان داورى بدین قرار است كه:
((رسول گرامى اسلام درباره مسابقه خطاطى به حسن و حسین(ع) سفارش فرمود:
هر كس خط او زیباتر است, قدرت او نیز بیشتر است.
حسن وحسین هر كدام خط زیبایى نوشتند, اما رسول خدا قضاوت نكرد و آن دو بزرگوار را به مادرشان, فاطمه(س) هدایت فرمود, تا نگرانى قضاوت, با عاطفه مادرى جبران شود.
حضرت زهرا(س) دید كه هر دو خط زیبا و هر دو در این مسابقه هنرى شركت نموده اند, چه باید كرد؟ با خود گفت:
قالت: انا ماذا اصنع و كیف احكم بینهما؟
من چه مى توانم بكنم و چگونه میان دو كودكم داورى كنم؟
قضاوت نهایى را به تلاش خودشان ارتباط داد و فرمود:
یا قرتى عینى انى اقطع قلادتى على راسكما و انشر بینكما جواهر هذه القلاده فمن اخذ منها اكثر فخطده احسن و تكون قوته اكثر.
اى نور دیدگانم! من دانه هاى این گردنبند را با پاره كردن رشته آن بر سر شما مى ریزم و میان شما دانه هاى گردنبند را پخش مى نمایم. هر كدام از شما دانه هاى بیشترى بگیرد, خط او بهتر و قدرت او بیشتر است.))(11)
به حق, ظرافت و زیبایى از لابلاى این داورى, موج مى زند.
این داستان حق, داراى لایه هایى است و آمادگى دارد دریاى بیكرانى از داوریهاى زیبا را به دینداران و مادران بگشاید و مسیر زندگى انسانها را عوض كند. البته این داستان از باب ((مشت نمونه خروار)) است و از این قبیل مطالب در سیره علمى و عملى امامان(ع) موج مى زند و فراوان است.
حال مادران در مورد این داورى, خود به داورى بنشینند و خودشان را در امور تربیتى محك بزنند!
از دیدگاه قرآن و امامان, امر تربیت و ظرافتهاى آن بسیار جدى است و ذره اى كوتاهى در آن روا نباشد.
ذهن, اندیشه, روح و انسانیت چیزى نیست كه به راحتى بتوان از كنار آن گذر كرد و یا آن را نادیده گرفت.
على(ع) مى فرمایند:
((لا غنى كالعقل و لا فقر كالجهل و لا میراث كالادب, و لا ظهیر كالمشاوره; هیچ ثروتى چون عقل, و هیچ فقرى چون نادانى نیست. هیچ ارثى چون ادب, و هیچ پشتیبانى چون مشورت نیست.))(12)
حقوق كودكان و عقوق مادران
رسول اكرم(ص) مى فرمایند: ((یا على یلزم الوالدین من ولدهما ما یلزم لهما من عقوقهما))(13)
یا على(ع), همانطورى كه فرزندان ممكن است عاق والدین گردند, والدین هم ممكن است عاق فرزندان گردند.
همانطورى كه حقوق طرفینى و فراگیر است, عقوق (ضیق و سختى ها) هم, طرفینى است.
از دیدگاه اسلام, به یك اعتبار, حقوق به دو قسم تقسیم مى گردد:
1ـ حقوق مادى, 2ـ حقوق معنوى.
صاحبان حقوق, عموم مردم مى باشند و مرد و زن, پیر و جوان, حتى رحم (بچه در شكم مادر), صاحبان حق محسوب مى شوند.
تربیت انسانى اسلامى, از جمله حقوق معنوى محسوب مى شود و نتیجه آن, پیام یا پیامد بزرگى را به همراه خواهد داشت.
آنچه در بین عرف و عموم مرسوم است و شیوع دارد مساله ((حقوق و عقوق)) والدین است و در اذهان حك شده است كه در صورت سرپیچى فرزندان از والدین, فرزندان مورد عاق والدین قرار مى گیرند و در دنیا و آخرت پیامدهاى بدى در انتظار فرزندان خواهد بود.
این نكته درست, اما حقوق فرزندان چه؟
آیا در صورت سهل انگارى و بى توجهى به امر تربیت, والدین مورد عاق فرزندان قرار نمى گیرند؟ یقینا چنین است و در صورت كوتاهى در امر تعلیم و تربیت, پیامدهاى بسیار بدى در انتظار پدر و مادر خواهد بود.
مادرى كه به خاطر چشم به هم چشمیهاى كور و مدستائیها و مدپرستى هاى پلید, شوهر را زیر سوال مى برد و با شخصیت و مردانگى او بازى مى كند, آرامش خانواده را به هم مى پاشد و براى امر تربیت ذره اى ارزش قایل نمى شود, مورد عاق فرزندان قرار نمى گیرد و حقوق آنها را پایمال نكرده است؟!
مادرى كه مى تواند فرزندش را همانند حسین فهمیده, تربیت بكند و باید هم چنین بكند, ولى به خاطر توقعات بیجا و كور, و سرگرمیهاى فریبنده, فرزندش با همان استعداد و آمادگى سرشار, سر از زندان درمىآورد, چه جوابى دارد؟
عده اى مى گویند در ایران نمى شود كار فرهنگى و تربیتى عمیق و هدفمند انجام داد. ولى باید گفت:
چطور شد, پدر وزیرى, وقتى پسرش در پاكستان متولد شد, و استعداد و نبوغ خاصى را در پسرش شناسایى كرد, مسئله را با یكى از بزرگان محلى در میان گذاشت, آن عالم, گفت: شما در پاكستان نمى توانید به هدف برسید, بهترین و مناسب ترین جا براى رشد و كار فرهنگى, ایران است و شما بروید ایران.
آقاى وزیرى, راهنمایى عالم محل را پذیرفت و آمد قم مقدس و الاذن كه پسرش حدود شانزده سال سن دارد, حافظ كل قرآن, حافظ كل نهج البلاغه, حافظ بیش از هفتاد دوره كتاب, در گرایشهاى مختلف اعم از روایات, فقه, رجال, تفسیر وغیره.
خلاصه یك خانواده پنج نفره, كلشان حافظ كل قرآن هستند و زندگى بسیار ساده هم دارند.))
با این مقدمه, برویم سراغ اصل بحث, و ببینیم رابطه پدر فرزندى بین رسول اسلام(ص) و فاصله زهرا(س) چگونه بوده است؟
شیخ صدوق مى فرمایند:
((رسول گرامى اسلام(ص) هر گاه به مسافرت مى رفت, با فاطمه(س) خداحافظى مى كرد و وقتى از سفر برمى گشت, ابتدا به دیدن فاطمه مى شتافت.
در یكى از مسافرت هاى پیامبر(ص), حضرت زهرا(س) دو دستبند نقره و یك جفت گوشواره براى خویش و یك پرده براى درب منزل خرید, پیامبر(ص) از مسافرت بازگشت و به دیداردختر شتافت.
پس از مشاهده پرده خانه و زیور آلات ساده فاطمه(س) توقف كوتاهى كرد و به مسجد رفت.
حضرت زهرا(س) با خود اندیشید كه پدر ناراحت است و فورى دستبند و گوشواره و پرده را درآورد و خدمت رسول خدا فرستاد و پیام داد:
((قالت: تقرا علیإ ابنتإ السلام و تقول اجعل هذا فى سبیل الله)) دخترت براى تو سلام مى فرستد و مى گوید كه این[ زیور آلات اندك] را نیز در راه خدا انفاق كن.
پیامبر(ص) پس از مشاهده بخشش و ایثار فاطمه(س) سه بار فرمود:
((فداها ابوها; پدرش فداى او باد.))(14)
در مقابل, حضرت زهرا(س) درباره عواطف گرم پدرانه رسول خدا(ص) مطلبى را نقل فرمود كه قابل توجه و ارزیابى است:
وقتى آیه 63 سوره نور نازل شد كه:
((رسول خدا را آنگونه كه همدیگر را صدا مى زنید, نخوانید))
فاطمه زهرا(س) مى فرماید:
ترسیدم كه رسول خدا را به لفظ ((اى پدر)) بخوانم.
من[ هم مانند دیگران پدر را] به نام ((یا رسول الله)) صدا زدم.
[بدین خاطر] پیامبر, یك بار, یا دوبار, یا سه بار از من روى گردانید[ و پاسخ نگفت]. سپس رو به من كرد و فرمود:
اى فاطمه(س) این آیه درباره تو و خانواده تو و نسل تو نازل نشده است. تو از من هستى و من از تو هستم.
همانا این آیه براى ادب كردن جفاكاران درشت خوى قریش, انسانهاى خودخواه و متكبر, نازل شده است.
مرا با جمله ((اى پدر)) خطاب كن كه مایه حیات قلب من است و خداوند را خشنود مى كند.(15)
این گونه مطالب در سیره عملى پیامبر(ص) و فاطمه زهرا(س) و امامان(ع) موج مى زند و اینجا دیگر سخن از عقوق والدین و فرزندان نیست, سخن از حقوق محض است و اخلاق جهانشمول.
نقش تربیتى اینگونه روابط, بسیار بالا است و انسانیت و عاطفه در آن, بسیار فراوان و ریشه دار.
تا بحال, در هیچ جاى دنیا, چنین روابطى بین ((پدر و دختر)) صورت نگرفته است. این رابطه, بر خلاف همه روابط معروف در دنیا داراى شان نزول است و همیشه تاریخ, درسآموز.
این جمله پیامبر(ص) كه در حق فاطمه زهرا(س) فرمود:
((فداها ابوها)), به بلنداى تاریخ پیام تربیتى دارد.
این جمله گرانسنگ, مى تواند میزان و محك بسیار مناسبى باشد, تا همه كسانى كه با امور تربیتى در ارتباط و تماس هستند عموما و والدین خصوصا, خودشان را در معرض محك قرار دهند و فاصله ها را آسیب شناسى كنند.
اگر فاصله ها زیاد هست, كه زیاد هم هست چرا؟
چه باید كرد؟
خلاصه سخن آن كه:
مردم عصر فضا و تكنولوژى عموما و مسلمانان خصوصا, دنبال آن چیزهایى كه به جد باید باشند, نیستند, و دنبال آن چیزهایى كه اصلا نباید باشند, هستند. و به عبارت دیگر ((سوراخ دعا را گم كرده اند)).
دكور و تجمل, مسلح شدن به مد روز, هماهنگى و همراهى با بازار, رقابت كور با همسایه در ظاهرسازى, پیروى و الگوگیرى سریع از وامانده ها و سرخورده هاى غربى, دنبال هر خس و خاشاك, روانه شدن, روى آوردن به مواد مخدر, به بهانه عروسى ادا و اطوار درآوردن, ریخت و پاش فراوان, سر و صداها و روى آوردن به سوى صداهاى آلوده و... همه و همه براى آنها مهم است و سراسیمه دنبالش مى دوند ولى امر تربیت, قناعت زیبا, محبت و مدارا, الگوگیرى دینى و ارزشى, حلال و حرام الهى, روح قرآن, سیره عملى امامان و معصومین(ع) برادرى و برابرى, تعهد دینى و... چندان برایشان مهم نیست و به راحتى از كنارش گذر مى كنند.
متاسفانه عده اى از مسلمانان كه زیاد هم هستند, از سیره عملى امامان و معصومین الگو نمى گیرند ولى از غربى, آنهم غربى بنجول و سرخورده از زندگى, الگو مى گیرند و در جامعه دینى, انگشت نمایى مى كنند.
به هر تقدیر, مادران بدانند, كه با اندك توجه, مى توانند زمینه هاى زندگى بسیار زیبا را فراهم كنند.
مگر حضرت زهرا(س) از چه ابزارهاى تربیتى استفاده مى كرد كه مادران عصر فضا با آن امكانات بى بهره هستند؟!
فاطمه زهرا(س), فقط روح و اندیشه بلند داشت و بس.
ابزارهاى تربیتى حضرت, عاطفه بود و محبت.
بینش بود و هدفمندى.
و جاذبه بود و جانفشانى در امر تربیت.
نتیجه و خلاصه:
امور تربیتى و ظرافتها و لطافت هاى آن, مقام و منزلت مادر و مسوولت پذیرى وى, الگو بودن فاطمه زهرا(س) در ((سیره علمى و عملى)) در این نوشتار, مثلث بحث را تشكیل مى دهد.
امر تربیت, به عنوان بزرگترین منبع و از خدایى ترین مسئله اى است كه هر انسان مسوول با آن روبرو است و كوتاهى در این امر تمام هستى یك انسان را زیر سوال مى برد.
كسى كه بیش از همه در میدان تعلیم و تربیت نقش ایفا مى كند مادر است, و مادر اولین فردى است كه كار تربیتى را آغاز مى كند و در این جهت تمام حركات و رفتار مادر, اعم از زمزمه ها و لالایى, لبخند, نفس كشیدن, ظاهر و باطن, تاثیر عمیقى بر كودك و روح او مى گذارد و مثلث شخصیت وى را تشكیل مى دهد.
اگر مادران در امر تربیت كوتاهى بكنند و به عنوان مادران بى مسوولیت معرفى و معروف گردند, عقوق و عوارض بدى در انتظار آنها است و هیچ عذرى پذیرفته نیست.
در پایان باید گفت, آنچه مى تواند مادران و فرزندانشان را در امر تربیت, بیمه كند, عمل كردن به ((سیره و رفتار عملى و علمى)) فاطمه زهرا(س) است ولا غیر.
--------------------------------------------------------------------------------
پى نوشت ها:
1ـ مثنوى معنوى, دفتر چهارم, بیت 1767, اشاره به آیه 12 غاشیه.
2ـ همان, دفتر سوم.
3ـ نهج البلاغه, حكمت 257.
4ـ مناقب ابن شهر آشوب, ج3, ص389.
5ـ همان.
6ـ سوره اسرا, آیات 17 ـ 23 ـ 24.
7ـ بحارالانوار, ج59, ص104.
8ـ محمد, دشتى, ((نهج الحیاه ـ فرهنگ سخنان فاطمه)) قم, موسسه تحقیقاتى امیرالمومنین, 1375, ص74.
9ـ اى. اف. شوماخر, ((كوچك زیباست)) على رامین, تهران: صدا و سیما, چهارم, 1378, ص61.
10ـ مثنوى معنوى, دفتر دوم, ابیات 1529 ـ 1531.
11ـ محمد, دشتى, همان, یا بحارالانوار, ج45, ص190, ح36.
12ـ نهج البلاغه, حكمت 54.
13ـ بحارالانوار, ج77, ص60, ح3, باب 43.
14ـ محمد دشتى, همان.
15ـ همان.