به غیر از بهشت و حهنم چرا خدا ما رو آزمایش میکنه؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
فلسفه و حكمت آزمون و امتحان توسط خداوند، يقينا آگاهي و اطلاع از نتيجه نيست ، زيرا اين امر براي خداوند روشن و آشكار است ، بلكه امور متفاوتي نظير پيدا شدن صحنه آزمايش و امتحان و سربلند بيرون آمدن و موفقيت امتحان دهندگان است.
اگر خداوند، قادر و عالم مطلق بوده و فضل او بي نهايت است، بايد زيباترين و كاملترين جهان را خلق كند .زيباترين وجود و كاملترين جهان، دنيايي است كه موجودي با اختيار خود در عرصه هاي سخت امتحان در حالي كه عشق به خداي ناديده ميورزد (برخلاف ملائكه كه شرايط ديگر دارند) صحنه هاي زيبايي از عشق به معشوق را خلق كند.
اگر در جهان خلقت صحنه هايي كه ابراهيم (ع) در ذبح اسماعيل (ع) به رغم محبت به فرزندش آفريد، نبود و يا نمايش عشق يوسف (ع) و اعتماد او به خداوند در حالي كه در اوج شهوت و زيبائي بود و همه چيز براي او فراهم بود، اگر اين ها در عرصه هاي جهان نبود، آيا جهان بدون اين صحنه هاي عالي و شگفت آور و زيبا باز كاملترين و زيباترين جهان بود ؟ اين نكته همان است كه فلاسفه از آن به نظام احسن تعبير ميكنند.
اصولا يكى از مهم ترين سنت هاى الهى، امتحان و آزمايش الهى است. انسان ها در هر لحظه از زندگى خود در حال گذراندن آزمون هاى متفاوت هستند، و در دوره گذار به سر مىبرند. آزمون ها هميشگى، دائمى و فراگير مى باشند .هنگامى كه چشم انسان در معرض نگاه حرام است ،آزمايشى الهى است . زمانى كه در معرض مال حرامى است، آزمونى را پيش رو دارد . زمانى كه در مقابل امر و نهى الهى است، باز آزمون برقرار است . هم چنين در مقابل دوست، مردم جامعه، افراد خانواده، همسر و... كه در اين آزمون ها يا سربلند بيرون مىآيد و يا شكست خورده و سرافكنده.
از لحظه اى كه تكليف متوجه انسان است تا زمانى كه مرگ انسان را فرا مىگيرد ،چنين است . صرف گفتن شهادتين و ايمان آوردن كافى نيست كه انسان دين دار واقعى باشد . بايد ايمان از مرحله لسان به اعماق جان رسوخ نمايد. خدا در سوره عنكبوت مىفرمايد:
«آيا مردم گمان كردند به حال خود رها مىشوند و آزمايش نخواهند شد؟! كسانى را كه پيش از آنان بودند آزموديم، (و اين ها را نيز امتحان مىكنيم) (1)
مفهوم آزمايش خداوند با آزمايش هاى ما بسيار متفاوت است. آزمايش هاى ما براى شناخت بيش تر و رفع ابهام و جهل است، اما آزمايش الهى «پرورش و تربيت» است.
در قرآن، متجاوز از بيست مورد امتحان به خدا نسبت داده شده است. اين يك قانون كلّى و سنّت دائمى پروردگار است كه براى شكوفا كردن استعداد هاى نهفته و پرورش دادن بندگان،آنان را مى آزمايد؛ به اين معنا كه انسان ها را به ميدان عمل مى كِشد تا ورزيده و آزموده و پاك شوند و لايق قرب خدا گردند.
امتحان خدا به كار باغبانيِ پر تجربه اى شبيه است كه دانه هاى مستعد را در زمين هاى آماده مى پاشد. دانه ها با استفاده از مواهب طبيعى شروع به رشد مى كنند و با مشكلات مى جنگند و با حوادث پيكار مى نمايند و در برابر طوفان هاى سخت و سرماى كشنده و گرماى سوزان، ايستادگى به خرج مى دهند تا شاخة گلِ زيبايي، يا درختى تنومند و پرثمرى بار آيد كه بتواند به زندگى و حيات خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد. اين رمز آزمايش هاى الهى است.
قرآن مجيد به اين حقيقت تصريح كرده: «او آنچه را در سينه داريد، مى آزمايد تا دل هاى شما كاملاً خالص گردد و او به همه اسرار درون شما آگاه است».(2)
اگر آزمايش الهى نبود، استعداد ها شكوفا نمى شد . ميوه هاى اعمال بر شاخسار نمايان نمى گشت. معلوم است كه امتحان براى پاداش و كيفرى است كه بشر با آن مواجه خواهد شد.(3)
علامة طباطبائى (ره ) مى فرمايد: امتحان الهى صرفاً براى اين است كه صلاحيت باطنى انسان از نظراستحقاق ثواب و يا عذاب به منصّه ظهور برسد (4). اين يك شيوه كلى و سنت دائمى پروردگار است كه براى شكوفا كردن استعدادهاى نهفته و از قوه به فعل رساندن آن ها را مى آزمايد، يعنى همان گونه كه فولاد را براى استحكام بيش تر در كوره مى گذارند تا به اصطلاح آب ديده شود و فلز خالص تر به دست آيد، آدمى را نيز در كوره حوادث سخت پرورش مى دهند تا مقاوم و خالص گردد.(5)
از طرف ديگر آنچه در نتيجه اين آزمون ها متجلي مي گردد ،ملاك مرتبه و جايگاه انسان ها در زندگي حقيقي اخروي شان است.در دادگاه محاسبه خداوند به همبن نتايج در برابر انسان ها استدلال مي شود تا جاي عذر و انتقادي در مقابل ايشان نباشد ؛ على عليه السلام مى فرمايد:
گرچه خداوند بزرگ به روحيات بندگانش از خودشان آگاه تر است ،ولى آن ها را امتحان مى كند تا كارهاى خوب و بد كه معيار پاداش و كيفر است ،از آن ها ظاهر گردد.(6)
پس آزمونها از دو جهت هدف خلقت را تأمين ميكند:
نخست خلق زيباترين و كاملترين عالم .
ديگري كه از دل نكته نخست در ميآيد: اراده الهي به آن تعلق گرفته كه كمال انسان در كوره آزمايشها و در پس سختيها به دست او برسد، مانند سنگ و فلزات مختلف كه بايد در آزمايشگاههاي مختلف و در كورهها و درجات مختلف، حرارت و آزمايش ديده شود تا فلز خالص پديد آيد.
همه زيبايي و كمال عالم هستي و همه جمال خلقت انسان نيز رسيدن به نتيجه قرب خداوند و به فعليت رساندن كمالات بالقوه دروني در كوره حوادث و آزمايش دنيا و با اختيار و انتخاب خود است . نهادن اوليه اين كمالات در وجود او جلوه و زيبايي به مجموعه خلقت نمي بخشد و موجود برتري چون انسان را در مجموعه عالم متجلي نمي سازد .
بنابر اين كمال و ماهيت انسان به گونه اي است كه در سايه آزمون هاي جهان هستي، سختيها، مشكلات و حوادثي كه براي او اتفاق مي افتد، نيز چگونگي برخورد با حوادث و آزمونها و چگونگي بهره وري از آنها استعدادهاي بالقوه به صورت بالفعل درآمده، راه سعادت و شقاوت خود را تعيين مينمايد. انسان ها براي تكامل آفريده شدند، اما نه تكامل اعطايي و ناخود اگاه بلكه تكاملي خود خواسته و به دست آْمده از پس آزمون ها و امتحانات سخت و دشوار .
پينوشتها :
1. عنكبوت(29)آيه 2 و 3.
2. نهج البلاغه، كلمات قصار، جمله 93.
3. ترجمة تفسير الميزان، ج 20، ص 5 - 10؛ تفسير نمونه، ج1، ص 526 - 530 و ج 24، ص 314 - 318، با اقتباس و تلخيص.
4. همان ج 4ص 61.
5. نهج البلاغه فيض الاسلام ، كلمات قصار، جمله 90 .
6 . اصول كافى، ج 4، ص 148.