در اصول دین داریم که توحید و معاد ونبوت وجود دارد شیعیان نیز گویا امامت و عدالت را نیز افزوده اند سوال بنده این است که توحید خداوند چه تناقضی با معاد و نبوت دارد که به صورت مجزا بیان شده اند چرا گفته نمیشود که فقط توحید جز اصول دین است وبس

پرسشگر گرامي با سپاس و تشکر از ارتباطتان با مرکز.
در ابتدا باید گفت این مطلب که اصول به نحوه ای که فعلا مطرح است، توسط چه کسی برای بار اول تنظیم شده، اطلاع دقیقی در دست نیست؛ ولی آنچه مسلم است این است که علمای اسلام بر اساس آموزه های دینی، اصول اعتقادی را به این صورت به عنوان اساس کلی اعتقادی معتبر دانسته و التزام ایمانی و اعتقادی به آن را لازم می دانند.
اما در باره تعداد و ترتیب آن اصول باید گفت، طبق نظر مشهور علمای شیعه، اصول دین پنج‌تا است: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد. البته برخی معتقدند که اصول دین سه‌تا است: توحید، ‌نبوت و معاد. اما دو تای دیگر آن، یعنی عدل و امامت، جزء اصول مذهب است؛ چون برگشت عدل به توحید، و برگشت امامت به نبوت است. بیش تر علمای شیعه بر آن اند که اصول دین پنج‌تا است. (1)
گفتنی است که اصول دین و مذهب، به مجموع عقاید و اعتقادی گفته می‌شود که از نظر آموزه‌های دینی، باور و ایمان و التزام علمی و عملی بدان‌ها نشانه تدین و پذیرش دین اسلام است. اگر کسی بدان اصول زیر بنایی اسلام اعتقاد نداشته باشد، مسلمان محسوب نمی‌شود.
مثلاً کسی که به نبوت اعتقاد ندارد، مسلمان محسوب نمی‌شود. کسی که به امامت اعتقاد نداشته باشد، شیعه به حساب نمی‌آید؛ هرچند مسلمان محسوب می‌گردد و احکام اسلام بر او جاری می‌شود.
شایان توجه است که در اصول دین، تفاوت اساسی بین شیعه و سنی، مسئله امامت است؛ چون نظریه معروف بین شیعیان این است که اصول دین 5 تا است:
1. توحید؛ 2. عدل؛ 3. نبوت؛ 4. امامت؛ 5. معاد.
اما در نگاه اهل سنت، امامت جزء اصول دین نیست؛ هرچند به طور کلی، آن ها (معتزلي ها) نیز اصول دین را 5 تا می‌دانند؛ ولی به جاي امامت، منزلت بين المنزلتين و به جای معاد، امر به معروف و نهی از منکر و به جای نبوت، وعد و وعید را قائل اند؛ اما امامت را به عنوان اصول دین نمی‌دانند. البته هر کدام از فرقه‌های کلامی اهل سنت، نظیر معتزله و اشاعره، در تبیین اصول دین بین‌شان اختلافاتی وجود دارد. تفصیل آن را در کتاب آشنایی با علوم اسلامی، بخش کلام، تألیف شهید مطهری جست ‌و جو نمایید. (2)
در باره فراز پایانی پرسش باید گفت که اگرچه اصول دین به صورت یادشده تنظیم گردیده، ولی برگشت همه آن ها به اصل بنیادین توحید است و توحید اساس همه آن اصول محسوب می شود؛ امّا این که چرا اصول دین را پنج تا شمرده‏ اند، بدین دلیل است که ادیان توحیدی که ادیان آسمانی و حقیقی هستند، دارای سه اصل کلی مشترک می‏باشند:
1. اعتقاد به خدای یگانه (توحید)؛
2. اعتقاد به زندگی ابدی برای هر فردی از انسان در عالم آخرت (معاد)؛
3. اعتقاد به بعثت پیامبران فرستاده شده توسط خدا برای هدایت بشر به سعادت دنیا و آخرت (نبوت).
این اصول سه گانه، در واقع پاسخ‏هایی است به اساسی‏ ترین سؤالاتی که برای هر انسان آگاهی مطرح می‏شود؛ این که: مبدأ هستی کیست؟ پایان زندگی چیست؟ از چه راهی می‏توان بهترین برنامه زیستن را شناخت؟ (3)
اصل امامت و عدل هم به عنوان معرف مکتب و مذهب تشیع، از اصول دین شمرده شده است. اصل امامت، در مقابل اهل تسنن است که به امامت به معنای خاص آن معتقد نیستند. اصل عدل در برابر گروه اشاعره، از اهل سنت است که به عدل اعتقاد ندارند. (4) بنابراين، اصول پنجگانه نه از باب تناقض، بلكه از باب تفصيل حقايقي اعتقادي در اصول ياد شده است. پس اگر اصول دین در پنج اصل مطرح شده، به دلیل آن است که خلاصه ای از اصول بنیادی دین جداگانه و به طور مشخص در حوزه اعتقادی معلوم باشد؛ وگرنه اصول چهارگانه دیگر، هیج تناقضی با اصل توحید ندارند؛ بلکه پیامد و نتیجه آن هستند. تفصیل این بحث را در منبع ذیل جویا شوید. (5)

پی‌نوشت ها‌:
1. سید حیدر آملی، اسرار الشریعه، ص 30، نشر علمی فرهنگی تهران، 1370ش.
2. مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، بخش کلام، ص 120، نشر صدرا، 1382 ش.
3. محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ج 1 و 2، ص 31 - 32.
4. مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی (کلام، عرفان)، ص 60.
5. ر.ک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 9، ص 284، نشر مرکز دائرة المعارف، تهران، 1375 ش.