گمراهی

به نام خدا ...

ظاهرا در برخی احادیث و روایات مطرح شده از معصومین (علیهم السلام) داریم که دشمن ما نیست، مگر کسی که در نطفه مشکوک هست و یا صریح تر، نطفه نامشروع دارا هست. حال این سؤال مطرح هست که در صورت صحت این مطالب، این علت تا چه حد توان مؤثر بودن را داراست؟ چه آن که اگر درصد بالایی داشته باشد، چون خود فرد در رخداد آن دخیل نبوده، نمی توان وی را در جایگاه عدم اختیار و تصمیم مؤاخذه نمود و از جهت دیگر نیز، خدای ناکرده به نوعی از قبل توسط خداوند متهم و محکوم شده هست، در حالی که از ذات بی نقص و لطیف الهی بعید است شخصی را حتی با علم به سرنوشت نهایی وی، از قبل قصاص نماید.

پاسخ:
همانگونه كه اشاره شده است برخي از احاديث يكي از علامات زنا زاده را بغض و دشمني با اهل بيت (علیهم السلام)‌ برشمرده و در اين ميان ميل به گناه را در آنها بيش تر مي دانند، آنچنان كه از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود "زنازاده چهار علامت دارد: دشمنى با اهل بيت پيغمبر (صلی الله علیه وآله) و ..." (1) حال درباره فرزندان نامشروع توجه به اين نكته ضروري است كه عوالم هستی به گونه ای خلق شده اند که هر یک با مرتبه وجودی خود متناسب بوده، به دلیل وضعیت هر یک از عوالم، قوانین و سُنَن متناسب با آن وجود دارد. حال این میان عالم مادی که ما در آن زندگی می کنیم، به گونه ای آفریده شده که متناسب با مرتبه وجودی آن بوده، ازاین رو نظام خاصی بر آن حاکم است. اختلافات، تغییر و تحوّل، حرکت اثرگذاری و اثرپذیری و ... از خواص جدایی ناپذیر عالَم به شمار می رود. یکی از سنن عالم، اثرگذاری و اثرپذیری موجودات در یکدیگر است؛ یعنی، علل و عواملی در شکل گیری یک موجود اثر گذاشته، آن موجود از آن علل و عوامل تأثیر می پذیرد. مانند آن که گیاه شدن یک دانه بر اثر خاک، نور و آب بوده، بسته به کیفیت و چگونگی این سه عامل گیاه نیز متغیر می گردد. مثلاً ویژگی های فیزیولوژیک یا بیولوژیک در وضعیت جسمانی یک نوزاد اثر مستقیم دارد، چنان که ویژگی های روحی و روانی والدین در جنین تأثیر قابل توجهی دارد، يا این که به دلیل وضعیت خاص انعقاد نطفه یک جنین از راه غیرمشروع و همچنین روحیه حاکم بر مادر نسبت به پدید آمدن چنین فرزندی، نوزاد متولد شده از راه گناه، گرایش های قوی تری نسبت به گناه دارد. این به دلیل سنن و قوانین متناسب بر عالم مادی است که یک سلسله علل و عوامل در موجودی اثر گذاشته، آن موجود نیز از این سلسله علل و عوامل اثر می پذیرد.
اما در عین حال، در میان موجودات خاکی، انسان از ساختار و ویژگی خاصی برخوردار است. آن نیز به دلیل ترکیب حقیقت انسانی است که معجونی از این سو، جسم و آن سو یعنی روح می باشد.
مکانیزم وجود آدمی به صورتی تعبیه شده است که می تواند در مقابل یک سلسله علل و عوامل در دنیا مقاومت کرده و از آن ها متأثر نگردد بلکه جلوی روند تأثیرگذاری آن ها را بگیرد. به دلیل وجود آگاهی، انتخاب، آزادی و اراده در آدمی، وی می تواند به رغم قرار گرفتن در یک فشار مستقیم از علل و عوامل مادی و فرامادی، مقاومت کرده و روند اثرگذاری آن ها را خنثی نماید بر اين اساس اگرچه در این مسیر افراد زنازاده سختی بیش تری را باید متحمل شوند، چون به جهت خطایی که والدین آن ها مرتکب شده اند، سرشت آن ها میل بیشتری به بدی ها داشته، همان طور که برخی از حلال زاده ها ممکن است.
در اثر عواملی دیگر نظیر حرام خواری، طینتشان شر باشد؛ امّا در نهایت، این گرایش به سمت بدی ها و این پلیدی باطنی، علّت برای فاسد شدن نیست؛ بلکه زمینه آلودگی در آنان بیش تر است. در عین حال، می توانند خود را از آلودگی حفظ کنند؛ هر چند شاید برای شان سخت باشد و محتاج به ریاضت و مجاهدت بیش تر با هواهای نفسانی باشند. این گونه افراد اگر با سختی و مجاهدت جلوی شرارت باطنی خود را بگیرند، ثواب بیش تر و جایگاه بالاتری نسبت به افراد مشابه خود داشته باشند که جبران آن سختی و گرایش به بدی را می نماید. بنابراین، در این جا نیز عدالت خداوند خود را نشان می دهد؛ چون به هر کس به اندازه تلاش او اجر و پاداش و نتیجه می دهد.(2)
بنابراین فرزندان نامشروع, مانند فرزندان طبیعى و قانونى در انتخاب راه سعادت و یاشقاوت آزادند; آنها نـیـز مـى تـوانند با اراده و اختیار خود راه تقوا و فضیلت رابرگزیده, جزء گروه رستگاران و اهل بهشت گردند. ایـن طـور نـیست که آن ها شریر و جانى بالفطره آفریده شده باشند و به هیچ وجه نتوانند خود را از چـنـگـال ناپاکى و گناه رهایى بخشند; لذا از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود" ان ولـد الزنا یستعمل ان عمل خیرا جزى به و ان عمل شرا جزى به (3) فرزند نامشروع از راه تـربـیـت بـه کـار و انـجام وظیفه وادار مى شود; اگر اعمالش نیکو و خیر بود, پاداش خوب داده مى شود. اگر کار زشت و ناپسند انجام داد, کیفر نافرمانى خود را خواهد دید.
حال با اين بيان روشن مي شود كه تولد فرزندي با آثار خاص خود، لازمه نظام عِلّي و معلولي بوده كه البته كليت چنين نظامي براي اين عالم ضروري است و انتظار آنكه چنين نظامي در مواقع خاص و با اراده افراد تأثير نگذارد امري محال است لذا اگرچه اين امر از نظر تشريعي نزد خداوند مذموم و حرام است اما هيچ گاه فرزند به دنيا آمده از قبل توسط خدا متهم و محكوم نيست چرا كه عدالت خداوند حكم مي كند كه پاداش و جزاء براي هر شخص مطابق با آنچه با توجه به امكانات موجود انجام داده، در نظر گرفته شود و اين گونه نيست فرزند را به جرم زنا والدين محكوم و متهم كنند آن چنان كه از پيغمبر اكرم (ص) نقل شده كه فرمود «لیس علی ولد الزّنا من وزر أبویه شیء؛ (4) گناه پدر و مادر، بر گردن فرزند نیست».

پي نوشت ها:
1- جنتى‏،احمد،نصايح ، چ الهادى،قم 1382 ه ش، ص 190.
2- نجم (53)، آیه 39.
3- محمد بن الحسن الحر العاملي، وسائل الشيعه، مؤسسه آل البيت، قم، 1409 ه.ق ،ج20 ،ص442.
4- مجلسی، بحار الانوار، ج 75، ص 2، نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1403 ق.