چرا اسلام همه جا عرضه نشده

سلام من هنوز جواب سوال اولم را نگرفتم .که چرا اسلام در تمام جهان بر مردم حداقل عرضه نشده مثل ایران و بقیه کشورها تا آنها هم خود تشخیص دهند چه دینی انتخاب کنند؟ من نمی گوییم با زور یا اعجاز دین تحمیل شود و یا چرا نشده نه من منظورم این است که چرا مثل کشور خودمان ایران و یا کشورهای همسایه که اسلام کامل معرفی شده و مردم خود انتخاب میکنند در غرب نشده تا آنها دیگر این بهانه را نداشته باشند که حجت بر آنها تمام نشده بود و اسلام را نمی شناختیم و اگر می شناختیم عمل می کردیم. راستش من هنوز باز هم احساس پوچی میکنم وقتی می بینم منی که بارها از گناه های مختلف و از درخواستهای مختلفی در مورد گناه به من می شده و من آنها را طوری رد می کردم انگار چیز خطرناکی است با کسی که غرق انواع گناه است هیچ فرقی ندارم احساس پوچی میکنم چون احساس میکنم من با دانستن و گناه کردن به عذاب دچار می شوم اما کسانی که گناهانی مثل رقص و خوردن مشروب و روابط جنسی دارن و آنچنان درگیر گناه هستند که به این مسائل مثل گناه بودن یا نبودن ندارن و یا حتی کسانی که بطور کم دچار این گناه ها هستند اما در اثر درگیری مسائل مادی زندگی سراغ یاد گیری و تحقیق نمی روند و خودشان فکر می کنن کار درستی می کنن چه در ایران و خارج و بخاطر جهالت باز خواست نمیشن و وظیفه ای ندارن احساس می کنم عمرم را تلف کردم. حتی به تازگی حسرت موقعیتهای گناهی را که داشتم و نکردم را می خورم.چون حس میکننم اگر یاد نمی گرفتم و من هم نمی کردم می شود جاهل قاصر همانطوری که در استفتائات مراجع ذکر شده. یک سوال دیگر برایم مطرح شده در زمینه همین مسئله بالا .مدتی است سخنان بعضی از روحانیون را در موبایلها پخش میکنن که مثل شخصی قبلا گناه کار بوده مقید نبود و حتی نماز نمی خوانده و مشروب می خورده اما عشق به امام حسین (ع) داشته و عنایاتی به او میشده یکی از آنها این داستان است که:شخص مشروب خوری می خواسته در مراسم امام حسین شرکت کنه اما اهالی محل نمی گذارند و خود شخص در زیر زمین خانه خود به تنها شروع به عزاداری میکنه و در رو.ز عاشورا در حین عزارداری میمره و یاداستانهای دیگری. آیا نمازی که این همه سفارش شده هیچ ارزشی نداره و روایت شده که شفاعت ائمه به کسی که نماز سبک بشماره نمیرسه درست نیست.واقعا من گیج شدم چی درسته چی غلط اگر نماز ستون دینه پس چطور شخص بدون نماز به چنین عشقی و چنین مقامی میرسه.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
به نظر مي رسد در پاسخ قبلي ما چندان تامل و دقت به كار نبرديد و گرنه مساوي دانستن خود با بسياري از افرادي كه نام برديد، كاملا بي معناست ؛ دوست عزيز! عالم ما عالم علت ها و معلول هاست . خداوند ساختار عالم را بر اساس اراده و اختيار انسان ها بنا نموده است تا هركه هرگونه كه مي خواهد و مي تواند عمل كند ، در نتيجه سنت هاي الهي اديان آسماني آن گونه كه لازم بود ،درعالم گسترش نيافت .
اگر مانعي در مسير تبليغ و هدايت هاي انبيا به وجود نمي آمد، ايشان پيام خداوند را به همه مردم عالم مي رساندند ، اما ظالمان و مستكبران و جباران مانع اين امر شده، تلاش نمودند جلوي گسترش اديان و تعاليم انبيا را بگيرند .
اگر توقع داريد كه خداوند مانع قصد و نيت و عمل ظالمان در طول تاريخ بشود مثلا ظالمي كه عليه اسلام و پيامبر به قيام و مقابله برمي خيزد ،با اعجاز الهي زمين گير شود ، اين امر در سنت خداوند نادرست محسوب شده، عملي نخواهد شد . همان گونه كه خداوند اجازه تلاش و تبليغ دين حق را به مومنان داده ، امكان و اجازه ممانعت و مخالفت و جلوگيري را به ظالمان و مخالفان هم داده است ؛ نتيجه اين امر همين شده كه حقايق عالم به طور كامل به گوش همه جهانيان نرسيده است .
اما در خصوص اعمال ناپسند و گناهاني كه از انجام آزادانه آن توسط نامسلمانان به شكلي نادرست و غبطه گونه ناراحتيد و ترك اين زشتي ها از جانب خود را ظلمي ناخواسته به خود مي دانيد ، هرچند قبلا توضيح داده شد ، باز به صراحت عرض مي كنيم :
اين افراد نا آشنا با حقيقت اسلام از دو حال خارج نيستند ،
1.يا در اين جهل وناداني شان به واسطه فضاي فكري و فرهنگي و امكانات اطلاع رساني و شناخت حقيقت در وضعيتي هستند كه عذري براي بي توجهي و عدم دسترسي به حق را ندارند . در اين صورت وضعيت اين افراد - كه در زمان كنوني اكثر مردم جهان را تشكيل مي دهند - روشن است . آن ها عذري در برابر نيافتن حقيقت و عمل نكردن به دستورات الهي نداشته ، عاقبت اسف بار كفار در انتظار آنان است .
2.يا آن كه به دلايل گوناگون در جهل خود تقصيري نداشته ،واقعا از شناخت حقيقت محروم بوده ، امكان تحقيق و بررسي درست در زمينه اديان زنده و مباني فكري و آييني جامعه خود و اموري از اين دست را ندارند .واقعا دين و آيين خود را حق مي دانند ؛ اين افراد هرچند در خصوص مسلمان نشدن مورد مواخذه قرار نمي گيرند اما در عين حال از هر مسلك و مرامي كه باشند، بيش از نود درصد اعمال نام برده شما در تفكرات ديني وآييني خودشان هم مذموم و معصيت محسوب مي شود ، در نتيجه در قيامت به واسطه همين امور عذاب خواهند شد .
فرض كنيد يك مسيحي در بين همه آنچه نام برديد، تنها رقص و خوردن مشروب بر اساس تفكر ديني خودش مجاز و حلال باشد و در قيامت در برابر آن مواخذه نشود ، اما هر نوع رابطه جنسي غير مشروع و همجنس بازي و... در تفكر ديني او هم مطرود و مذموم و از بدترين گناهان به حساب مي آيد كه خود را از لحاظ شرعي مجاز به انجام آن نمي بيند . اگر هم بدان عمل مبادرت مي ورزد ، يا اصولا به دين و ايين و خدا و امور ماورايي اعتقاد نداشته ، يا اينكه اعتقادي ضعيف داشته ، از روي بي ايماني اين عمل حرام را انجام داده و آن را توجيه مي كند .
علاوه بر همه اين ها چنان كه در قبل هم اشاره كرديم حتي مشروب خواري و مانند آن امري نيست كه عقل و فطرت انساني در برابر آن قضاوتي نداشته باشد . نسبت به درستي و نادرستي آن حكمي نكند. يكي از مهم ترين ابزار معرفت ما و وسيله اي كه درقيامت در برابر ادراكات آن مورد سوال خداوند قرار مي گيريم ،عقل ماست .
در اقصي نقاط عالم بسيار بسيار بعيد است افرادي را بيابيد كه اعمال قبيحي مانند تجاوزات جنسي و همجنس بازي در مرام و مسلك آنان جايز و كاملا مباح باشد . در عين حال به حكم عقل و فطرت انساني خود،اين امور را كاملا درست و قابل قبول بدانند و در اين نوع نگرش و نگاه معرفتي خود هم هيچ گونه تقصيري نداشته باشند . احتمال نادرستي اين بينش را نداده، امكان دست يابي به حقيقت را هم به هيچ وجه نداشته باشند.
اسلام تنها دراين فرض و با اين همه احتمال و قيد و شرط چنين فردي را بي گناه و معذور تلقي مي كند . او در برابر اعمالش مورد مواخذه خداوند قرار نمي گيرد ؛ هر چند در عين حال وضعيت چنين فردي در آخرت ،با كسي كه در رنج درك معرفت صحيح و دين حق قرار گرفته ، در كوران فشارهاي اميال دروني و حكم عقل راه درست را برگزيده ، به درستي حقيقت را از باطل تشخيص داده است و بدان پايبند بوده ، به هيچ وجه قابل قياس نيست . نمي توان اين دو را در برخورداري از نعمت هاي بي بديل خداوند در بهشت با هم مقايسه نمود .
اما در خصوص مساله داستان ها و حكاياتي كه در مورد عنايت اهل بيت به برخي افراد كه گناهاني داشتند اما به خاطر محبت امام حسين عليه السلام اهل نجات مي شوند بايد بگوييم :
اولا: فارغ از هر نوع رد يا تاييد اين قبيل خواب ها و داستان ها ،اسلام و تشيع دين عقل و منطق است . نمي توان امور غير منطقي و خلاف اصول و مباني ديني را در آن به بهانه هاي گوناگون وارد كرد ؛ همه اين نوع داستان ها تا زماني ممكن است قابل قبول باشند كه با اصول و مباني فكري و عقيدتي ما قابل تطبيق باشند .و گرنه نمي توان آن ها را درست دانست ؛ معيار و مبنا براي ما قرآن و سنت قطعي پيامبر و اهل بيت عليهم السلام است . هرآنچه با اين امور منطبق نباشد، به حكم عقل قابل قبول نيست .
ثانيا : از لحاظ ارزشي هم اين قبيل داستان ها هيچ ارزش سندي و نقلي ندارد تا بتواند مثلا با آيات قرآن و روايات مسلم در تقابل قرار بگيرد . در نتيجه نمي توان اين داستان ها را در برابر آيات و روايات قطعي معتبر ديد ، تنها در مواردي كه چنين تقابل و تعارضي وجود نداشته باشد، مي توان در حد يك احتمال به اين قبيل داستان ها توجه اخلاقي كرد و نه بيش تر .
اما جداي از آنچه گفته شد، نبايد فراموش كرد كه بر اساس مباني فكري و عقيدتي شيعه عقلا محال نيست كه فردي به واسطه محبت به اهل بيت فرصت توبه و بازگشت بيابد و اهل سعادت و رستگاري گردد ، زيرا محبت اهل بيت و اشك بر امام حسين كه تجلي محبت است ، يكي از اساسي ترين اركان ايمان محسوب مي شود .همان گونه كه ممكن است فردي بعد از سال ها گناه و معصيت با توبه اي كوتاه همه گذشته خود را پاك كرده، به مسيرهدايت برگردد ، به همين نسبت هم ممكن است كه با جلب توجه اهل بيت فرصت بازگشت بيابد .
البته اين امر بديهي است كه محبت اهل بيت با معصيت خداوند و انجام گناه قابل جمع نيست. محبتي مورد توجه و ارزشمند است كه فرد را به سمت اصلاح اعمال و رفتارهايش بكشاند.حقيقت امر همان است كه در روايات آمده كه« شفاعت اهل بيت به كسي كه به نماز بي توجهي كند نمي رسد » .