پرسش:
میگویید جمهوری اسلامی هنوز اسلامی نشده، عربستان هم که اسلام ناب نیست. داعش هم اسلام نیست. پاکستان و مصر و عراق و سایر ممالک اسلامی هم اسلامی نیست. دقیقاً این اسلام کجاست و ما کی قرار است الگوی حکمرانی اسلامی را در دنیا ببینیم و آن را به دیگران مثال بزنیم و به آن افتخار کنیم؟ غرب غیر اسلامی، الگوی تمام دنیا است اما کشور اسلامی که حتی به الگو بودن شبیه باشد نداریم.
پاسخ:
در پاسخ به این پرسش، توجه به چند نکته، میتواند ابعاد مختلف مسئله را برای پرسشگر محترم روشن کند.
نکته اول اینکه، باید پذیرفت اسلام ناب با همه ابعادش در هیچیک از کشورهایی که به نحوی مدعی اسلامی بودن هستند، تحقق نیافته است. برخی تنها نام اسلامی را به یدک میکشند و در قانون اساسی و دیگر قوانین آن کشور، اثری از حرکت به سمت پیادهسازی اسلام و اجرای احکام آن در جامعه نیست و برخی دیگر باوجود تغییر قوانین متناسب با قوانین اسلامی برای اداره جامعه، در رسیدن به اهداف خود، یعنی پیادهسازی اسلام در همه ابعاد آن برای رشد و تعالی جامعه و رساندن آن به سعادت حقیقی بازماندهاند؛ ازاینرو، این ادعا که امثال کشورها و گروههای بیانشده در پرسش پرسشگر محترم، اسلامی نیستند، ادعایی درست است؛ چراکه این کشورها یا تنها نامی از اسلام دارند، یا باوجود تلاش برای اسلامی شدن، در تحقق همه ابعاد آن در جامعه به توفیقی دست نیافتهاند؛ بنابراین، اصول و ارزشهایی که دین اسلام مروج و مبلغ آن است و با مطالعه اسلام میتوان به انسانی و عقلایی بودن آنها نیز پی برد، روشن است و در مقابل چشمان هر انسان جویای حقیقتی قرار دارد؛ اما تبدیل آنها به الگویی برای حکمرانی مطلوب، بهدرستی و در همه ابعاد، تحقق نیافته است.
نکته دوم که توجه به آن به فهم مسائل طرحشده در پرسش کمک میکند این است که رسیدن به الگویی برای حکمرانی و به اجرا گذاشتن آن، امری زمانبر است و نمیتوان بهراحتی بدان دستیافت. چنانکه وقتی تاریخ غرب، همان جهانی که در سخن پرسشگر محترم، الگوی حکمرانی آن، جهانگیر فرض شده است، مطالعه میکنیم، درمییابیم که غرب برای رسیدن به این تمدن و این الگوی حکمرانی، ازلحاظ فکری، فرهنگی و علمی، دستکم مسیری پانصدساله را از زمان رنسانس طی کرده است و ازنظر عملی، فنی و تکنولوژیک مسیری حدوداً سیصدساله را از انقلاب صنعتی تا به امروز پشت سر گذاشته است و از لحاظ سیاسی، حقوقی و اداری، این مسیر را از حدود دویست سال پیش با انقلاب فرانسه آغاز نموده است؛ بنابراین باید به این نکته توجه داشت از میان کشورهای مدعی اسلامی بودن، جمهوری اسلامی ایران که بهراستی این اراده را از ابتدا داشته است که در مسیر رسیدن به مدلی مطلوب در حکمرانی دینی گام بردارد، در ابتدای این راه قرار دارد و باگذشت چهار دهه از شکلگیری مدل حکمرانی جمهوری اسلامی، نمیتوان توقع داشت که به مدلی جامع و بدون نقص از حکمرانی دینی دستیافته باشد؛ البته گفتنی است بررسی جایگاه جمهوری اسلامی ایران در نظام بینالملل و مشاهده گسترش حوزه نفوذ آن در منطقه و فرا منطقه گواه این مهم است که مدل حکمرانی برآمده از انقلاب اسلامی ایران، هرچند در جهاتی کُند و در جهاتی سریع و همراه با نقاط ضعف و قوت، درمجموع، در راستای ارائه مدل حکمرانی جدیدی منطبق با باورهای دین اسلام، روند مثبتی را پشت سر گذاشته است.
نکته سوم که لازم است بدان در فهم مسائل پیرامون این پرسش توجه کنیم، این است که الگو شدن مفهومی نسبی است؛ بدین معنا که نمیتوان به این موضوع نگاه صفر و صدی داشت؛ چراکه ممکن است رفتار کشوری در حوزهای خاص مورد توجه قرار گیرد و آن کشور در آن زمینه به الگویی برای سایر کشورها تبدیل شود، اما در حوزهای دیگر مدل رفتاری همان کشور الگوی سایر کشورها قرار نگیرد. کما اینکه غرب امروز، شاید زمانی به خاطر قدرت رسانهای گسترده خود، توانسته بود عیبهای مدل حکمرانی خود را بپوشاند و مدل حکمرانی خود را در همه ابعاد، با عنوان لیبرالیسم و پس از آن نئولیبرالیسم به دنیا بباوراند و آن را تنها منجی بشریت معرفی کند، اما امروز با افزایش سطح آگاهی مردم، بهخصوص در کشورهایی که همواره در مسیر رسیدن و دستیابی به هویت مستقل از جوامع غربی کوشیدهاند، مدل حکمرانی غربی اعتبار گذشته خود را از دست داده است و ضعفهای آن مدل حکمرانی بر دیگران آشکار شده است. در عین حال که امروز مدل حکمرانی غربی اعتبار پیشین خود را از دست داده است، مشاهده میکنیم که مدل حکمرانی برخی کشورها در حوزههایی بهعنوان الگو در دنیای امروز از سوی کشورهای دیگر مورد توجه قرار گرفته است.
در این مورد میتوان به کشورهایی همچون چین و هند در حوزه اقتصاد اشاره کرد و جمهوری اسلامی ایران را الگویی مهم در زمینه سرعت رشد و تولید علم و رسیدن به برخی فناوریهای روز دنیا در شرایط تحریم و از طرفی الگوی ایستادگی و مقاومت در مقابل استکبار جهانی برای برخی کشورهای جهان دانست. ازاینرو، هرچند جمهوری اسلامی ایران تا رسیدن به الگویی جامع در حکمرانی دینی در عمل فاصله دارد، اما توانسته است در برخی حوزهها خود را بهعنوان الگویی برای نظام جهانی مطرح کند. امروز ایران در نقطهای از تاریخ جهان ایستاده است که نمیتوان نقش او را در تحولات منطقهای و حتی فرا منطقهای نادیده گرفت و شیوه رسیدن ایران به این جایگاه با توجه به مدل حکمرانی مبتنی بر آموزههای دینی و باوجود شدیدترین دشمنیها و تحریمها، آن را در کانون توجه کشورهای جهان قرار داده است.
نتیجه:
ازآنچه نگاشته شد روشن میشود که رسیدن به مدل حکمرانی جامعی که بتوان آن را بهعنوان الگو به جهان عرضه کرد، فرایندی زمانبر است و نمیتوان از کشوری که از پایهگذاری مدل حکمرانیاش تنها چهار دهه گذشته است، توقع داشت در همه ابعاد، الگویی قابل ارائه به جهان داشته باشد؛ هرچند جمهوری اسلامی ایران باوجود همه دشمنیها و باوجود همه موانع و ضعفها توانسته است چنانچه در متن بدان اشاره شد، در برخی حوزهها خود را بهعنوان الگو در جهان معرفی کند.