۱۳۸۹/۰۵/۰۱ ۲۲:۲۵ شناسه مطلب: 15268
چرا در نظام جمهوری اسلامی باید حجاب اجباری باشد در حالی که خدا حجاب را واجب کرده نه اجبار،اصلا فرق اجبار و وجوب چیست؟
با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
حجاب هم جنبه فردي دارد و هم جنبه اجتماعي. گرچه از جنبه فردي اين حكم تنها جنبه وجوب براي شخص دارد، اما بر اساس جنبه اجتماعي مي تواندجنبه الزام و اجبار يابد، مثلاً روزه واجب است و هر شخص به عنوان يك حكم فردي به اجراي آن مي پردازد و ممكن است شخصي از اين امر واجب تخطي كند، در اين صورت تنها يك امر واجب را ترك كرده است، اما همين شخص اگر به صورت علني بخواهد روزه بخورد، از نظر قانوني منع دارد. قانون ديني او را مجبور مي كند كه علناً روزه نخورد. اين حكم به جهت جنبه اجتماعي حفظ حرمت روزه و ماه رمضان است. همين مسئله عيناً در مورد حجاب نيز وجود دارد.
حجاب زن جنبه اجتماعي دارد. اين حجاب فقط براي امنيت خودش نيست، بلكه براي امنيت جامعه و حفظ عفت عمومي نيز است. اگر زني در منزلش و در محيط اختصاصي خودش باشد، اجازه دارد هر گونه لباسي بپوشد، ولي وقتي ميخواهد وارد اجتماع شود، وارد محيط عمومي ميگردد و رفتارش فقط مربوط به خودش نيست، بلكه ديگران هم از رفتار او سود يا زيان ميبرند و اثر مثبت يا منفي ميگيرند، پس ديگر نميتواند خود را آزاد و صاحب اختيار مطلق بداند و هر گونه ميخواهد وارد اجتماع شود. اين مسئله اختصاص به حجاب و پوشش ندارد و شامل همه موضوعات اجتماعي ميشود.
وقتي زن بدون پوشش عفيفانه و با آرايش يا بدون آرايش و فقط با آشكار كردن زينتهاي طبيعياش وارد اجتماع ميشود، مردهاي جوان را به زحمت مياندازد و شهوت آنان را تحريك ميكند و امنيت روحي و رواني آنان را خدشه دار ميسازد و چه بسا بنيان خانواده و روابط زن و مرد را مورد تأثير منفي قرار دهد. محيط اجتماع بايد براي همة افراد، پاك و آرامشزا و اطمينانآور باشد، كه با حضور عفيفانه و دور از فريبندگي زن و مرد ممكن ميباشد.
جامعة ما اسلامي است و اكثر قريب به اتفاق مردم آن مسلمان هستند و ميخواهند قوانين شرع در جامعهشان حاكم باشد. رعايت قانون خواست اكثر و به حكم همة عاقلان لازم است. ممكن است كسي به اين قانون معتقد نباشد اما رعايت حقوق ديگران او را الزام مي کند كه قانون را رعايت كند.
اما حكومت اسلامي وظيفه دارد به اجراي قانون اسلام و ترويج احكام آن همت گمارد. خداوند در مورد حكومت حق ميفرمايد: "مؤمنان هرگاه بر زمين حاكميت يابند، نماز را برپا ميدارند و زكات ميدهند و امر به معروف و نهي از منكر مينمايند".(1)
اين آيه اعلام ميكند كه مؤمنان اگر حاكميت يابند، سعي ميكنند با قدرت و امكانات حكومت، به برپايي نماز، پرداخت زكات و امر به معروف و نهي از منكر همت گمارند و زمينة اجرا شدن همة احكام اسلام را ايجاد كنند، نيز موجبات رشد افراد را آماده سازند اما در مورد حاكميتهاي ناصالح ميفرمايد: "بعد از آنان گروهي حاكميت يافتند كه نماز را ضايع كردند و هواهاي نفساني را پيروي نمودند".(2)
بي تعهدي حكومت اسلامي نسبت به عفت اجتماع و رواج هنجارهاي شرعي و اخلاقي پذيرفتني نيست. حكومت، نماينده اكثر و عموم مردم است و بايد به اجراي قانون مطلوب همت گمارد.
وقتي خداوند به مردان و زنان دستور خودداري از چشم چراني ميدهد(3) و به پوشاندن زينتها هنگام حضور اجتماعي امر ميكند(4) حضور ناسالم را منع ميكند.(5) اين دستورها چگونه بايد اجرا شود؟ آيا بايد نسبت به آن بيتوجه بود تا افراد هر گونه رفتاري را داشته باشند؟ مطمئناً اين وضع، مطلوب مسلمان معتقد نيست. از طرف ديگر همه افراد نميتوانند بدون ضابطه و قانون وارد ميدان شوند و به عنوان امر به معروف، دست به هر كاري بزنند، پس چارهاي جز دخالت حكومت نيست.
دخالت حكومت در اين موارد كاملاً منطقي است. البته حكومت فقط وظيفه دارد به ترويج پوشش بپردازد اما نبايد رنگ و شكل خاص را الزامي كند و افراد را در انتخاب رنگ و نوع پوشش مجبور سازد.
مهم حضور عفيفانه و پوشيده زنان در اجتماع است و بر همين اساس بايد نوع پوشش نيز متناسب با اين حضور باشد.
بنابراين مسئله اي مانند حجاب داراي دو جنبه است . جنبه اجبار و قانوني شدن مربوط به جنبه اجتماعي آن است.
پينوشتها:
1. حج (22) آيه 41.
2. مريم (19) آيه 59.
3. نور (24) آيه 30 ـ 31.
4. همان.
5. احزاب (33) آيه 33.