پرسش:
استاد نسبت به شاگرد خود چه حقي دارد؟
پاسخ:
با توجه به اينكه در سوال شما احتمال حق شاگرد بر استاد و حق استاد بر شاگرد داده مي شود ، در هر دو زمينه مطالبي مي آوريم.
حق شاگرد بر گردن استاد و وظايف استاد در قبال او:
اين مسأله به سه چيز مربوط ميشود:
1- استاد،
2- رابطه با شاگردان،
3- چگونگي تدريس.
- درباره شخص استاد رعايت مسائل زير ضروري است:
ا) وقار و متانت،
ب ) آراستگي ظاهر،
ج ) عشق ورزيدن به كار خويش،
د ) حسن خلق و داشتن فضايل اخلاقي از قبيل اخلاص، شجاعت، همت، ايثار و فداكاري.
- در باره شاگردان مسائل زير رعايت شود:
ا) علاقهمندي در تربيت و بالندگي شاگردان،
ب ) ترغيب در علم و دانش،
ج ) محبت و عواطف،
د ) احتراز از عصبيت،
ه ) مديريت در كلاس.
توجه به ابعاد ذيل لازم است: استقلال فكري، اتكاي به نفس، قضاوت درست، ابتكار و خلاقيت،جامعيت فكري، پيشبيني احتمالات، داشتن نظم، منصف بودن، قاطعيت، رعايت اصول اخلاقي.
- درباره تدريس نيز توجه به مطالب زير پرفايده است:
ا) تخصص لازم،
ب ) حضور دائم و منظم،
ج ) تنظيم و كلاسه كردن مطالب درسي،
د ) ابتكار در عمل،
ه ) تدريس در حال اعتدال،
ز ) رعايت تدريج در تدريس.
مهم ترين وظائف ويژه معلم عبارتند از:
1- ايجاد خلوص نيت در شاگردان :
نخستين وظيفهاي كه بايد معلم در رابطه با شاگردان، مورد توجه و اهتمام خويش قرار دهد، اين است كه شاگردان
را گام به گام به آداب و آئينهاي پسنديده، شيوههاي ستوده و تمرين روحي نسبت به آداب ديني و حقايق و اسرار دقيق آئين مقدس اسلام، آشنا نموده، انس و عادت به صيانت نفس را در تمام شئون آشكار و نهان زندگي آنها بارور سازد، به ويژه اگر احساس كرد كه شاگردان وي از رشد عقلي متناسبي برخوردار هستند، بايد سعي كند كه چنين عادات مهم و پرارزش را در آن ها به ثمر رساند.
2-ايجاد شوق به علم در شاگردان:
معلم شاگردان خود را به علم و دانش تشويق نمايد. فضائل و ارزشها و مزاياي علم و علما را به آنان تذكر دهد. يادآور گردد كه علما و دانشمندان، وارثان انبياء و پيغمبرانند. بر كرسيها و پايگاه هائي بلند و فرازنده و درخشاني از نور، جاي دارند. كرسي ها و پايگاه هائي كه مورد رشك انبياء و شهدا و جانبازان راه خدا بوده، اين موجودات مقدس به حال آن ها غبطه مي خورند.
3- دلسوزي نسبت به شاگردان:
بايد معلم درباره شاگردان، خواهان اموري باشد كه نسبت به آن امور احساس علاقه و دلبستگي مينمايد. هرگونه شر و بدي را كه براي خويش نميپسندد، براي شاگردان نيز نپسندد؛ زيرا اين گونه برابر انديشي نسبت به شاگردان، حاكي از كمال ايمان معلم و حسن رفتار و برادري است و نمايانگر روح همبستگي و دلسوزي معلم نسبت به شاگردان مي باشد.
4- استفاده از روش هاي مختلف تنبيه شاگردان :
براي پيشگيري از سوء رفتار شاگردان و جلوگيري از ارتكاب خلاف آنان، لازم است معلم با اشاره و كنايه، راهگشاي تربيت اخلاقي شاگردان بوده و از تخلف آن ها جلوگيري كند. در صورتي كه ضرورت ايجاب نكند و نيازي در كار نباشد، بايد از آشكارگوئي و تصريح به تخلف شاگرد، خودداري نمايد. همواره از عامل لطف و محبت و مهر و مودت - براي ارشاد شاگردان - استفاده كند. آن ها را به خاطر تخلف و سوء رفتار، توبيخ نكرده و تا مي تواند از اين روش استفاده ننمايد؛ چون اولا تصريح و آشكارگوئي، پرده هيبت و ابهت استاد را از هم دريده ؛موجب شدت و فزوني جرات و جسارت شاگردان در ارتكاب خلاف و سوءرفتار و تخلف هاي اخلاقي ميگردد.
ثانيا باعث ميشود كه آنان - بيش از پيش - با حرص و ولع زيادتري در تخلف هاي اخلاقي اصرار ورزند.
5- فروتني و نرمش معلم نسبت به شاگردان:
نبايد معلم نسبت به شاگردان خويش، رفتاري تكبرآميز را در پيش گيرد و نسبت به آن ها بزرگي ورزد؛ بلكه بايد فروتني و نرمش را - در برخورد با شاگردانش - به كار برد. ميان معلم و شاگردان، حقوق متقابل ديگري از قبيل :
حق مصاحبت و همنشيني،
احترام در رفت و آمد و ملاقات و برخوردها،
شرافت محبت و دوستي راستين و عاري از هر نوع شائبه وجود دارد .
اين حقوق و معيارها مي تواند رابطه معلم شاگردانش را به طرز جالب و دلنشيني سازمان بخشيده و آن ها را با هم پيوند دهد.
6-تفقد از احوال شاگردان:
وظيفه مذكور از حس شفقت و دلسوزي معلم، ريشه مي گيرد . اگر يكي از شاگردان و يا حاضران حلقه درس استاد، در جلسه درس حضور نيافت، و غيبت او غيرعادي به نظر رسيد و طولاني گشت، بايد از او و احوالش و علت غيبتش پرس و جو كند. اگر از پرس و جوي خود، نتيجه اي كافي نگرفت و نتوانست راجع به او خبري به دست آورد، بايد كسي را براي اطلاع از احوال او به خانه و محل سكونت وي بفرستد، يا شخصا به منزل او برود - كه اين كار داراي فضيلت بيش تري است. رسول گرامي اسلام با اصحاب و ياران خود همين گونه عمل مي كرد، يعني اگر ملاحظه مي فرمود كه يكي از ملازمان او در ميان جمع حاضران، حضور به هم نرسانده است، شخصا به منظور احوال پرسي به خانه او مي رفت و از او تفقد به عمل ميآورد.
7-اطلاع از نام و مشخصات شاگرد :
بايد معلم، راجع به نام و نسب و فاميلي و شهر و احوال و مشخصات دانشجويان و يا حاضران جلسه درس،
اطلاعاتي را كسب كرده و ترتيباتي در اين زمينه فراهم آورد و بدان توجه نمايد.
8-القاي مطالب علمي بايد در خور استعداد شاگردان باشد. بايد معلم در بذل و توزيع محصولات و فراورده هاي علمي و معارف خود، با سخاوت باشد. در طرز القاي درس بر دانش پژوهان، ناهموار نباشد؛ بلكه بايد كيفيت تدريس او هموار و دلنشين بوده، با آميزه لطف، و توام با رفق و مدارا و نصيحت و اندرز باشد. به قصد ارشاد شاگردان به امور مهم، به آنان سود رسانده و بهره مندشان سازد. معلم بايد شاگردان خود را به صيانت و نگاهباني اندوختههاي نفيس و گرانبهاي علمي - كه در اختيار آن ها قرار داده است - تشويق كند.
شاگرد هم وظايفي در قبال استاد خود دارد كه به صورت فهرست وار به آن ها اشاره مي كنيم:
1-بزرگداشت مقام استاد.
2-ضرورت كاوش و جستجو از استاد لايق و شايسته.
3-استاد را بايد به عنوان پزشك معالج جان و روان بداند.
4-تواضع و فروتني نسبت به استاد.
5-بايد از استاد با احترام ياد كرد.
6-سپاسگزاري از ارشاد و هشدارهاي استاد.
7-آمادگي ذهني و روحي براي درس.
8-بايد در انتظار استاد و شرفيابي از محضر او به سر برد.
9-آراستن و پيراستن برون ، و آمادگي درون به هنگام ورود بر استاد.
10-شاگرد بايد مراقب حركات و رفتار و حالات خود در محضر استاد باشد.
11-تنظيم صدا و مواظبت از رفتار و گفتار در پيشگاه استاد.
12-رعايت ادب و نزاكت در خطاب به استاد.
13-پيشدستي نكردن شاگرد به پاسخ پرسش ها در محضر استاد.
14-لزوم تمركز حواس و شنيدن دقيق به سخنان استاد.
15-عدم تكرار سؤ ال هاي فرساينده و تلف كننده فرصت.
ر. ك: آداب تعليم وتربيت اسلامي، محمد جواد حجتي (ترجمه منية المريد).