امام حسن عسكري(ع) در زندان بودن ، پس چطور فرزندشون منجي عالم بشريت مهدي(عج) بدنيا اومد و اين همه جاسوس اطراف خانم حضرت داشتند و نفهميدند ؟؟ امام زمان(عج) چطوري از آنجا خارج شد ؟؟
با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون.
براي رسيدن به پاسخ سؤال خود به نکات زير توجه نمائيد:
يک ـ شهر سامرا در آن دوران، مرکز خلافت عباسي بود و چون لشکرگاه عباسيان نيز در سامرا قرار داشت، به امام هادي و امام حسن عسکري (عليهما السلام) «عسکري» ميگويند که در واقع، معرّب کلمۀ «لشکري» است. امام حسن عسکري (عليه السلام) به طور کلي در زندان نبود، بلکه تنها چند نوبت به زندان افتاد و در ديگر مواقع، همانند يک شهروند عادي زندگي ميکرد؛ ولي اولاً اقامتش در سامرا به صورت اجباري بود و ثانياً ميبايست حضور خود را در سامرا، به طور مداوم به آگاهي حکومت برساند و به نقلي، هر دوشنبه و پنجشنبه در دارالخلافه حاضر شود.(1) هدف حکومت عباسي از اسکان اجباري امام در اين شهر که چهرۀ نظامي داشت، اين بود که رفت و آمد شيعيان با امام را تحت نظر بگيرند تا مبادا همانند ديگر علويان دست به قيام بزنند. ارتباط شيعيان با امام در اين دوره، به طور عمده از طريق شبکۀ وکالت بود و جز موارد خاصّي که افراد به صورت حضوري خدمت امام ميرسيدند، غالباً مطالب خود را به وسيلۀ نامه با امام در ميان ميگذاشتند.(2)
دو ـ همان طور که از مطلب قبلي معلوم شد، زندگي امام عسکري در سامرّا، حالت عادي داشته و تولّد فرزند ايشان نيز از اين جهت، طبيعي است؛ منتها از آن جا که مأموران حکومتي در صدد جلوگيري از ولادت امام دوازدهم، و يا قتل وي در صورت ولادتش بودند، امام حسن (عليه السلام) تمهيداتي براي مخفي کردن ولادت وي در نظر گرفت. البته با توجه به مجموع رواياتي که دربارۀ چگونگي ولادت حضرت مهدي (عج) به دست ما رسيده، ميتوان دريافت که مخفي ماندن ولادت آن حضرت، تا حدودي معجزهآسا بوده هم بوده است؛ چنانکه طبق روايتي، در مادر آن حضرت تا لحظاتي قبل از ولادت، آثار حمل به چشم نميخورده است(3) و همين نيز باعث شد مأموران حکومتي که براي گزارش ولادت فرزندي از امام عسکري به خانۀ ايشان رفت و آمد داشتند، متوجه بارداري همسر امام نشوند.
سه ـ حکيمه خاتون عمّۀ امام عسکري که شاهد ولادت حضرت مهدي بوده، ميگويد: فرداي آن روز، باز به خانۀ برادرزادهام آمدم، امّا آن کودک را نديدم. وقتي سراغ او را از برادرزادهام گرفتم، فرمود: «او را به همان کسي سپرديم که مادر موسي فرزندش را به او سپرد».(4) امام حسن عسکري (عليه السلام) پس از ولادت فرزند نيز تمهيدات مشابهي براي مخفي نگاه داشتن وي از چشم ديگران به کار برد و جز برخي از وکلاي حضرت و افراد خاصي که مورد اعتماد بودند، کسي نميتوانست اين فرزند مبارک را ببيند. برخي از تاريخپژوهان معاصر، با توجه به برخي اشارات موجود در روايات مربوط به تولد حضرت مهدي (عجل الله فرجه)، چنين استنباط کردهاند که آن حضرت پس از تولد، به منظور مخفي ماندن از چشم دشمنان، به مدينه برده شده است.(5)
چهار ـ نکتۀ مهمّي که در بارۀ ولادت امام زمان (عجل الله فرجه) بايد بدان توجه شود، اين است که امام عسکري (عليه السلام) در اين باره، ميبايست همزمان دو جهت کاملاً متفاوت را رعايت کند: ميبايست طوري برخورد کند که از يک سو دشمنان آن حضرت متوجّه ولادت فرزندش نشوند، و از ديگر سو، شيعيان و پيروان اهل بيت، نه تنها از ولادت وي باخبر شوند که حتّي وي را به عنوان امام بعدي خويش بشناسند. از اين رو، امام عسکري در عين حال که تلاش فراواني براي مخفي نگاه داشتن ولادت فرزندش و نيز پنهان کردن وي بعد از ولادت انجام داد، در مناسبتهاي مختلفي فرزند خويش را به افراد مورد اعتماد نشان ميداد تا همه بدانند که وارث او زاده شده و امام بعدي را بشناسند. از جمله، در روايتي از محمد بن عثمان بن سعيد عمري (نايب خاص امام زمان) آمده است: «چون آن حضرت متولد شد، امام عسکري (عليه السلام) پدرم را فراخواند و فرمود: هزار رطل ـ که نزديک هزار من ميشود ـ نان و ده هزار رطل گوشت، به بنيهاشم و غير بنيهاشم صدقه بدهند و گوسفند بسياري براي عقيقه بکشند».(6) مطمئنّاً اين مقدار صدقه و گوشت عقيقه، به افراد بسياري رسيده و آنان که منتظر خبري از ولادت فرزندي در خانۀ امام عسکري بودهاند، با دريافت آن، متوجه اصل خبر شدهاند و چه بسا هدف امام عسکري از پخش کردن آن همه صدقه و گوشت عقيقه، اين بوده که به صورت غير مستقيم، خبر ولادت فرزند خويش را منتشر کند. امام عسکري در سالهاي بعد و تا پيش از شهادت خود نيز به مناسبتهاي مختلف، فرزندش را به افراد مورد اعتماد نشان ميداد و به عنوان جانشين خويش معرفي ميکرد. شيخ مفيد از تعدادي از اصحاب، خادمان و ياران نزديک امام عسکري (عليه السلام) روايت کرده که آنان موفق به ديدار امام زمان شدهاند، مانند: برادرزادۀ امام رضا به نام محمد بن اسماعيل، حکيمه خاتون دختر امام جواد، ابوعلي بن مطهر، عمرو اهوازي و ابوطُرَيف خدمتگزار خانۀ امام.(7) حتي در يک مورد، محمد بن عثمان عَمري همراه با چهل نفر ديگر به محضر امام حسن عسکري (عليه السلام) رسيد و آن حضرت فرزند خود را به آنان نشان داد و فرمود: «اين، امام شما پس از من و جانشين من در ميان شما است. از او فرمان ببريد و پس از من، در دين خود اختلاف نکنيد که در اين صورت هلاک ميشويد. و آگاه باشيد که از امروز به بعد، او را نخواهيد ديد».(8) اين گونه تدابير، باعث شد که اين ولادت مبارک، در عين حال که از چشم نااهلان مخفي ماند، به اطلاع دوستان اهل بيت برسد و بدين ترتيب، مشکل حادّي در جانشيني امام مهدي (عجل الله فرجه) به جاي پدر رخ نداد.
پينوشتها:
1. شيخ طوسي، کتاب الغيبة، ص 129.
2. ر.ک: رسول جعفريان، حيات فکري و سياسي امامان شيعه، ص 542 ـ 538.
3. ر.ک: شيخ عباس قمي، منتهي الامال، باب چهاردهم در تاريخ امام دوازدهم، بيان ولادت با سعادت حضرت صاحب الزمان.
4. شيخ طوسي، کتاب الغيبة، ص 143.
5. رسول جعفريان، حيات فکري و سياسي امامان شيعه، ص 566 (به نقل از: جاسم حسين، تاريخ سياسي غيبت امام دوازدهم، ص124).
6. شيخ عباس قمي، منتهي الامال، باب چهاردهم در تاريخ امام دوازدهم، بيان ولادت با سعادت حضرت صاحب الزمان.
7. رسول جعفريان، حيات فکري و سياسي امامان شيعه، ص 570 (به نقل از: الارشاد، ص 350).
8. خبر اين ملاقات در منابع مختلفي آمده است، از جمله: شيخ طوسي، الغيبة، ص 127.