جوانی هستم 32 ساله با سؤالات فراوان از خدا خانواه ای هستیم که پدری 65 ساله و بیکار سه برادر هستیم که من وسطی آنها می باشم که برادر بزرگم بیکار و خانه نشین و برادر کوچکم هم بیکار و خانه نشین چهار خواهر دارم که سه تای آنها ازدواج کرده و خانه دارن که بزرگه شهرستان زندگی می کند و کوچیکه که لیسانس کامپیوتر گرفته و این دو سال است که دنبال کار می گردد و خانه نشین است حا سوالات زیر را دارم :
1-هششت سال پیش برادر بزرگم و پسر عمویم با یک ماشین لندور در را رفتن به سرکار ماشین واژگون می شود و پسر عمویم فوت می کند که مشکلات زیادی برایمان پیش آمد از لحاظ خانوادگی
2-بعد از یک سال پدرم که کارخانه شنگ شکن داشت ورشکسته می شود
3-با گرفتن وام به مبلغ 60 میلیون تومان از بانک جهت کار و رونق زندگی با پدرم که زبان عربی مسلط بود در بازارچه مهران(ایلام) شروع به کار کردیم که در یک معامله تمام پول ما را بردند و دوباره ورشکستگی
4-داماد وسطی خانواده که از برادر هم برای ما بهتر بود در یک تصادف با یک پیره مرد 80 ساله که بعد از انتقال به بیمارستان و شکسته شدن پای پیره مرد ولی به دلیل نامعلوم پیره مرد بعد از 40روز در بیمارستان فوت کرد و ماشین هم بیمه کامل نبود و جزء ماه های حرام جهت بیمه حساب می شود که مجبور بود مغازه و خانه آپارتمانیش را بفروشد و دیه آن را پرداخت کند که بعد از این قضیه ورشکست شد
5-برادر بزرگم هم که مغازه بوتیک داشت ورشکست و معتاد شد که بعد از دو سال از این قضیه که خانه نشین شده بود همسرش طلاق گرفت و بچه ای که داشتن هم با خودش برد 6-بعد از این قضایا مادرم بیمار شد که بعد از مراجعه به دکتر به بیماری سرطان روده دچار شده بود که بعد از 6 بار عمل جراحی در تهران و شیمی درمانیهای مکرر ولی متأسفانه بعد از چهار سال فوت کردند
6- برادر کوچکم هم که برای تحصیل در رشته فوق دیپلم برق به شهرستان ملایر رفته بود به دلیل تحمل نکردن همین مشکلات از لحاض روحی دچار آسیب شد و ادامه تحصیل را رها کرد وگوشه نشین خانه شده
7-خودم هم که کارمند یه شرکت در ایلام می باشم و این دو سال است با دختر عمویم ازدواج کردم و در طول این چند سال کار تمام درآمدم را در را مشکلات خانواده ام هزینه نموده و سعی در حل مشلات خانواده داشتم و همچنین با گرفتن وام اندک پولی جمع کردم که بتوانم یک خانه آپارتمانی کوچک بخرم ولی متأسفانه پسر عمویم پول ما را بالا کشیده و پس نمیده
8-بیست روز پیش تنها دختر دوسال و نیم خواهرم به دلیل بیماری سرطان خون در یکی از بیمارستان های تهران بعد از 20روز بستری فوت کرد
9-خودم هم 3هاه سال پیش در یکی از دانشگاه های تهران قبول شدم و مدت دوسال رفت آمد تهران انجام دادم که هر هفته دو روز تهران و مابقی در شهرستان ایلام در سر کار بودم به دلیل اینکه تنها منبع درآمدی کلیه خانواده پدرم و خودم بود که متأسفانه به دلیل با زیاد مشکلات قادر به ادامه تحصیل نبودم و هزینه های زیادی هم متحمل شدم
10-ضمنا در طول این یک سالی که از مرک مادرمان می گذرد بارها و بارها مشکلات خانوادگی دیگری برایمان افتاه که دیگر مغزم کشش بازگو کردن ندارد
11-حال سؤال دارم از خدا. چرا این همه اتفاق فقط برای ما؟
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
نامه شما را که حاکي از صبر و تحمل سختي هاي فراوان بود، خوانديم و متأثر شديم. اميدواريم خداوند به حکمت و رحمت خود گره از مشکلات باز کند و مادر شما را در جوار رحمت خود مهمان گرداند.
دوست عزي، نيكيها و سختي و مصيبتهايي كه به انسان ميرسد، همگي به اذن خدا و در مدار مقدّرات حكيمانه خداوند است. (1)
از ظاهر آيات و روايات بر ميآيد بلاها و گرفتاريها، شدايد و مصيبتهايي که بر انسان وارد مي شود( مثل مرگ عزيزان و بلايا وگرفتاري هاي مالي و يا غيرمالي در زندگي ) ريشه و عوامل گوناگوني مي تواند داشته باشد، نميتوان آن را به يک يا چند عامل محدود نمود که در پايان سخن به چند عامل اشاره خواهيم کرد. اما در يک نگاه کلّي مي توان گفت:
ريشه و اساس همه مصيبت ها و گرفتارهاي انسان، «عملکردهاي» اوست. يعني برخي بلاها از آثار وضعي عمل انسان است. در حقيقت اين نوع گرفتاري ها زاييدة انديشه و عمل انسان است.
قرآن کريم مي فرمايد: «وَما اصابکم من مصيبة، فبما کسبت ايديکم و يعفو عن کثير؛(2)هر مصيبت و ناملايماتي (فردي يا اجتماعي) که به شما مي رسد، به خاطر اعمالي است که با دست خود انجام داده ايد (تازه اين تمام مجازات و کيفر اعمال شما نيست) و خدا از بسياري از گناهان مي گذرد و آن ها را مورد عفو قرار مي دهد».
اما برخي ديگر براي امتحان و آزمايش بندگان است :
خداوند حكيم، در جهان آفرينش، داراي "سنّت"ها و قوانين پايداري است كه از جمله آنها، "سنّت امتحان" است. در موارد گوناگوني انسانها را آزمايش ميكند. يكي از آن موارد، امتحان به مصائب استكه در صورت موفقيت در آزمون الهي، رتبه و مقام انسان بالاتر ميرود و باعث تكامل او ميشود،
قرآن مي فرمايد :
"وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الاَْمْوَا َلِ وَ الاْ َنفُسِ وَ الثَّمَرَاَتِ وَبَشِّرِ الصَّـَبِرِينَ؛ (3) قطعاً شما را به چيزي [از قبيل] ترس و گرسنگي و كاهشي در اموال و جانها و محصولات ميآزماييم و مژده باد شكيبايان را".
آزمون الهي فقط با مصائب نيست، بلكه خداوند با نيكيها و سختيها، با مالها، جانها، فرزندان و دادههاي مادي نيز انسان را ميآزمايد: "وَ بَلَوْنَـَاهُم بِالْحَسَنَـَتِ وَالسَّيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ؛(4) آنها را با نيكيها و بديها آزموديم، شايد بازگردند. "
بنابراين، برخي از مصيبتها و سختي ها و گرفتاري ها جنبه آزمايشي دارد: "ما آن چه را روي زمين است، زينت قرار داديم، تا آنها را بيازماييم كه كدامين شان بهتر عمل مي كنند".(5)
برخي از حوادث ناگوار، کيفرگناهان است :
گاهي خدا براي از بين بردن آثار گناهان، برخي بلاها و مصيبتها را متوجه انسانها ميكند تا به لطف و كرمش بخشي از گناهان گنهكاران را در دنيا بشويد تا پس از مرگ، گرفتار عذابهاي دردناك نشوند.
حوادث ناخوشايند و ناگوار در زندگي انسانها رخ ميدهد، عاملي براي بازگشت و سازندة روح آنان است. غرور و غفلت و خوابزدگي، مسلماً از موانع تكامل معنوي و سعادت انسان است. براي دگرگون ساختن اين وضعِ نابسامان و جايگزين كردن ياد خدا به جاي فراموشيها، وجود حوادث غيرمترقبه كه با فراز و نشيب خويش، زندگي آرام را از انسان سلب ميكند، بسيار راهگشاست.
در دعاي کميل، امام علي (ع) گناهان را دسته بندي کرده، از فرمايش حضرت استفاده ميشود هر گناهي اثر خاصي دارد، از جمله آنها نزول عذاب و از دست دادن نعمت ها و نزول بلا ميباشد:
« اللهم اغفرلي الذنوب التي تنزل النقم .اللهم، اغفرلي الذنوب التي تغير النعم، اللهم اغفرلي الذنوب التي تنزل البلا » از اين بخش کلام اميرالمومنين مي توان اين استفاده را نمود که گرفتاري هايي که در زندگي ما به وجود مي آيد ،بخشي از آن به جهت نافرماني ها و گناهاني است که مرتکب شده ايم .
بنابراين، برخي از مصيبتها و گرفتاري ها، جنبه آزمايشي و برخي ديگر جنبه مجازاتي و در حقيقت ريشه در عملکرد خود انسان دارد. پارهاي از مصائب از هر دو جنبه ممكن است برخوردار باشد، يعني در ضمن اين كه مجازاتي براي فرد يا جامعه است، آزمايشي است كه آيا در اثر آن بلاها، به سوي حق باز ميگردند و يا به راه باطل خود ادامه ميدهند؟
البته گاهي مصايب و مشكلاتي كه دامنگير مومنان حتي انبيا و ائمه معصومينميشود، براي بالا رفتن مقام و منزلت آنان است؛ چون گناهي ندارند تا در اثر آن به مصيبتي (مجازاتي) دچار شوند. (6 ) از همين رو، در حديثي از امام عليميخوانيم:
"اِن البلاء للظّالم أدب و للمؤمن امتحان و للأنبيأ درجة؛ بلا، براي ستمگر تأديب ؛ براي مؤمن امتحان ؛ براي پيامبران مقام و درجه است. "(7)
بنابراين مصائب و گرفتاريها، چند قسمند، قسمي مجازاتي؛ قسمتي آزموني ؛ بعضي براي تكامل و پاداش الهي . حال که اين مشکلات هر يک سببي دارد ، بعضي به جهت رشد و تکامل و بعضي ديگر براي کفاره گناهان است، آيا باز هم از خدا مي پرسيد : اين همه اتفاق ، چرا فقط براي ما ؟! مطمن هستيم با روشن شدن اين مطالب ديگر شما به مقدرات الهي اعتراضي نخواهيد داشت ،بلکه به نحوي شاکر او نيز خواهيد بود که تربيت شما را عهده دار شده ، در مسيري که او مي خواهد قدم بر مي داريد. آري بعضي از شکست ها حاصل بي تدبيري خود انسان در کردار و نحوه عمل است، مثل چگونگي و نحوه معامله با افراد در معاملات روزمره. گاه يک عمل که با تدبير همراه نباشد، ممکن است سبب ورشکستگي و ... شود . در اين صورت ديگر مقصر خداوند نيست، بلکه اين گونه شگست ها از بي تدبيري خود انسان ناشي ني شود . چه زيبا گفته اند که : "خود کرده را تدبير نيست".
همان گونه که در آغاز پاسخ وعده داده شد، به برخي از عوامل بدبختي ها و گرفتاري هاي انسان که در آيينة کلام معصومين(ع) از ريشه هاي بلاها و گرفتاري ها شمرده شده، اشاره مي شود:
1ـ غفلت و بي توجهي به خدا: در روايتي آمده است که غفلت، صيدگاه شيطان و ريشة همه بلاها است.(8)
2ـ حُبّ نفس (خودخواهي و خود پسندي): از حضرت عيسى عليه السلام نقل شده : «اساس همه غم و غصهها و ريشه همه لغزش ها و گمراهيها، پيروي از هواي نفس و خواسته هاي شيطاني دل است».(9)
2ـ حب الدنيا: دنياطلبي در روايات، ريشه همه گناهان، خطاها و در ورودي همه بلاها و فتنه ها و سوق دهنده انسان به سوي پستي ها و خفت ها معرفي شده است.(10)
4ـ شراب خواري: در برخي روايات،(11) شراب خواري ريشه همه گناهان و کليد همه بدي ها و شرارت ها معرفي شده است.
5ـ پيامبر اسلام(ص) ريشه همه خطاها و بدبختي هاي انسان را در سه چيز دانسته است:
ا ـ کبر و غرور و خودپسندي چنان که همين ويژگي شيطان را بر ترک فرمان خدا و سجده بر آدم سوق داد و لعن ابدي براي او ماند.
ب ـ حرص و طمع؛
ج ـ حسد و بخل.(12)
آنچه ذکر شد، برخي از عوامل ولي مهمترين آن ها بوده است.
پي نوشت:
1. تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، ج 4، ص 21، دارالكتب الاسلامية.
2. شورى (42) آيه 30.
3 . بقره (2)، آيه 155.
4. اعراف(7)آيه167.
5 . كهف (18)، آيه 7.
6. تفسيرالميزان، علامه طباطبايي؛، ج 18، ص 60، انتشارات اسماعيليان.
7. بحار الانوار، ج 64، ص 235
8. «فان الغفله، مصطاد الشيطان و رأس کلّ بليه»، مصباح الشريعه، ص 99؛مستدرک، ج 11، ص 389.
9. مستدرک، ج 12، ص 114.
10. کافي، ج 2، ص 130؛ وسائل الشيعه، ج 16، ص 8؛ بحار الانوار، ج 14، ص 298؛ تحف العقول، ص 215.
11. الکافي، ج 6، ص 403؛ وسائل الشيعه، ج 25، ص 317.
12. ارشاد القلوب، ج 1، ص 129.