پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
نتیجه مشترک تمامی مذاکرات ایران و آمریکا در دوران مختلف، پایبندی ایران و ناپایبندی آمریکا به وعده‌های داده شده است.

پرسش:

مذاکرات ایران و آمریکا در دهه 60 و دولت سازندگی، شامل چه موضوعاتی بود و چه نتایجی به دنبال داشت؟

پاسخ:

پس از قطع روابط آمریکا و ایران در سال 1359، مذاکرات ایران و آمریکا همواره مورد توجه مردم ایران و کارشناسان داخلی و بین‌المللی قرار گرفته است. با توجه به اینکه این مذاکرات، همواره در طول تاریخ قطع روابط آمریکا و ایران، مخالفان و موافقانی داشته، بررسی نتایج حاصل از این مذاکرات حائز اهمیت است. حال، پرسش این است که این مذاکرات در دهه 60 و دولت سازندگی شامل چه موضوعاتی بود و چه نتایجی برای ملت ایران به دنبال داشته است؟ روابط آمریکا و ایران پس از تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام در 13 آبان سال 1358 وارد مرحله تنش شد و در 18 فروردین سال 1359 پس از موافقت امام خمینی با ماندن گروگان‌ها در اختیار دانشجویان، با تصمیم کارتر، رئیس‌جمهور آمریکا قطع شد و کارتر دستور داد که ظرف 24 ساعت دیپلمات‌های ایران خاک آمریکا را ترک کنند. البته کارتر به دنبال تسخیر سفارت در آبان 58 دستور اخراج دیپلمات‌های ایرانی از آمریکا را صادر کرده بود و تنها 35 دیپلمات ایرانی در آمریکا باقی مانده بودند. (1) هم‌زمان با قطع روابط دیپلماتیک، کارتر صادرات به ایران به‌جز در حوزه دارو و مواد غذایی را نیز فوراً قطع کرد، هرچند به گفته خود کارتر، صادرات همین دو مورد نیز در ماه‌های اخیر به حداقل رسیده و ناچیز بوده است. (2) پس از ورود روابط آمریکا با ایران به مرحله جدید، هرازگاهی، بحث مذاکره میان آمریکا و ایران به بهانه‌های مختلف مورد توجه قرار گرفته و این مذاکرات همواره مخالفان و موافقانی داشته است. برای رسیدن به قضاوتی روشن درباره این مذاکرات، بررسی تاریخچه و نتایج حاصل از آن‌ها برای ملت ایران را مفید است. مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا به دلیل مواضع خصمانه آمریکا در این سال‌ها بسیار کم رخ داده است و در مذاکرات مستقیم مسئله هسته‌ای، مسائل منطقه‌ای و آزادی زندانیان موضوعات اصلی مذاکرات بوده است.

 

 تاریخچه مذاکرات میان ایران و آمریکا از پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان دولت سازندگی را می‌توان به شرح زیر بیان کرد:

1. مذاکرات الجزایر و نتایج آن؛

پس از تسخیر سفارت آمریکا در ایران، دولت آمریکا که موقعیت و منافع خود در ایران را از دست داده بود و نفوذ منطقه‌ای خود را درخطر می‌دید به خراب‌کاری برای حل مسئله گروگان‌ها دست زد. از طرفی در ایران، مجلس شورای اسلامی در 11 آبان سال 1359 با چهار شرط به دولت اجازه داد که اختلافات خود با آمریکا بر سر مسائل گروگان‌ها را حل کند. ازاین‌رو، مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا با وساطت الجزایر شکل گرفت که به صدور بیانیه‌‌هایی تحت عنوان «بیانیه‌های الجزایر» منجر شد. (3) ازآنجاکه این بیانیه‌ها به توافق بین‌المللی میان ایران و آمریکا منتهی شد، تعهدات حقوقی لازم‌الاجرا برای طرفین ایجاد کرد که در متن بیانیه آمده است. در این توافق، دولت ایران متعهد به آزادی گروگان‌‌ها شد و آمریکا نیز متعهد به عدم‌مداخله در امور ایران، استرداد دارایی‌های ایران، لغو تحریم‌های تجاری ایران، حل‌وفصل دعاوی خود علیه ایران و برگشت دارایی‌های خانواده محمدرضا پهلوی شد. (4) در 29 دی سال 1359 دولت آمریکا بخشی از دارایی‌های ایران در حدود 7 میلیارد دلار را به‌حساب امانی مشخص‌شده در توافقات واریز کرد و در 30 دی‌ماه، یعنی فردای همان روز، 52 گروگان آمریکایی از طریق الجزایر به آمریکا منتقل شدند. ایران به تعهدات خود منطبق بر بیانیه الجزایر عمل کرد، اما دولت آمریکا افزون بر اینکه از پرداخت کامل مطالبات ایران سر باز زد و به سایر تعهدات خود در قالب بیانیه الجزایر نیز عمل نکرد، به تعمیق اختلافات داخلی در ایران، باهدف تضعیف نظام، از طریق تقویت جریان‌های لیبرالیستی و ملی‌گرایانه از مسیر اشخاصی مثل بنی‌صدر، قطب‌زاده و سایر عوامل وابسته دامن زد و گروه‌های مارکسیستی و التقاطی را به صحنه فعالیت‌های تروریستی و مسلحانه کشاند. (5)

 

2. ماجرای مک‌فارلین و نتایج آن؛

ماجرای مک‌فارلین یا به قول آمریکایی‌ها ایران ـ کنترا، در سال 1365 به دنبال اقدامات پنهانی دولت دونالد ریگان رئیس‌جمهور آمریکا، فاش شد. در این ماجرا با دو هدف آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان که در اختیار سازمان «جهاد اسلامی» قرار داشتند و گسترش روابط ایالات‌متحده آمریکا با ایران، سلاح‌هایی از سوی دولت آمریکا تحویل ایران و بهای آن نیز دریافت می‌شد. این معامله مخفیانه به رسوایی بزرگی برای آمریکایی‌ها تبدیل شد و ریگان در ابتدا اعلام کرد که در جریان اقدامات همکارانش در کاخ سفید قرار نداشته است و در ادامه، فروش سلاح برای آزادی گروگان‌ها را نیز انکار کرد. ماجرا ازآنجا آغاز شد که سرهنگ «اولیور نورث» از اعضای شورای امنیت ملی آمریکا، در سال 1364 اجرای طرحی را آغاز کرد که در قالب آن، گروه‌های ضد انقلاب نیکاراگوئه موسوم به «کنترا» ها که علیه نظام ضدآمریکایی «ژنرال اورتگا» می‌جنگیدند، با درآمد ناشی از فروش سلاح‌های آمریکایی، تقویت و تجهیز شوند. در اولین گام، «میشل لدین»، مشاور «رابرت مک‌فارلین»، رئیس شورای امنیت ملی، از شیمون پرز، نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی برای انجام این معامله کمک خواست. در آن سال، ایران در حال جنگ با عراق بود و برای تأمین سلاح‌های موردنیازش از طرف‌های غربی با مشکلات زیادی روبرو بود. در این طرح، سلاح‌های آمریکایی از طریق یک دلال بین‌المللی به نام «منوچهر قربانی‌فر» به گروهی از سیاسیون به‌اصطلاح میانه‌رو در تهران تحویل می‌شد. در جولای 1985 (تیر 1364)، نخستین محموله موشک‌های «تاو» به منوچهر قربانی‌فر که با برخی سیاستمداران ایرانی روابط دوستانه‌ای داشت، تحویل داده شد و چند ساعت پس‌ازاین اقدام، «ریورند بنجامین وییر»، گروگان آمریکایی در خیابان‌های بیروت رها شد. اتفاقات متعددی در مسیر این مذاکرات و تبادلات رخ داد که به سفر مک‌فارلین به تهران منتهی شد که در این مقال نمی‌گنجد، اما نکته پایانی در نقل ماجرای مک‌فارلین اینکه این ماجرا با افشاگری شخصی به نام «مهدی هاشمی» در روزنامه «الشراع» لبنان، آشکار شد و به‌دلیل مبادله سلاح با ایران و حمایت از شورشیان کنترا، رسوایی بزرگی برای مقامات آمریکایی رقم زد که به استعفای مک‌فارلین منتهی شد. درنهایت نیز ریگان مسئولیت همه این اتفاقات را پذیرفت و گفت که اظهارات گذشته‌اش در مورد اینکه چنین معامله تسلیحاتی‌ای در برابر آزادی گروگان‌ها صورت نگرفته، نادرست بوده است. (6) درباره این مذاکرات اطلاعات دقیق و مستندی منتشر نشده است، مجید تفرشی، تاریخ‌پژوه، دراین‌باره این‌گونه می‌گوید: «افرادی که در این زمینه خاطرات نوشتند، یا خاطرات واقعی را ننوشتند یا افرادی که خاطره گفتند، روایت‌هایشان خواسته و ناخواسته تغییر کرده است و با واقعیت سازگاری ندارد... .» (7) همین نکته تحلیل‌های متعدد و متفاوتی از این ماجرا را موجب شده است. جعفر شیرعلی‌نیا، پژوهشگر تاریخ دفاع مقدس که ماجرای خرید سلاح و تبادل را در تاریخ سه کشور ایران، آمریکا و اسرائیل در سطح کلان سه کشور تا آن زمان، بی‌سابقه می‌داند، در راستای استراتژی رژیم صهیونیستی برای تقلیل توان دو کشور دشمنش، یعنی عراق و ایران، تحلیل می‌کند. سلیمی نمین، پژوهشگر تاریخ معاصر، این اقدام آمریکایی‌ها و حضور مشاور نخست‌وزیر اسرائیل در هیئت ملک‌فارلین را اقدامی در جهت بی‌اعتبار کردن جمهوری اسلامی ایران می‌داند. (8) برخی نیز یکی از مهم‌ترین عوامل ورود آمریکا به فروش سلاح به ایران باوجود عدم تعهدش به واگذاری سلاح‌هایی که پیش از انقلاب پولش را از ایران گرفته بود، موضوع گروگان‌ها و اهمیت آزادی آن‌ها برای دولتمردان آمریکایی می‌دانند. به‌هرحال این مذاکرات نیز درنهایت به نتیجه مطلوب طرفین منتهی نشد.

 

3. مذاکره برای آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان و نتایج آن؛

ماجرای گروگان‌گیری آمریکایی‌ها که در غرب به «بحران گروگان‌گیری در لبنان» معروف شد، از سال 1982 میلادی آغاز شد و یک دهه ادامه یافت. بوش پدر، در سخنرانی آغاز ریاست‌جمهوری‌اش (30 دی‌ماه 1367) نخستین پالس در رابطه با این بحران را به تهران فرستاد: «امروز شاهدیم، آمریکایی‌ها ... در سرزمین‌های خارجی نگه‌داری می‌شوند. اینجاست که همکاری می‌تواند نشان داده شود. این کمک در خاطر ما خواهد ماند... حسن نیت، حسن نیت می‌آورد». مدتی بعد، بحران گروگان‌ها در لبنان با ربوده شدن شیخ عبید، روحانی شیعه، در لبنان توسط نیروهای کماندوی رژیم صهیونیستی به اوج خود رسید. نیروهای مقاومت لبنان تهدید کردند که اگر شیخ عبید آزاد نشود، سرهنگ ویلیام هیگینز، تفنگدار دریایی آمریکا را خواهند کشت و وقتی با بی‌اعتنایی آمریکا و رژیم صهیونیستی مواجه شدند، تهدید خود را عملی کردند. بوش پدر پس از تغییر رهبری در ایران، دست به دامان جمهوری اسلامی شد. رئیس‌جمهور بوش به دکوئیار گفت که نگران ماجرای گروگان‌های لبنان است و می‌تواند در این زمینه امتیازهایی به ایران بدهد. بر همین اساس، «دکوئیار» (دبیرکل وقت سازمان ملل) دست راست خود «پیکو» را واسطه میان کاخ سفید و پاستور کرد. سفر «پیکو» به تهران در شهریور ۱۳۶۸ یک ماه بعد از کشته شدن هیگینز در لبنان بود. پیکو درباره جلسه سری پاستور گفت که همراه با جواد ظریف وارد دفتر آقای هاشمی رفسنجانی شد. وی در این جلسه به آقای هاشمی گفت: «رئیس‌جمهور بوش تقاضا کرده به آزادی گروگان‌ها در بیروت کمک کنید و این کمک شما بدون اجر نمی‌ماند». آقای هاشمی انتظار داشت درازای کمک تهران به آزادسازی گروگان‌های غربی و آمریکایی در لبنان، «دارایی بلوکه‌شده ایران» آزاد و «غرامت خانواده شهدا در جریان سرنگونی هواپیما مسافربری توسط ناو آمریکایی» پرداخت شود. ایشان سه نفر، علی‌اکبر ولایتی، محمود واعظی و سید حسین موسویان را مسئول پیگیری پرونده کرد. موسویان در خاطرات خود در این رابطه به گزاره‌ای مهم بدین مضمون اشاره کرده است: هاشمی رفسنجانی بر این باور بود «حسن نیت در برابر حسن نیت» می‌تواند به صلحی دائم با ایالات‌متحده منجر شود؛ اما آیت‌الله خامنه‌ای عمیقاً نسبت به نیات واقعی آمریکا بدبین بود و در خصوص اعتماد ساده‌لوحانه و داشتن انتظار عکس‌العمل مناسب در برابر تلاش‌های ایران جهت آزادسازی گروگان‌ها هشدار می‌داد. گروگان‌ها یکی پس از دیگری با مداخله ایران آزاد شدند و حتی جنازه سرهنگ هیگینز نیز تحویل ایالات‌متحده شد و بدین ترتیب ایران با تمام توان بزرگ‌ترین بحران سیاست خارجی وقت آمریکا را طی ۳ سال به پایان رساند. گروه ویژه آقای هاشمی پس از آزادی هر گروگان، وعده حسن نیت را به واسطه میان ایران و آمریکا یادآوری می‌کردند. «پیکو» دراین‌باره گفت: «ایرانی‌ها شروع کردند به تماس با من و می‌گفتند:‌ چه خبر؟ چه خبر؟» امّا پاسخ دولت آمریکا به دولت آقای هاشمی رفسنجانی جالب و دردناک بود. «ریچارد هاس» عضو وقت شورای امنیت ملی آمریکا گفت: «وقتی می‌گوییم حسن نیت، حسن نیت می‌آورد، به این معنا نیست که اگر گروگان‌ها آزاد شوند پاسخ مطلوبی می‌دهیم!» «اسکو کرافت»، مشاور وقت امنیت ملی آمریکا، در فروردین ۱۳۷۱ رسماً به پیکو اعلام کرد که هیچ اقدام متقابلی در هیچ فرصت نزدیکی برای ایران انجام نخواهد شد. رئیس‌جمهور آمریکا در ماجرای آزادی گروگان‌ها، هم «دکوئیار» و هم آقای «هاشمی رفسنجانی» را دور زد. گروگان‌های غربی آزاد شدند، ولی اموال ایران در گروگان آمریکایی‌ها باقی ماند و خسارتی برای سقوط هواپیمای مسافربری پرداخت نشد و جالب‌تر اینکه، تهران از سوی واشنگتن، مسئول اصلی بحران گروگان‌گیری در لبنان معرفی شد. (9)

 

نتیجه‌گیری

بررسی تاریخچه مذاکرات دوران پس از انقلاب تا پایان دولت سازندگی نشان می‌دهد که در این دوران یک مذاکره با عنوان مذاکرات الجزایر، ماجرای مک‌فارلین و مذاکره آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان صورت گرفته است که بر اساس شواهد تاریخی هیچ‌یک از این مذاکرات به نتیجه مطلوب برای طرف ایرانی ختم نشده است؛ درحالی‌که طرف آمریکایی باوجود تعهداتی که پذیرفته بود، به‌محض رسیدن به اهداف خود، از انجام تعهدات خود سر باز زد. نتیجه مشترک تمامی مذاکرات ایران و آمریکا در این دوره، پایبندی ایران و ناپایبندی آمریکا به وعده‌های داده شده است.

پی‌نوشت‌ها:

1. «روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا به‌طور کامل قطع شد»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر: 10157، https://irdc.ir/0002dp. گفتنی است، برخی منابع، تاریخ قطع روابط آمریکا با ایران را 19 و برخی 20 فروردین اعلام کرده‌اند، اما بر اساس سند ارائه‌شده توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تاریخ صحیح قطع روابط، 18 فروردین سال 1359 است.

2. «روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا به‌طور کامل قطع شد»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر: 10157، https://irdc.ir/0002dp.

3. منصوری، جواد، «بدعهدی آمریکا به ایران در بیانیه‌های الجزایر»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر: 2788، https://irdc.ir/0000iy.

4. ر.ک: «اسناد بیانیه‌های الجزایر»، مجله حقوقی بین‌المللی، شماره 1 زمستان 1363، ص 240 _ 261.

5. منصوری، جواد، «بدعهدی آمریکا به ایران در بیانیه‌های الجزایر»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر: 2788، https://irdc.ir/0000iy.

6. ر.ک: «ماجرای مک‌فارلین چه بود؟»، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، https://psri.ir/?id=bth2cq6v29.

7. «داستان مک‌فارلین چه بود؟»، روزنامه ایران، شماره 7481، https://B2n.ir/nk4156.

8. ر.ک: «داستان مک‌فارلین چه بود؟»، روزنامه ایران، شماره 7481، https://B2n.ir/nk4156.

9. ر.ک: «وقتی بوش پدر دست به دامان جمهوری اسلامی شد»، خبرگزاری فارس، https://B2n.ir/nm7749؛ ر.ک: سید سجاد اصفهانی، «سرنوشت اولین اعتماد تکنوکرات‌ها به آمریکا»، خبرگزاری فردا، کد خبر: 516957، https://B2n.ir/eb1687.