سلام من امید هستم.می یک سوالی داشتم.می خواستم بدونم من بیشتر اوقات نماز شب و زیارت عاشورا می خوندم.بعد متوجه کمک های خدا شدم ولی این ها همش جزیی بود.پس بقیه ای دعا ها کجا رفت؟ بعد می خواستم بدونم که چه کار باید بکنم که خدا همیشه به من کمک کنه چه در درس چه در زندگی با تشکر
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
نصرت و ياري خدا، انجام واجبات و ترک گناهان و محرمات است . با اين کار انسان به خدا نزديک مي شود ، مورد لطف و محبت خدا و امداد و دستگيري او قرار مي گيرد. البته ميزان دستگيري و چگونگي آن به ميزان نزديکي و قرب انسان به خدايش بستگي دارد .
بر آورده شدن دعاها، هميشه به برآورده شدن حاجات نيست، چه بسيار دعاهايي كه برآورده شده و از راه هاي ديگر و به شكل هايي به ما رسيده كه خود از آن خبر نداريم. بسيار از مصيبت ها و بلاها از همين دعاها رفع شده و پاداش بسياري در آخرت از طريق همين دعاها نصيب ما مي شود، اما چون به آن ها فكر نمي كنيم، يا چون اصلآً از آن ها آگاهي نداريم، تصور مي كنيم كه دعاهاي ما آن اثر را كه تصور مي كرديم يا به ما وعده داده شده، ندارد.
پرسيده اي ، « که چه کار بايد بکنم خدا هميشه به من کمک کنه» لازم است بدانيد با توجه به تفاوت درجات شناخت و معرفت و ايمان و معنويت و موقعيتهاي فردي و اجتماعي، به شمار انسانهايي که بخواهند در اين راه گام بردارند، تکاليف متفاوت وجود دارد .
.شناخت تکاليف و آشنايي با راه و علايم آن و خطرهايي که انسان را تهديد ميکند، نياز به «راهنما و معلم» دارد. چه بسيارند افرادي که ندانسته به افراط و تندروي يا تفريط و سستي کشيده شدند و از حرکت بازماندند و به انحراف و سقوط دچار گشتند.
جوانان به جهت تواناييهاي جسمي و رشد و بلوغ شهواني اگر بتوانند خود را از زمينههاي گناه دور نگه دارند و دل و دست و زبان و چشم خود را از آلوده شدن پاک نگه دارند، ميتوانند از الطاف الهي بهرهمند گردند. در روايتي از امام صادق آمده که خداوند به حضرت موسي فرمود: «بهترين وسيلة تقرب به من ورع و ترک معصيت است. اگر کسي ورع داشته باشد ،او را در بهشتهاي عدن جاي ميدهم».(1)
در مورد برآورده شدن حاجات يا نرسيدن به خواسته ها در دعاها علاوه بر آنچه در ابتدا بيان شد، به مطالب زير نيز توجه نماييد:
اگر در مواردي خواستههاي انسان بر آورده نميشود، دليلش بخل يا نارضايتي از انسان نيست .مطمئناً اجابت دعاها چيزي از خزانه الهي كم نمي كند؛ بنابراين بايد عوامل را در جاي ديگري جستجو كرد.
گاهي نيز دعاها به صورت هاي ديگر اجابت ميشود، اما تصور ميکنيم که به اجابت نرسيده است.گاهي نيز اجابت ميشود، اما حاجت ديرتر داده ميشود و اين به مصلحت شخص است، اما چون انسان عجول است، دچار اضطراب و يا حتي يأس و نااميدي ميشود.
در واقع مشكل اساسي ما در فهم معناي دعا و استجابت آن است، در حالي كه ميان استجابت دعا و برآورده شدن خواسته انسان تفاوت وجود دارد. اجابت دعا هميشه آن نيست که خواسته انسان برآورده شود . گاهي انسان خواسته هايي دارد که برآورده شدني نيست، يا اگر مستجاب شود، به ضرر او يا ديگران است، و او نمي داند، يا اجابت دعا به مقدمات و شرايطي نياز دارد که فراهم نيست، يا زمان آن هنوز فرا نرسيده و ده ها دليل و احتمال ديگر.
1- چه بسا اتفاق مي افتد که انسان برآورده شدن حاجتي و رسيدن به هدف و مقصدي را ايده آل و به نفع خويش ميپندارد .چنان به پندار خود و خير بودن خواسته و دعايش يقين دارد که آن را همانند دو، دو تا چهارتا واضح مي داند، حال آن که واقعيت امر غير از پندار ماست. عکس آن نيز صادق است، يعني چه بسا امري را زشت و به ضرر خود مي پنداريم، ولي از آثار و عواقب آن بي اطلاعيم . نميدانيم آن چه رُخ داده، از الطاف خفيِّه و پنهان پروردگار است. قرآن کريم در اين خصوص مي فرمايد:
« چه بسا مي شود که شما از امري اکراه داشته باشيد و انجام آن را نا گوار و به ضرر خود بپنداريد، در حالي که خير و صلاح شما در آن است، و يا چيزي را دوست داشته باشيد( و انجام و اجابت آن را از خدا بخواهيد) و حال آن که بد بختي و شر شما در آن نهفته است. خدا (عواقب و نتايج کارها را )مي داند و شما نمي دانيد.»(2)
2- گاهي ميزان ايمان و باور ،صداقت ، «اعتماد » و «حُسن ظن» انسان به خدا از طريق تأخير استجابت و يا عدم استجابت دعا ها مورد آزمايش قرار مي گيرد، يعني تأخير در استجابت دعا براي اين هدف است که فرد«حقيقت ايمان » و جوهر وجودي خود و ميزان «حُسن ظن» خود به خدا را آشکار نمايد . نشان دهد دلبستگي و علاقه و ايمان به حقانيت خدا را تا چه حد قبول دارد؟تا چه حد به او و عملکردهايش اعتماد دارد ؟آيا تا آن جا با خداست و او را قبول دارد که خدا تابع او باشد و دعاها و خواسته هايش را اجابت کند ؟ امام صادق (ع) مي فرمايد:
« اصل و اساس حُسن ظن به خدا، ريشه در «حُسن ايمان» و «سلامت دل» دارد . علامت و نشانه اش اين است هر چيزي را که مي بيند(و هر راحتي و گرفتاري به او مي رسد) با چشم بصيرت و پاک، و نگاهي ارزشمند به آن نگرد.»(3)
چه بسا يكي از مهم ترين آزمايش هاي خداوند براي بندگان خوبي چون شما تاخير در اجابت ها و سنجش ميزان صبر و حسن ظن شما به خداست.
اگر به اوصاف الهي توجه كنيم و به صفات پروردگار ايمان بياوريم و بدانيم خداوند رئوف و رحيم است، در مي يابيم كه اگر خواسته هاي انسان بر آورده نمي شود، دليلش بخل نيست. خداوند با توجه به كمال و سعادت و مصلحت انسان خواسته هاي او را اجابت مي كند. در دعاي افتتاح مي خوانيم: « خدايا اگر حاجتم را دير برآوردي، از سر ناداني بر تو عتاب واشکال كردم (که چرا حاجتم را بر آورده نکردي يا دير اجابت کردي)، در صورتي كه تأخير در اجابت حاجتم (يا عدم اجابت دعا ) برايم بهتر بوده است، زيرا تو به فرجام امور آگاهي».
البته شيطان در يكي از مواردي كه وسوسه مي كند، تأخير اجابت دعا است. از اين راه انسان را مأيوس مي كند تا او به خدا بدبين شود. ائمه اطهار(ع) به اين نكته توجه داشته و همگان را از افتادن به دام بدبيني و سوء ظن به خدا برحذر داشته اند.
اميرمؤمنان(ع) مي فرمايد: «دير اجابت نمودن خدا، تو را نااميد نكند كه بخشش، بسته به مقدار درخواست است. چه بسا در اجابت دعاي تو تأخير رخ دهد تا درخواست تو طولاني تر گردد و بخشش خدا كامل تر شود. چه بسا چيزي را از خدا خواسته اي، آن را به تو نداده ،ولي بهتر از آن را در دنيا يا آخرت به تو داده است و يا بهتر آن بوده كه آن را از تو باز دارد. چه بسا چيزي را طلب نمودي كه اگر به تو مي داد، تباهي دين و دنياي خود را در آن مي ديدي». (4)
3- هيچ دعايي بي اثر نيست. هر دعايي در دنيا و آخرت تأثير مناسب خود را دارد. اما گونه هاي استجابت آن مختلف است.
امام سجاد(ع) مي فرمايد: «دعاي مؤمن يكي از سه فايده را دارد:
براي او ذخيره ميگردد،
يا در دنيا برآورده مي شود،
يا بلايي را كه مي خواست به او برسد، از وي مي گرداند». (5)
عدم اجابت ظاهري داراي آثار و بركات بسياري براي او خواهد بود. اگر کسي بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنيا، چه پاداشي براي او در آخرت در نظر گرفته است، هرگز از آن ناراضي نمي شود. امام صادق(ع) مي فرمايد:
«روز قيامت خداوند مي فرمايد: اي بنده من! مرا خواندي و اجابتت را به تأخير انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنين و چنان است. پس مؤمن آرزو مي کند که کاش هيچ دعايي از او در دنيا اجابت نمي شد، براي ثواب و پاداش نيک که مي بيند». (6)
پينوشتها:
1. محمدي ري شهري، ميزان الحکمه، ج8، ص 114، مادة قرب.
2. بقره(2)آيه 216.
3.مستدرک الوسايل، ج2، ص110.
4.نهج البلاغه، نامه 31.
5.تحف العقول، ص 202
6 . اصول كافي، ج 4، ص 247